به گزارش مهتاب من
به گزارش خبرنگار فرهنگی مهتاب من از تنسیم، کتاب «علی از زبان علی» با استقبال مخاطبان از ۱۰۰ هزار نسخه گذشت و به چاپ سی و نهم رسید.
زندگی و شکوه شخصیت امام علی(ع) مدام مورد دقت مؤلفان و پژوهشگران گوناگون بوده است؛ به طوری که برخی از محققان همانند جرج جرداق مسیحی پرداختن به زندگی و زمانه این بزرگمرد را از جمله افتخارات زندگی خود میدانند. تا بحال آثار بسیاری به قلم پژوهشگران و اهالی فکر و فرهنگ در توصیف شخصیت و زندگی امیرالمؤمنین(ع) نوشته شده است؛ تلاشی برای فهمیدن قطرهای از دریای وجودی حضرت.
کتاب «علی از زبان علی(ع)» از جمله این آثار است که به قلم حجتالاسلام و المسلمین محمد محمدیان نوشته و توسط نشر معارف انتشار شده است.
کتاب در سالهای قبل علاوه بر این که در بین فارسیزبانان مورد استقبال قرار گرفته، به دیگر زبانها از جمله عربی و ترکی نیز ترجمه شده است. محمدیان در این کتاب روشی متفاوت را برای معارفه شکوه شخصیت امیرالمؤمنین، علی(ع)، برگزیده است. او با منفعت گیری از منبع های روایی، زندگی حیدر کرار را از زبان ایشان روایت کرده است. نویسنده در کنار پایبندی به تاریخ و حدیث، نثری روان و خواندنی انتخاب کرده و با این کار از فضای خشک تاریخ محض فاصله گرفته است.
در قسمتهایی از این کتاب درمورد پرورش امیرالمؤمنین در دامان نبی مکرم اسلام(ص) میخوانیم:
من علی فرزند ابوطالب و فاطمه بنت اسد، در روز سیزدهم رجب سال ۳۰ عامالفیل، در شهر مکه و در درون خانهٔ کعبه متولد شدم. پدرم ابوطالب، چندین فرزند داشت و ازنظر معیشت در تنگنا می بود. خویشان نزدیک به پشتیبانی وی شتافتند و هرکدام سرپرستی یکی از فرزندان او را برعهده گرفتند. از آن بین، رسول خدا (ص) مرا برگزیدند تا همچون عضوی از خانوادهٔ آن حضرت، در کنار ایشان و خانوادهشان زندگی کنم.
پیامبر (ص) پسری نداشتند؛ اما تقدیر الهی چنان می بود که از من، چونان فرزندشان نگهداری کنند و در رشد و پرورش من از هیچ لطفی کوتاه نورزند و همه مهر و عطوفتی که یک پدر به فرزندش دارد، برای من بهکار گیرند؛ تا آنجا که رسول خدا (ص) مرا در دامان خویش مینشاندند و در بغل میگرفتند و در بستر مخصوص خود جای میدادند. در کنار ایشان آرام میگرفتم و بوی خوش آن حضرت به مشامم میرسید. حتی گاه غذا را لقمهلقمه در دهانم میگذاشتند. هیچ زمان دروغی در گفتار من و خطایی در حرکت من مشاهده نکردند.
از لحظهای که رسول خدا(ص) را از شیر گرفته بودند، خداوند گرامیترین فرشتهاش را مأمور پرورش وی کرده می بود تا او را مدام به راههای کرامت و راستی و اخلاق نیکو راهنمایی کند. من نیز مدام با رسول خدا(ص) بودم، همچون فرزندی که همیشه در کنار مادر است. آن بزرگوار نیز هر روز درس جدیدی از اخلاق نیکو به من میآموختند و از من میخواستند که در گفتار و حرکت، از ایشان پیروی کنم.
رسول خدا (ص) هر سال، چندماهی را در غار «حراء» سپری میکردند. در آن ایام، تنها من بودم که با ایشان ملاقات میکردم و درطول این زمان، جز من، فردی ایشان را نمیدید.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها