به گزارش مهتاب من
مهتاب من از تنسیم- گروه فرهنگی
فیلم «بیبدن» ساخته مرتضی علیزادهِ فیلم اولی با نویسندگی کاظم دانشی، زیاد سریع بعد از رونمایی از جشنواره فیلم فجر به پرده سینما رسید و با فروش بیشتر از ۳۲ میلیارد تومانی تا به امروز، اقبال نسبتا خوبی را به گفتن فیلمی در ژانر درام جنایی به خود دید.
دانشی که پیش از این با ساخت «علفزار» توانایی خوبی از بازخوانی پروندههای جنایی کسب کرده می بود، این بار در مقام نویسنده، سراغ داستانی نزدیک به حقیقت رفت و با برداشتی آزاد از پرونده «غزاله و آرمان» که مربوط به سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ است، فیلمی در ژانر درام جنایی را به سینماها آورد تا روایتگر یکی از هولناکترین قتلهای چند سال تازه و در عین حال جنجالیترین پرونده قضایی باشد.
مروری بر زیرمتنهای نهفته در این تاثییر، یک مطلب روشن و جدی را برای مخاطبانش دارد و آنهم تلاش کارگردان و نویسنده برای تشکیل یک پل ارتباطی بین این پرونده قتل با عقبه روابط عاطفی در هر ۲ خانواده قاتل و مقتول است. موضوعی که در شخصیتپردازی و دیالوگگویی بازیگران و نوع بازی آنها نهفته شده و احتمالا مخاطب را بعد از تماشای فیلم به این فکر فرو ببرد که آیا میشد قتلی اتفاق نیفتد؟ به جز فرد قاتل، آیا افراد فرد دیگر هم در شکلگیری این جنایت هولناک سهم داشتند؟ به نظر میرسد که جواب به هر دو سوال «مثبت» است؛ اما چرا؟
جستوجو در شخصیتپردازی بازیگران فیلم، ابعاد فرد دیگر از قتل دختر جوان (ارغوان) را به نمایش میگذارد؛ سروش صحت در نقش پدر «ارغوان»، کاملا منفعل و سرد است، از با اهمیت ترین اتفاقات رخ داده در بطن خانوادهاش بیخبر است، تلاشی برای ربط پدرانه با دخترش برای فهمیدن نیازهای او در دوران حساس جوانی و نوجوانی نمیکند و حتی بعد از مرگ او با حالتی سردرگم و بیاراده، تنها شنونده دیالوگهای طرفین است. حرکت منفعلانه او در اکثر سکانسهای فیلم، مخاطب را آزار میدهد که چرا این مرد، حتی یک برخورد سخت و خشن با قاتل دخترش ندارد؟ که یقیناً به نظر میرسد این شخصیتپردازی و بازیگردانی به عمد توسط کارگردان طراحی شده است.
در نگاه اول، احتمالا به نظر برسد که انتخاب این چنین نقشی برای سروش صحت با دقت به عقبه بازیگری او، نادرست بوده اما نباید فراموش کنیم که کارگردان بی بدن به جستوجو نمایش «پدر بیمسئولیت» است. پدری که حتی حساسیت ملزوم برای امور روزانه دخترش را ندارد و سردرگم در زندگی روزمره تا جایی پیش میرود که با خبر قتل دخترش روبه رو میشود.
یقیناً این که سروش صحت در ایفای این چنین نقشی موفق عمل کرده یا خیر، نوشته فرد دیگر است. صحت را زیاد تر با ایفای نقش در بازیهای انرژیک میشناسیم و بازی در نقش پدر ارغوان توانایی جدیدی برای اوست. برای یادآوری هنرمندی سروش صحت در بیبدن فارغ از نقدی که به بازی کم عمق او داخل است، کافی است بازی احساسی او در جایی که از عروسی دخترش یاد میکند را مجدد مرور کنیم تا بازی هنرمندانه او در آنجا تبدیل به یکی از ماندگارترین سکانسهای بیبدن شود.
در نقطه روبه رو، الناز شاکردوست ایفاگر نقش مادر «ارغوان» است که هدایت پرونده را به دست گرفته و برخلاف پدر، با کنگشریاش، قاتل را تا چوبه دار بدرقه میکند؛ در ظاهرِ ماجرا، با مادری دلسوز طرفیم، اما در تعدادی از سکانسهای فیلم نهانکاری او تو ذوق میزند و در نهایت زنجیرهای از اتفاقات که ارغوان را به آن سرنوشت شوم دچار میکند. شاکردوست نمادی از مادر مهربان اما «پنهانکار» است. پنهانکاری او در قسمتهای مختلفی از فیلم دیده میشود. از پنهانکاری او در ماجرای کویر رفتن ارغوان با دوستانش و اتفاقات تلخ بعدش تا ربط پنهانی سروش و ارغوان.
خانوادهای را فکر کنید که مادرش پنهانکار است و با اهمیت ترین رخدادهای فرزندش را با همسر خود در بین نمیگذارد، پدر هم تلاش چندانی برای ربط گرفتن با دختر و کنترل رفت و آمدهای او ندارد؛ خروجی این همه بیمسئولیتی والدین چه میتواند باشد؟
سری به خانواده قاتل بزنیم؛ پژمان جمشیدی در نقش پدر سروش، رقم زننده یک ناکامی عاطفی برای پسرش است؛ او به راحتی همسر اول خود را ترک کرده و بدون دقت به آیندهای که انتظار پسرش را در سنین حساس نوجوانی میکشد، تصمیم به ازدواج مجدد میگیرد. لجبازیهای مکرر او و هدایت سروش در مسیر نادرست هم مزید بر علت میشود که سرنوشت سروش بیشباهت با ارغوان نباشد. به نظر میرسد در اینجا هم با جنس فرد دیگر از «پدر بیمسئولیت» مواجهیم؛ پدری که غرورش از فرزندش مهمتر است و بهای این غرور، خون پسرش است.
ماجرا به همینجا ختم نمیشود؛ سوی فرد دیگر از پرونده قتل ارغوان، یک دختر جوان که مالامال از حسادت است، نشسته؛ در ظاهر دوست است، در حقیقت دشمن؛ در ظاهر، عملی که مرتکب میشود، ساده است اما تاثییر وضعی کار او به قدری عمیق است که آتش یک خشم مردانه را شعلهور میکند و در نهایت به جنایتی هولناک ختم میشود. «دوست حسود» بعضی اوقات از دشمن هم خطرناکتر است.
بیبدن ضد قصاص است؟
یکی از سوالاتی که بعد از اکران این فیلم نقل شد، همین نوشته می بود؛ آیا بیبدن از قصاص طرفداری میکند یا علیه آن است؟ توانایی تماشای فیلمهایی که برچسب «ضد قصاص» را یدک میکشند، مشخص می کند که مخاطب هنگامی صندلی سینما را ترک میکند، برای فرد اعدام شده دلسوزی میکند؛ آیا این اتفاق در بیبدن برای سروش تکرار میشود؟
تصاویر دوربینهای مدار بسته که در بخشی از فیلم پخش میشود، قسمت مهمی از حقیقت پرونده و مرتکبین جرم را آشکار میکند؛ از سویی دیگر، همه اتفاقات برای این که قاتل بخشیده شود، به خوبی کنار هم چیده شده اما پدر سروش همه راهها را برای بخشش میبندد. موضع بی بدن نسبت به قصاص متفاوت است؛ روی انجام قصاص پافشاری نمیکند و چندین دفعه اظهار میکند که راه بخشش باز است و از سویی دیگر، موضع آوانگارد نیز نسبت به این قضیه نمیگیرد. به نظر میرسد که کارگردان و نویسنده هوشمندانه از کنار این قضیه عبور کردند تا سراغ قضیهای مهمتر بروند و آنهم «گسستهای درون یک خانواده» است.
یک بازیِ درخشان، یک بازیِ درخشانتر
اگر الناز شاکردوست را کنار بگذاریم، دو بازی درخشان در بیبدن توجهات را به خود جلب کرد؛ نوید پورفرج و گلاره عباسی.
پورفرج که با بازی در فیلمهای سینمایی «مغزهای کوچک زنگ زده» و «مغز استخوان» توانایی هنریاش را به رخ کشید، در بیبدن هم به گفتن بازپرس ایفای نقش کرد و درخشان می بود. او هم کنش قهرمانی داشت، هم در جایی پایش لغزید و به ضدقهرمان تبدیل شد و به خوبی از بعد هر دو نقش برآمد. تلاش او برای بخشش قاتلینی که در پروندههایش با آنها سروکار دارد، برای مخاطب قابل باور است.
در نقطه روبه رو، گلاره عباسی را در نقش مادر سروش میبینیم که علیرغم بازی کوتاهش اما زیاد اثرگذار است و نقش مادر ناکامی خورده را به خوبی بازی میکند.
بیبدن شباهتهای بسیاری به «علفزار»، فیلم قبلی کاظم دانشی دارد، اگرچه احتمالا به اندازه آن جسور نباشد و زیاد سراغ خط قرمزها نرود اما به هر حال امضای دانشی پای آن است. اوست که داستان را از لابهلای پروندههای قضایی که عمدتا دسترسی به آنها ساده نیست، بیرون میکشد و خط سیر یک درام جنایی را کنار قرار میدهد. تنها ابهام این است که چرا خود او در نقش کارگردان حاضر نشد؟
به نظر میرسد که بیبدن جستوجو زدن تلنگری به خانوادهها است و تصمیم دارد در بستر یک داستان جنایی، گسستهای والدین و فرزندان و روابط بعضاً ناقص آنها را به رخ بکشد. «پدر بیمسئولیت»، «مادر پنهانکار» و «دوست حسود» اگرچه قاتل نیستند، اما در وقوع این جنایت بیگناه هم نیستند.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها