به گزارش خبرگزاری برنا, سعید شهرابی فراهانی تحلیلگر مسائل سیاسی در یادداشتی نوشت: اول؛ تبریک آغاز سال تحصیلی به همه اصحاب دانشگاه و بویژه قشر فرهیخته استادان
دوم؛ دانشگاه محل تلاقی فرهنگهای مختلف یک جامعه است و اشل کوچکی از کلیت یک کشور. اگر بتوان نبض دانشگاه را گرفت، آنوقت وضوح تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن ملت نیز بیشتر خواهد شد.
سوم؛ ترکیب شور و هیجان دختران و پسران دانشجو با پختگی و دانشمندی استادان، سوخت پیشران جامعه است. اگر این نیرو در جهت سازگار با ساختار و هنجارهای مستقر در جامعه همراستا باشد، شکوفایی، رشد و حل معضلات هرچند پیچیده و دشوار در دسترس خواهد بود و البته اگر جهت نادرست انتخاب شود، نتیجه آن درجا زدن، واگرایی و حتی تخریب اجتماع را نمودار خواهد کرد.
چهارم؛ به جرات میشود گفت که هیچ جریان سیاسی وجود ندارد که نخواهد در دانشگاه جایگاه و پایگاه داشته باشد. شاخههای دانشجویی در جریانات سیاسی، به شکل تشکلهای مجاز (و گاه هم فاقد مجوز یا غیررسمی) در دانشگاه فعالیت دارند تا منافع و اهداف مورد علاقه خود را پیگیری و محقق کنند.
پنجم؛ مدتی است که اخباری با مضمون اخراج، تعدیل، قطع همکاری یا عدم تمدید قرداد با برخی استادان تعدادی از دانشگاهها منتشر میشود. بدیهی است که هر یک از این اصطلاحات، بار حقوقی و معنایی خود را دارند و باید سر جای خود به کار بروند.
ششم؛ آنچه که طی یک دهه اخیر و خصوصاً از حوادث دیماه ۹۶، آبا ۹۸، سقوط هواپیمای اوکراینی و حوادث ۱۴۰۱ میتوان فهمید آن است که گلوگاه دانشگاه، نقش چشمگیری در پازلهای امنیتی بیگانگان داشته و دارد. زیرا همانطور که بیان شد، میتوان با به راه انداختن موج در متن و حاشیه دانشگاه و دانشگاهیان، به جامعه نیز جهت داد. به عبارت دیگر، دانشگاه نقطه ثقلی است که همه جریانات سیاسی اعم از همسو، ناهمسو و معاند به آن چشم دوختهاند و بر سر آن حاضرند حتی هزینه هم بدهند اما…
هفتم؛ نکته ظریف اینجاست که معاندین یا جریانات زاویهدار هزینه گلاویز شدن را از سرمایه خود نمیدهند بلکه با سواری مجانی بر عملکرد برخی از دانشگاهیان، آنها را به مسیر تقابلی میکشانند، ولی در صورت برخوردهای قانونی نهاد نظارتی دانشگاه با تخلفات یا سهلانگاری این افراد، جرینات بیرون از دانشگاه جاخالی میدهند تا پس از اعمال مقررات در قبال خاطیان، از گرفتاری آنها نیز بهرهبرداری مجدد کنند و سوژه خود را به خیابان یکطرفه حرکات و رفتارهای رادیکال سوق داده و به یک نماد امنیتیشده تبدیلش کنند!
هشتم؛ تجربیات و بررسیهای متعدد نشان میدهد تا زمانی که دانشگاهیان (اعم از استاد و دانشجو) به سیاق و در چهارچوب شخصیت حرفهای خود به نقد یا اعتراض نسبت به کاستیها و نقایص موجود در جامعه حتی در محافل خارج از دانشگاه بپردازند، با سعهصدر و رواداری مواجه میشوند و حتی گاه از آنان دعوت میشود که نقدهای خود را در جلسات کارشناسی با وقت موسع نیز مطرح کنند. اما هنگامی که افرادی با سوگیری غلط خود به دنبال دان پاشیده شده از خارج دانشگاه رفته و گرفتار شده و علیرغم رفعابهام، حاضر به تصحیح مواضع نادرست خود نباشند، آنگاه پیدا کردن برنده و بازنده این قضایا احتیاج به بیل و کلنگ نخواهد داشت!
نهم؛ انتظار منطقی و بهجا از استادان دانشگاه این است که با همه تجربیات و سر و گرم چشیدنها، خون دل خوردنها و دغدغههای دلسوزانهای که دارند، الگوی مناسبی برای بهبود کنش دانشگاهیان باشند و با رفتار متقن و سنجیده، تله امنیتی کردن دانشگاه -که توسط محافل و اتاقهای فکر خاصی تئوریزه شده- را ناکام بگذارند. برای درس گرفتن از گذشته، مرور عملکرد شاخه دانشجویی سازمان تروریستی منافقین در دهه ۶۰ و همچنین وقایع کوی دانشگاه خالی از فایده نخواهد بود.
دهم؛ فراموش نشود که دانشگاه در سالیان اخیر دچار آسیب و انحراف و سیاستگذاری نامناسب بوده است و به اندازه کافی مسئله برای حل کردن در خود صنف دانشگاهیان وجود دارد که نیاز به چالشهای پیچیده امنیتی با منشأ خارج از دانشگاه نداشته باشد! مشکلاتی همچون:
-کند شدن پیشرفت علمی و افت سطح تحصیلی، بسنده کردن به شتاب و رونق اسمی هیئات علمی سالهای گذشته، کاهش انگیزه برای فعالیتهای پژوهشی از سوی اهالی دانشگاه، عدم مشارکت دادن دانشگاهیان از طیفهای مختلف در اداره دانشگاه و و همچنین روند حل چالشهای کشور به سبب نگاههای جناحی و حامیپروری از سوی دولتهای مختلف، افزایش کمی و تعدد دانشگاهها بدون توسعه کیفی در گستره جغرافیایی کشور، ترویج تحصیل دانشگاهی بعنوان پیششرط مهاجرت به خارج از کشور و کالایی شدن تحصیلات دانشگاهی، پررنگ شدن مدرکگرایی برای جذب و ارتقا کارکنان بویژه در بخش دولتی.
بخشی از موارد منفی در حوزه دانشگاه را شامل میشوند.
یازدهم و آخر؛ از حق نباید گذشت؛ مسئولین در هر دانشگاه و بویژه دانشگاههای بزرگ کشور وظیفه دارند علاوه بر مراقبت از ساحت محیط علمی، شرایط و امکانات لازم را برای کنش عالمانه و منتقدانه فراهم بیاورند و به مطالبات دانشجویان، تشکلهای دانشجویی و استادانی که مقید به رفتار و اخلاق حرفهای هستند برای بیان نقد و اعتراض هر چند تند، ولی پذیرفته شده از سوی هنجارها، پاسخ دهند. نمیتوان از دانشجو و استاد توقع رفتار اعتراضی قانونمند داشت، ولی کادر دانشگاه یا وزارتخانه مربوطه را بدون مسئولیت قلمداد کرد. امنا و مسئولین دانشگاهی، بیش و پیش از دانشجو و استادان برای مهیا کردن نقد و اعتراض قانونمند مسئولند و نباید با سنجاق کردن خود به کارگزاران بالادستی، از مسئولیت شاته خالی کنند. زمانی که دانشگاه به تله امنیتیشدن بیفتد، کادر دانشگاه قبل از همه توسط دستگاههای مربوطه بازخواست خواهند شد و باید پاسخگوی اهمال، افراط و تفریطهای خود باشند!
انتهای پیام/