نگاهی به فیلم «آپاراتچی»؛ عشق اکشن سینما_مهتاب من

سینما , سینمای ایران , فیلم , جشنواره فیلم فجر ,


به گزارش مهتاب من

به گزارش خبرنگار فرهنگی مهتاب من از تنسیم، آپاراتچی داستان یک شخصیت «عشق سینما»ست و یک تاریخ نگاری از سینما و عشق. همه نسل‌های بشری عشق را می‌شناسند. یا دقیق تر بگوییم: این طور خیال می‌کنند که عشق را می‌شناسند. اکنون از «ادوارد مایبریچ» در سال ۱۸۷۸ میلادی اغاز کنیم، یا لومیر فرانسوی در سال ۱۸۹۵ فرقی نمی‌کند، چون همه انسان‌های معاصر سینما را نیز می‌شناسند. اما برعکس نسل‌های پیش از انقلاب، امکان پذیر کلمه «عشق سینما» را تعداد بسیاری از جوانان دهه‌های تازه  اگرچه زیاد شنیده‌اند واقعاً نشناسند و فهمید نشوند.

یعنی برای مثالً فهمید نشوند تفاوت یک آدم «عشق فیلم» امروز با یک «عشق سینما»ی قدیمی چیست. چون آدم‌هایی که با لبتاب و گوشی همراه و حتی تلویزیون های بزرگ «سینمای خانگی» عشق فیلم دیدن دارند، تقریبا هیچ درکی از «جادوی سینما» ندارند. نمی دانند خلسه ی سالن تاریک و «تماشای دسته جمعی» چطور امکان پذیر برخی ها را عاشق کند. زیاد وقتها زیاد دلم برای تنهایی نسل‌های امروزی می‌سوزد؛ اما فعلا دلم دارد برای غربت مفهوم «عشق» جز و ولز میزند. اگر عشق این قدر غریب نبوده است ، تنهایی هم این قدر دردناک نمی‌شد. اصلاْ تنهایی فقط برای آدم‌های عاشق خوب است. چرا؟ چون تنها نیستند و هیچ زمان هم نمی توانند تنها باشند. چون فکر و خیال معشوق این چنین اجازه‌ای نمی‌دهد. چون داخل یک جور جهان موازی شده اند و اصلاْ در جمع هم که باشند فرقی نمی‌کند. چون … چون زیاد تر از این منفعت ای ندارد گفت.

دلم برای عشق زیاد تر می‌سوزد. صورت قضیه تنها بودن یا نبودن ، فقط با عشق منحل می‌شود. آدم‌هایی که واقعا عاشق خواهد شد، واقعاً فهمید خواهد شد تنها بودن یا نبودن هیچ فرقی با هم ندارند. آدمیزاد همان قدر همیشه تنهاست و تنها خواهد می بود و تنها خواهد مرد و … تنها محشور خواهد شد که هیچ‌زمان تنها نیست. نمی‌دانم منظور مولوی چیست که میگوید «رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن …»؟! اگر مخاطبش معشوق واقعی ست  که نیست و نمی‌تواند باشد چطور در آن حالات «شب تا به روز تنها» و بین «موج سودا» فهمید نشده تنها نیست؟! اگر غیر از این است، چطور فهمید نشده بودن یا نبودن معشوق‌های مجازی  ایضاً و ایدون «حقیقت مجازی» سینما هم ربطی و هیچ دخلی به تنهایی آدم ندارند؟

همان قدر که فعلا از «اختگی» فرویدی و «فالوس» و «فقدان» لاکانی و اراجیف فرد دیگر چون «فقدان فقدان» حالم به هم می‌خورد، فعلاً نه حوصله دارم و نه توانش را که از «به دریا بنگرم دریا تو بینم» و ژوئیسانس‌های «باباطاهری» سخن بزنم. راستش دیگر حالم از هرچه یاداشت‌های هزار کلمه‌ای به هم می‌خورد! و مجدد حوصله‌اش را ندارم که توضیح بدهم: چرا اول باید ده_بیست جلد کتاب «مبانی نقد زیبایی شناسی» نوشت و سپس فیلم‌هایی چون آپاراتچی را نقد کرد؟! حتی «تولستوی» بزرگ هم هنگامی میگوید «حق با زیبایی ست» عوضی فهمیده و سخن زده است! چون باید می‌او گفت زیبایی با حق است. وگرنه «عشق یعنی بخشیدن چیزی که نداریم ، به فردی که نمی خواهدش» هم همان قدر جمله قشنگی‌است که مزخرف است. اگر پول یک گردنبند طلا را داری ، آنرا ببخش به همسرت و ببین چطور میخواهدش و عشق هم می‌کند! سپس بیا جملات قصار سخن مفت تحویل دیگران بده!

اعصاب ندارم ، می‌دانم. این نه تقصیر مخاطب من است و نه مخاطب آپاراتچی. تقصیر خودم است که نمیدانم «اعصابی را که ندارم» چطور به معشوقی بدهم که نمیخواهدش؟! اصلا کدام آدم احمقی «بی اعصابی» خودش را به معشوق می‌دهد و اسم این را عشق میگذارد؟! چرا در این روزگار مزخرف مفهوم کلماتی چون «جنون» و «روانی بودن» و «ترومای روحی» این قدر به هم نزدیک و با هم قاطی شده؟! اصلاً از همان اول کدام مترجم بی شعوری «لاو» را به «عشق» ترجمه کرده؟! محبت، میل، علاقه، شهوت، حتی دوستی و … در زبان ما این هم کلمه برای انتخاب وجود داشته ، چرا یک ضرب رفته اند سراغ عشق؟! عاشق ها پول نداری و  بی‌ریختی و بی‌زوری و … خود را به معشوق باید بدهند؟ یا بی‌شعوری و … بی‌اعصابی خود را؟! کدام دسته از این «فقدان» های مادی یا روحی را میشود به معشوق داد؟!

خب داستان فیلم را هم که نمی‌شود لو داد! اما در تبلیغ تلویزیونی آپاراتچی هم قهرمان داستان را در مجلس خواستگاری دیده‌ایم که نه پول دارد و نه کار و کاسبی درست و نه اعصاب و … اما بچه می‌خواهد _ به تعداد! و معشوق هم موافق است و … همه! در سکانس خواستگاری «موقعیت مهدی» هم ناظر یک عشق غیرمجازی و ساده و بی‌آلایش بودیم، اما این که عشق «سپس از خواستگاری و ازدواج» تازه اغاز می‌شود و نه همه … همان طور که جناب حافظ می‌فرماید «در ره عشق از آن سوی فنا صد خطر است / تا نگویی که چو عمرم به سر آمد رستم» یا «در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم / عاشق نمی‌شوی که ببینی چه میکشم» و احتمالا صدها مورد دیگر … در یک سکانس مختصر از آپاراتچی به عکس کشیده شده و در تعداد بسیاری از سکانس‌های بعدی تبیین.

طلا از غیر طلاست. سپس از این است که احتمالا ملزوم باشد نوبت به عیارسنجی برسد یا نرسد. زیاد‌ها در «احسن القصص» کور شدن حضرت یعقوب(ع) از هجران یوسف(ع) را نمی‌بینند و خیال می‌کنند اینجا عشق همان ماجرای شهوت و بی‌پروایی زلیخاست و حکایت چاقو و ترنج‌ها و … الی آخر. بله، این هم از فیوضات حضرت عشق است. و اتفاقاً در قسمت ماجرای شهوت زلیخا همان بخشیدن چیزی است که «نداریم» به فردی که «نمی‌خواهدش»! چهارده قرن است که قرآن کریم برعکس همه (یا حداقل اکثریت) داستان‌های عاشقانه جهان، زلیخا را در جایگاه عاشق قرار می‌دهد و یوسف(ع) را در جایگاه معشوق. (یعنی عوض شدن جای مرد و زن! قابل دقت همه «اخته»های فرویدی!) هر خاکی هم توی سرمان بریزیم، نه توانش را داریم از وحدت وجود اغاز کنیم و نه اعصابش را که اکنون برایمان او گفت و گو «عشق یک طرفه» قوز بالای قوز شود! در ثانی قضیه حجاب کیلو چند است این وسط؟! ثالثاً این عکس عشق در «آپاراتچی» رنگ و بوی «احسن القصصی» دارد و این طلاست. در رابطه بدلیجات هم اتفاقاً می‌شود او گفت و گو‌های زیبایی‌شناسی کرد، اما … ما با فحشا مخالفیم نه سینما!

«آپاراتچی» تلاش می‌کند این نوشته را حداقل تاریخ‌نگاری کند. یعنی توضیح بدهد تفاوت سینماگری که «عرق خورد و مُرد» با سینماگری که «عرق نخورد و مُرد» چیست. این فیلم برای مخاطبانی ساخته شده که جشن و نشاط کردن شان از جنس جنگ‌های داخلی «چهارشنبه سوری» ست و شوخی کردن شان با نارنجک! نه آن پدرسوخته‌هایی که به عشق می‌گویند «لاو» و دو هفته از هراس عملیات زیبای «وعده صادق» ۲۵% کل ذخیره مواد غذایی موجودشان را با خودشان می‌برند داخل پناهگاه. (اگر ایران می بود ، مردم تخمه می‌خریدند و می‌رفتند پشت بام و اکران این آتش‌بازی بی‌نظیر و بی‌سابقه موشکی و پهبادی را تماشا می‌کردند!) هنگامی در یک مراسم خواستگاری در رابطه تعداد بچه‌ها هم توافق می‌شود، یعنی از فروید گرفته تا لاکان، اکنون حالاها باید بروند جلو به عزم مرحله عشق پیش نه قدمی، که سودها کنی ار این گذر توانی کرد…

انتهای مطلب/

جدیدترین اخبار و مهم ترین رویدادهای ۲۴ ساعته در بخش های حوادث ، اجتماعی ، سیاسی ، اقتصاد و تکنولوژی ، ورزشی ، فرهنگ وهنر ایران و سایر مناطق جهان را در مهتاب من بخوانید.

دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها

خبرهای ورزشی

خبرهای اقتصادی

اخبار فرهنگی

اخبار تکنولوژی

اخبار پزشکی