به گزارش مهتاب من
به گزارش مهتاب من از تنسیم، نشست نقد و بازدید کتاب «تویی که عاشقترینی»، نوشتۀ مریم بصیری، از سلسله جلسات «طعم کتاب»، با وجود نویسنده تاثییر و احسان عباسلو، منتقد و کارشناس ادبیات، سهشنبه دوم مرداد ماه در سالن سرای کتاب خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
مریم بصیری، نویسنده کتاب «تویی که عاشقترینی»، در توضیح ایده شکلگیری کتاب و سبک نگارش آن فرمود: این کتاب زاییده یک کار مستند است که با تکیه بر مطالعات و تحقیقاتم در سال ۹۶ برای یک سریال مستند جمعآوری شده است. این کتاب قرار می بود به شکل یک کار پژوهشی چاپ شود؛ اما بنا به ذائقه مخاطب تصمیم بر این شد که به طور ۴۰ پرده و روایت جمعآوری شود.
نمیخواستم کارم تکرار سفرنامهنویسیهای اربعین باشد
وی تشریح کرد: من نمیخواستم کارم تکرار سفرنامهنویسیهای اربعین باشد. میخواستم بدانم چه شد که عاشورا اتفاق افتاد و گفتم احتمالا مخاطب حوصلۀ کار تحقیقی را نداشته باشد؛ به همین علت، به جستوجو این بودم که به فردی که میخواهد در مسیر پیادهروی اربعین قدم بگذارد، نشان دهم که روی این فکر کند که چه شد امام حسین(ع) به اینجا رسید؟ روایتها از اربعین و فضای پیادهروی زیاد می بود و میخواستم مخاطبان این کتاب با شناخت به امام حسین(ع) و اطرافیانشان پا در این مسیر بگذارند. احتمالا این برای زائران پیادهروی اربعین تلنگری باشد که زیاد دنیوی به قضیه نگاه نکنیم؛ جذب فضا و خوراکیها و آدمها و دچار خستگی راه نشویم و در طول راه به وجوه شخصیت امام حسین(ع) فکر کنیم، نه خود این فضا و مسیری که قرار است در قالب پیادهروی طی کنیم.
بصیری با گفتن این که علاقه بسیاری دارم به جای این که خودم بنویسم، دیگران و به خصوص نوقلمها و تازهکارها را تشویق به نوشتن کنم تا بتوانند برای ۱۴ معصوم کتاب بنویسند، درمورد گفتن کتاب هم او گفت: گفتن نشاتگرفته از خود متن است. در زندگی امام حسین(ع) نکات بسیاری وجود دارد و چون ما سفری ۴۰ روزه را از عاشورا تا اربعین در کتاب طی کردیم، هر روز میتواند همانند یک پله یا اتفاق یا پردهخوانی و آشنایی با زندگی امام حسین (ع) باشد.
این نویسنده اضافه کرد: من سراغ این زاویه از شخصیت امام حسین(ع) رفتم که با همه وجود عاشق خدا بودند و زندگی کردند تا برای خدا و در راه خدا شهید شدند. گفتن «تویی که عاشقترینی» نگاه دومشخص به امام حسین (ع) دارد؛ انسانی که عاشق خداست و چیزی برای او مهمتر از خدا نیست و عاشقتر از او به خدا نداریم. در واقع در انتخاب این گفتن به این فکر کردم که چطور میتوانم ایشان را مخاطب قرار دهم و نشان دهم ایشان برای خدا زندگی کرده است.
نویسنده کتاب درمورد مقدار منفعت گیری از عنصر خیال در این تاثییر نیز او گفت: من موادی از تاریخ را در تاثییر آوردم که فکر میکردم لازمه کار است تا بتوانم روایت یکدستی اراعه کنم. تلاش کردم زیاد کم با تخیل ارتباط داشته باشم؛ به این علت احتمالا قلم و زبان ما مقداری کار را داستانی کرده باشد و فضاسازی و تحول برخی احادیث برای دیالوگنویسی بهتر و ربط با مخاطب به کار فرم داده شده باشد.
«تویی که عاشقترینی» اثری هیبریدی است
در ادامه این نشست احسان عباسلو، کارشناس ادبیات، با گفتن این که این نوع کارها را «هیبریدی» یا ترکیبی مینامیم، او گفت: اگر بخواهیم نگاه ژانری داشته باشیم، این کار ترکیبی از تکنیکهای گوناگون است و رمان نیست. در واقع این کار در دسته ناداستانها دستهبندی میشود. با نوعی ناداستان روبه رو هستیم که شکلی از سفرنامه به خود گرفته است و از نوع هیبریدی و ترکیبی است.
رویکرد پژوهشی در کار تاریخی الزامی است
او در ادامه گفت: ویژگی دیگر این تاثییر رویکرد محققانه آن است. پژوهشگر بودن نویسنده زیاد مهم است. بهخصوص برای نوقلمها این مسئله ملزوم است که باید پژوهشگر خوبی هم باشند. در آثاری که در بستر تاریخ قرار است شکل بگیرد، بدون پژوهش کار خوبی از آب درنخواهد آمد. نویسنده باید از منظر تاریخی به چیزی که میخواهد بنویسد، احاطه داشته باشد. نمیتوان قلم دست گرفت و او گفت برای اربعین و عاشورا میخواهم چیزی بنویسم! فرایندی وجود دارد که قسمت مهم آن پژوهش است.
این منتقد ادبی افزود: از دیگر ویژگیهای کتاب بصیری، تاریخی و پژوهشی آن است. بخشی از کتاب که اطلاعات به مخاطب اراعه میکند، میتواند کاملاً معتبر باشد. اطلاعات کتاب هم داستانی نیست؛ بلکه تاریخی است و با تکنیکی که در تاثییر به کار رفته، میتواند این تاثییر دینی را برای خواننده لذتقسمت کند.
ترکیب پژوهش با تکنیک ویژگی مهم تاثییر است
عباسلو در ادامه گفت: در آثار دینی، هم چه گفتن مهم است و هم چطور گفتن. در برخی آثار دینی تنها به چه گفتن دقت میشود و به علت همین امکان پذیر لذت خواندنشان کم باشد؛ اما ویژگی این کتاب همین شیوه ترکیب اطلاعات تاریخی و پژوهشی با تکنیک داستانی است که امتیازی برای تاثییر محسوب میشود و علتمیشود که تاثییر با مخاطب عامه ربط برقرار کند. شیوه گفتن، زبان و تکنیک روایی بهطوری است که مخاطب عام هم میتواند منفعت گیری خود را ببرد.
او او گفت: زیاد از عناصر دلنوشته هم در کار وجود دارد که همین سطح تعامل کار با مخاطب را هم افزایش میدهد و علتشده دامنه مخاطبان گسترده باشد. حتی در مراسم و روضهها هم میتوان از این تاثییر منفعت گیری کرد. جملات قصاری که قیمت زیباشناختی دارند، در داخل کار وجود دارد که آن را زیاد دلنشین کرده است.
شکل داستان باید تداعیکننده مضمون آن باشد
این کارشناس ادبی او گفت: شکل داستان باید تداعیکننده محتوای آن باشد و این زیاد مهم است. در اراعه کلمات و جملات و شکل کلی کار مزیت مختصرنویسی وجود دارد که مخاطب را خسته نمیکند؛ به خصوص مخاطب علمی که سخت با کتاب پیوند میخورد.
او در ادامه گفت: ساختار فرهنگی غالب در جامعه ساختار تاثییر را تعیین میکند. در این کتاب هم تفکر دینی بر ساختار زبان تأثیر گذاشته است. فرم کار در ساختار کلی۴۰ پردهای متأثر از ساختار دینی است. ایده بر فرمت کار هم تأثیر گذاشته و این بریده بریده بودن با شیوه اراعه مطالب دینی هم سازگار و همسان است. روضهها و مراسمات ما مختصر است. همه این عناصر با هم چفت و بست اشکار میکند و دلنوشته بودن، زبان ساده و صادق بودن علتجذب مخاطب میشود. مخاطب صداقت احساسی را میپذیرد و با آن ربط خوبی برقرار میکند.
عباسلو او گفت: نباید سراغ کلیشهها رفت. کلیشهها علتفاصله گرفتن مخاطب از ادبیات ما شده است؛ چون هیچ تازگی حس نمیکند. ادبیات باید به سمت روشهای تازه و نوآورانه و تجربی برود و در حوزه ادبیات اینها نهتنها عیب نیست، بلکه مسئله مثبتی است که نویسنده هم در کار لحاظ کرده است.
این کارشناس ادبی با گفتن این که ویژگی دلنوشته رد و بدل کردن حس و شکلی از دیالوگ است او گفت: به این علت نفر دومی هم وجود دارد که جلوی ما نشسته و با او از طریق دیالوگ ربط میگیریم. شاعرانگی هم خودش را در ساختار زبانی کار نشان داده است و منحصر در تصویرسازی نیست. برای مثالً آواهایی که تکرار خواهد شد، شاعرانگی تاثییر را به مخاطب القا میکنند.
سفر، یکی از کهنالگوهای ادبیات است
عباسلو با اشاره به این که سفر یکی از کهنالگوهای ادبیات ما و بهخصوص کهنالگویی دینی است، افزود: یکی از شاخصترین نمادهای آن هم همین عدد ۴۰ است. اربعین شاخصترین نماد عدد ۴۰ برای ماست و این ۴۰ فصل تداعیکننده همین مرحله های سفر است و راوی سیر تحولی خودش را در قالب آن به ما مشخص می کند. این سفر حکایت همان سیمرغ است و فردی که در این سفر داخل میشود، برنده است. شخصیت در کهنالگوی سفر، سیکلی را طی میکند که طی آن دچار تحول معنوی میشود. راوی ما در این تاثییر هم همین است و دچار تحول روحی و باطنی میشود و قهرمان داستان خودش خواهد شد. این کتاب سیر ۴۰ منزلی است که راوی طی میکند. تخیلی تاثییر تخیل به امر واقع است و ساخته ذهن نیست. راوی در همه منزلها با این تخیل به واقع، حالات درونی خودش را شرح میدهد و در عین حال تاریخ را در هر موقف روایت میکند.
او در ادامه گفت: ۴۰ پرده یعنی ۴۰ عکس. زیاد خوب است که نویسنده تصویری ببیند و تصویری بنویسد؛ اما تصاویری که برای مخاطب ملموس باشد. خواننده آنچه ما مینویسیم تبدیل به عکس میکند و اگر نویسنده در قالب عکس کار را اراعه کرده باشد، او موفق عمل کرده است. این تاثییر حد وسط این ویژگی را بهخوبی مراعات کرده است.
ادبیات هویتی گمشده نسل امروز ماست
عباسلو در آخر او گفت: ادبیات این کتاب ادبیات هویتی است که گمشده نسل امروز ماست و زیاد به آن نیازمندیم و باید به وسیله آن پل ارتباطی با مخاطب جوان برقرار کنیم. هرچه فاصله روایی بین تاثییر و مخاطب کم باشد، برای خواننده دلنشینتر است.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها