به گزارش مهتاب من
به گزارش خبرنگار فرهنگی مهتاب من از تنسیم، کتاب «مرد ابدی»؛ روایتی مستند از زندگی پدر موشکی ایران، شهید والامقام سردار حسن طهرانی مقدم بهقلم معصومه سپهری از سوی انتشارات تسنیم و با همکاری انتشارات شهید کاظمی انتشار و برای نخستینبار در نمایشگاه کتاب تهران اراعه شد. این تاثییر فاخر حاصل تلاش ۱۳ساله سپهری است که با سبکی تازه در خاطرهنگاری جنگ نوشته شده است. سپهری که پیش از این با آثاری چون «لشکر خوبان» و «نورالدین پسر ایران» بین مخاطبان شناخته شده است، در تاثییر تازه خود ضمن روایت زندگی شهید طهرانی مقدم، به مجاهدتهای این دانشمند برجسته در حوزه فناوریهای هوافضا و ابتکارات او در پایهگذاری صنعت موشکی در ایران و طراحی موشکهای گوناگون پرداخته است.
در هفتههای تازه و بعد از انجام عملیات «وعده صادق» نام شهید طهرانی مقدم بیشتر از قبل بر سر زبانها است و عطش افکار عمومی برای شناختن این شهید گرامی زیاد تر شده است. از این منظر، کتاب «مرد ابدی» میتواند مرجعی یقین و کامل در شناخت مردی باشد که همه عمر شریف خود را صرف اعتلای ایران و اسلام کرد. کتاب تازه سپهری شکوه زندگی مردی را به عکس میکشد که «۳۲ سال همانند روزهای جنگ، جنگید… تا دین برگزیدۀ خدا را در این دنیای وحشی، قوی گرداند». مهتاب من از تنسیم به مناسبت انتشار کردن این کتاب و توزیع آن در نمایشگاه کتاب تهران با سپهری به او مباحثه پرداخت که قسمت نخست آن را در ادامه میخوانید:
*تسنیم: خانم سپهری بعد از انتشار کردن آثاری چون «نورالدین پسر ایران» و «لشکر خوبان» چطور شد که زندگی شهید حسن طهرانی مقدم را به گفتن نوشته کتاب تازه خود انتخاب کردید؟
از نظر دیگر با دقت به بزرگی شخصیت و عمل های مورد قیمت شهید طهرانی مقدم، در خودم جرأت و قابلیت انجام یک کار خوب و کامل برای ایشان را نمیدیدم. حتی هنگامی این دعوت از سوی عزیزان ایشان اتفاق افتاد تا چند هفته، اصلاً نمیخواستم جواب قطعی بدهم. این که چطور این کار با جدیت اغاز شد، ماجرای خاصی دارد که فعلاً بماند. به هر حال کار از اواخر تابستان سال ۹۱ اغاز شد و با کم شدن و خیزهای زیاد الحمدلله این کار بزرگ به ثمر رسید. کتاب با گفتن «مرد ابدی» در سه جلد توسط انتشارات مهتاب من از تنسیم و با همکاری انتشارات شهید کاظمی انتشار و در نمایشگاه کتاب تهران اراعه شده است.
هنگامی خودم کار را بازدید میکنم، با دقت به ابعاد زیاد بزرگ، خاص و کمنظیر این کار و این که همه مرحله های نگارش تاثییر اعم از پژوهش، مصاحبهها و مهندسی محتوا، جمعآوری و گویاسازی اسناد از صفر اغاز شد و با در نظر گرفتن پیچیدگیهای کار، به انجام این تاثییر در این زمان، نمره خوبی میدهم.
در کارهای قبلیام، هم «لشکر خوبان» و هم «نورالدین پسر ایران»، پیشتر مصاحبهها توسط دوست فرد دیگر انجام شده می بود و من دچار انجام مصاحبههای تکمیلی و فهمیدن جزئیات عملیاتها میشدم و کار را با شخص راوی پیش میبردم. هر کدام از این دو تاثییر نیز نزدیک به پنج سال زمان برد تا به نتیجه رسید. اما در کتاب شهید طهرانی مقدم با دقت به ابعاد کار، زمان معقولی صرف شده است؛ یقیناً میشد زمان را مختصر کرد، اگر تجربۀ امروزم را داشتم… .
*تسنیم: در چند روز قبل با دقت به عملیات «وعده صادق» سپاه و شکسته شدن هیمنه رژیم صهیونیستی با موشکهایی که شهید طهرانیمقدم پایهگذار تشکیل آن در سرزمین می بود، نام این شهید گرامی بیشتر از قبل بر سر زبانها افتاده و دقت عموم مردم به ایشان زیاد تر شده که علتشده است عطش افکار عمومی برای زیاد تر دانستن از شهید زیاد تر شود. اگر امکان پذیر با دقت به تحقیقات گستردهای که درمورد افکار و عمل های آن شهید والامقام انجام دادهاید، درمورد ویژگیهای شخصیتی، خصوصیات اخلاقی و عمل های و کارکرد آن شهید اطلاعاتی در اختیار مردم عزیزمان قرار دهید. با دقت به تحقیقاتی که در خلال کار داشتهاید، درمورد شخصیت و ویژگیهای اخلاقی ایشان بفرمایید.
برداشت و تفکری در جامعه وجود دارد مبنی بر این که شهید طهرانی مقدم، چهرۀ شناخته شدهای به گفتن پدر موشکی ایران است و زیادها ایشان را میشناسند. اما باور من این است که هم چنان ابعاد شخصیتی ایشان به طور کامل شناخته نشده است. ما صورت ظاهری آخرین کارهای حسن آقا و برخی مشهورات زندگی ایشان را در زمان بیشتر از ۱۲ سال قبل شنیده یا خواندهایم. ایشان نزدیک به دو ماه قبل از اغاز جنگ تحمیلی، عضو سپاه میشود و قدم به قدم در جنگ رشد میکند و به بیشترین، دشوارترین و با اهمیت ترین مراحلی میرسد که حتی آخر جنگ هم نمیتواند آن را همه کند، چون او در جنگ، به قوت آتشهای سنگین پی برده و از صفر تا صد بالا آمده و در ریلگذاری این مسیر چنان نقشی دارد که برنامهاش برای بعد از جنگ هم معلوم است و همان را درست همانند زمان جنگ، بلکه با سختیهای زیاد تر ادامه میدهد.
این سیر طویل و زیاد سخت و پرحادثه، شخصیت حسن مقدم را میسازد. هر حادثۀ بزرگی، گویی روح ایشان را هم بزرگتر میکند. بار مسئولیتهای زیاد سنگین را بر مسئولیت میگیرند و با متحد کردن قوای آدمهای معمولی، و مساعد کردن فضا، آنها را رشد خواهند داد و در کار مهمشان به خدمت میگیرند. زیاد حرف های میشود که شهید مقدم یک مؤسس می بود، اما چطور؟ ما حتی روایتی داریم از شهید شفیعزاده که در بدو آشنایی با حسن مقدم، فکر میکرده نمیشود روی او چندان حساب کرد، او هم یکی از بچه تهرانیها است که مدتی هست و بعد از این که کار با سختی روبه رو شد، میگذارد و میرود! اما شهید طهرانی مقدم ماند و هنگامی به گفتن فرمانده توپخانه در اغاز سال ۶۲ نقل شد، به پشتیبانی همین شهید شفیعزاده توپخانه سپاه را تأسیس کرد و رشد داد و هنگامی برای آموزش موشکی به سوریه رفت، یقین می بود که توپخانه با فرماندهی شفیعزاده، هیچ مشکلی نخواهد داشت و رشد خواهد کرد.
او با اخلاق محمدی و روابط عمومی بسیاراش، سدهای تعداد بسیاری را میناکامی اما هرگاه به مشکلی میخورد حتی آبرویش را برای آن کار میگذاشت تا همکاریها را برانگیزد و به مقصد مهم نزدیکتر شود. حاج حسن در دوران سخت و طاقتفرسای تحقیقات موشکی و وجود در سازمان جهاد خودکفایی، از آبرویش برای نظام زیاد مایه گذاشته است.
فکر میکنم شخصیت حسن طهرانی مقدم باید در خلال جنگ هشت ساله و حوادث عظیم آن شناخته شود. در این صورت است که میتوان نقش مؤثر او را در گرم نگاه داشتن فضای پژوهش و تحقیقات سرزمین باور کرد؛ آن هم در روزگار سپس از پذیرفتن قطعنامه و شرایطی که خمودی و سردی بر فضای علمی حاکم می بود.
شهید طهرانی مقدم با بهکارگیری دانشمندان گمنام دست ایران را به فضا رساند
به باور من تنها به علت اخلاص عجیبی که شهید طهرانی مقدم داشت و برای تلاش سرسختانه، اخلاقمداری، نیت پاک و هوش و استعدادی که گمنامانه آن را صرف مقصد بزرگش کرده می بود، خدا هم به او عنایت خاصی داشت. او با نیروهای زیاد کم، اما پرکار و مخلص، نشدنیها را جامه عمل پوشاند و ماجراهای شگفت و غریب و گاه تلخی را از سر گذراند و با ناملایمات حتی تا لحظۀ شهادتش جنگید. اینطور نبوده است که همه شرایط برای او مهیا باشد و او به کار خود بپردازد. در زندگی شهید طهرانی مقدم این مسئلهها است که باید حرف های و شنیده شود.
حسن آقا شدن آسان نیست، اما شدنی است
۳۲ سال همانند روزهای جنگ، جنگید
و هرکس میخواهد به عزت ابدی برسد، باید این راه را برود، راه جهاد اکبری که همه شدنی نیست. حسن آقا ۳۲ سال همانند روزهای جنگ، جنگید، هم با مشکلات بیرونی و هم با نفس خودش، با صرف زمان و انرژی خود برای نیل به هدفی که به آن ایمان و یقین داشت. او واقعاً روی ایمان خودش، توحید و ولایت و معادباوریاش کار کرد. جستوجو دنیا ندوید اما دنیا به او رو کرد و او نشان داد که در برابر ثروت و قوت، خود را نمیبازد و همه اینها را برای خدا صرف میکند تا دین برگزیدۀ خدا را در این دنیای وحشی، قوی گرداند! واقعاً شهادت حقش می بود. فکر میکنم با مطالعه کتاب «مرد ابدی» به این نتیجه برسیم که چه مقدار او را نمیشناختیم و چه مقدار نیاز داریم صدای او را همیشه درون خودمان زنده نگاه داریم.
شگفت است، حسن آقا هرچقدر به آخر عمرش نزدیک میشد، زیاد تر از زمان جنگ یاد میکرد. هنگامی میخواست خاطره تعریف کند، از زمان جنگ برای نیروهایش سخن بگویید میکرد که چه مقدار ما ظرفیت داشتیم، بچههایی داشتیم که نه تجهیزات داشتند و نه ادعا؛ فقط و فقط با اخلاص و باور عمیق کار را پیش میبردند. او سپس از تستهای بزرگ میاو گفت که بچهها خدا اراده کرده است که این نعمت را به ما بدهد، ما باید از خود قابلیت پذیرفتن این نعمت را نشان دهیم. او خود مدام فهمید این قضیه می بود و همین امر، توحید و ایمان او را نیرومندتر میکرد. این ویژگیهای شهید است که باید شناخته شود.
واقعاً خدا را شکر میکنم که توفیق نگارش این کتاب را به من داد. از همۀ افرادی که در راه تشکیل این تاثییر همکاری کردند، مخصوصاً خانوادۀ مکرم، به ویژۀ همسر بزرگواری که روایتهایشان جوشش عشق و محبت در این خانواده و راه و رسم زندگی مؤمنانه شهید و خانواده را به ما نشان داد، از دوستانشان در دورههای گوناگون زندگی، کار و ورزش، از همرزمانشان، مخصوصاً فرمانده بلندآوازه هوافضای سپاه، سردار حاجیزاده و جانشین محترمشان، سردار سید مجید موسوی و همۀ عزیزانی که دلسوزانه همراه این کار بودند، از سردار مقدمفر که از اغاز کار، پشتیبانیهای بسیاری کردند و چشم به راه این کار بودند، از خانوادۀ محترم شهدایی که حاج حسن ایدههای بزرگش را با آنها عملی میکرد و ما فقط به نام شهدای اقتدار آنها را مقداری میشناسیم، و از ناشران محترم که از این بعد زحمت چاپ و نشر کتاب زندگی شهید طهرانی مقدم به دوش آنهاست، زیاد متشکرم.
رهبر انقلاب تنها پشتیبان حسن آقا می بود
از خدا میخواهم که خودش حافظ کتاب «مرد ابدی» باشد. من تلاش کردم با توان و فکر و قلم ضعیفم، برای ایشان کم نگذارم و امیدوارم این تاثییر نشان دهد که اگر با خدا باشی، خدا با توست.
امیدوارم کتاب به خوبی انتشار شود و نور امیدی باشد در دل جوانهایی که توانایی و ایدههای خوبی دارند، اما نمیدانند از کجا اغاز کنند. با خواندن این کتاب فهمید خون دلهایی میشویم که حسن آقا خورد. تنها فردی که در این شرایط پشتیبانش می بود و سخن حسن آقا را فهمید میشد، رهبر معظم انقلاب می بود. در کتاب آمده است که واقعاً اینطور نبوده است که پول و امکانات برای حسن آقا فراهم باشد و او با خیال راحت کار کند، او به معنی واقعی کلمه در حال جهاد اکبر می بود.
*تسنیم: همانطور که اشاره کردید، کار بزرگی که ایشان انجام داد، هم برای ایران عزت آفرید و هم برای جهان اسلام؛ آن هم در شرایطی که برخی از دولتهای عربی در یک وادادگی، مطرح عادیسازی روابط با اسرائیل را پیش گرفته بودند.
بله، افرادی از موضع ضعف و وادادگی مدام سخن از تسلیم و سازش میزنند که برای قوی شدن نجنگیدهاند! به آرمانهایشان باور ندارند و مقهور قوت ظاهری ابرقدرتها شدهاند. در حالی که شهید طهرانی مقدم در این راه زندگی کرد، از آسایش خود و عزیزترینهایش گذشت، جنگید و شهادت بهترین فرزندان وطن را دید اما نیرومندتر و سرسختتر شد.
از سوراخ کلاش پیروزی به دست نمیآید
او اغاز جنگ به جبهه سرپل ذهاب اعزام شد. از همان ایام دفترچه یادداشتی به همراه داشت که مطالب مهم و دغدغههایش را در آن می نوشت. از یادداشتهای او بر میآید که به گفتن یک جوان ۲۱ ساله سرشار از روحیه ظلمستیزی است. نوشتههای او مشخص می کند از این که دست رزمندگان از مهمات و سلاحهای تأثیرگذار خالی است، در رنج است. روح بلند و آرمانهای بزرگی که در سر داشت از خلال یکی از یادداشتهای به یادگار مانده از وی درخشش دارد. او در این یادداشت نوشته است: از سوراخ کلاش پیروزی به دست نمیآید. این را آن موقعی میگوید که فقط همین امکانات را دارد و تازه فهمید خمپارهاندازها میشود. قدم به قدم جلو میرود. از خود قابلیت و سرسختی مشخص می کند، به این علت فرماندهان را مجاب میکند که میتوانند روی او حساب کنند. او از صفر اغاز میکند.
پیروزیهای حسن آقا از جنس پیروزیهای برخی از آقازادهها نبوده است که با وابستگی به فلان و بهمان، پلههای ترقی را طی میکنند. او قدم به قدم این راه را رفته است؛ خاک میدان را خورده، چندین دفعه ناکامی خورده اما ایمانش را از دست نداده و مدام به پشتیبانی خدا یقین بوده، خودش از جوانیاش بهترین منفعت گیری را کرده و به همین علت از شور و نیروی جوانها منفعت میبرد. مخصوصاً به جوانهای مخلص و تحصیلکرده عشق میورزید. او آرزو داشت که بچه هیأتیها و مذهبیها، تحصیل کنند و همراه شوند مسئولیت این امور را به دوش بگیرند. خودش هم قدر محققانش را میدانست و مدام پشتیبان آنها و مایه دلگرمیشان می بود. زیادها تلاش کردند ادای حسن آقا را در بیاورند، اما چون همانند او باور قلبی به این کار نداشتند و اقداماتشان نمایشی می بود، نتوانستند همانند او نیروساز باشند.
شهید طهرانی مقدم از جوانیاش به بهترین شکل ممکن منفعت گیری کرد، او در ۲۳ سالگی فرمانده توپخانه میشود و در ۲۴ سالگی، فناوری موشکی ایران را پایهگذاری میکند. خودش در این مسیر بزرگ میشود و کشورش را نیز رشد میدهد.
به لطف و حمایتفرماندهان جاری هوا و فضا، توانستیم در بخشی از کتاب به این نوشته نیز بپردازیم که او چه نقشی در توانمندسازی جبهۀ مقاومت اسلامی و مشخصاً حزبالله لبنان، به سلاح موشکی داشت. همراهان و همرزمان حسن آقا تعریف میکردند که او به هر چه دست مییافت، نگاه انحصاری نداشت. معتقد می بود که باید در دسترس مظلومان عالم قرار گیرد و برای آموزش و تجهیز آنها دلسوزانه تلاش میکرد. ایشان معتقد می بود که باید برای برای مثالً حزبالله امکانات بهتری فراهم سازیم؛ چون در معرکه جنگ کنارشان نیستیم و نباید وقتی عدم امکان دسترسی به این امکانات برای آنها مشکلآفرین باشد. یعنی تا این حد، نگاه روشن و باور مؤمنانه داشت و شک نداشت این سلاح، در رویارویی با دشمن مهم به کار خواهد آمد.
شکوه زندگی «مرد ابدی»
در کتاب تلاش شده عکس روشن و کاملی از زندگی شکوهمند حسن آقا ترسیم شود. حسن آقا همراهانی داشته که همیشه به علت جنس کارشان، در گمنامی خواهند ماند. او نمونه عینی روحیه جهادی و بسیجی است. مخلصانه و عاشقانه تا روز آخر کار میکند و خودش فهمید این نوشته است که زمان رفتن فرا رسیده به طوری که در اواخر عمر شریفش چندین دفعه حرف های می بود: زمان کم است! کاش جمعهها هم تعطیل نمیشد!
امیدوارم خود حسن آقا، خدای حسن آقا و شهدایی که از آنها در کتاب «مرد ابدی» یاد شده است، این کار را از ما بپذیرند. امیدوارم کتاب راه را برای هرکه عاشق ایران و اسلام است، باز کند و با خواندن آن تلنگری بخوریم و برای این سوال که الآن چه رسالتی داریم و برای انجام آن چه باید بکنیم؟ پاسخی درخور بیابیم.
همه کوششام در کتاب حاضر این بوده است که منیت در آن وجود نداشته باشد، قلم فرسایی نکردم و تلاش داشتم تا سخن بگوییدهای خانواده، حسن آقا، دوستان، شهدا و همه راویان عزیزی که برای نگارش این تاثییر با آنها او مباحثه کردهام، را در یک متن روان و خواندنی تقدیم مخاطب کنم.
حسن آقا یارانی داشت که تعداد بسیاری تا این مدت گمنام می باشند. خانوادههای آنها این روزها، با عملیات غرورآفرین وعدۀ صادق، سر از پا نمیشناسند. امیدوارم اگر قرار است مراسمی برای این کتاب گرفته شود، از خانواده همۀ ۳۸ شهیدی که همراه شهید طهرانی مقدم شهید شدند و افرادی که پیش و بعد از این بزرگوار، در این راه به شهادت رسیدهاند، نیز تشکر به عمل آید.
ادامه دارد…
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها