به گزارش مهتاب من
به گزارش خبرنگار فرهنگی مهتاب من از تنسیم، امروز پنجاه و پنجمین سالروز درگذشت مردی است که ادبیات معاصر وامدار آثار اوست. جلال آل احمد عمر کوتاهی داشت، ۴۶ سال برای مردی چون او کم می بود، اما عمق زندگی جلال و تجربیاتی که او در زندگی پر فراز و نشیبش از سر گذراند، آنچنان است که تأثیر او بر ادبیات و جریانهای سیاسی معاصر را نمیتوان نادیده گرفت.
تعداد بسیاری از نویسندگان الفبای نوشتن را از او آموختند و باور دارند که فرزند “زن بسیاری” جلال می باشند. از نظر دیگر، انتشار کردن آثاری چون “غربزدگی” و “در خدمت و خیانت روشنفکران” را میتوان آغازی در تحول دیدگاههای سیاسی دانست. احمدرضا بهرامپور عمران، پژوهشگر، در یادداشتی به شرح ۱۰ برداشت از زندگی آل احمد پرداخته که در ادامه میخوانید:
1_ آلاحمدِ داستاننویس:
آلاحمد در “مدیرِ مدرسه” و “نفرینِ زمین”، داستاننویسی مستندنگار است و در “نون والقلم” اندیشهگرایی تمثیلینویس. او چند داستان مختصرِ درخشان، بهخصوص در مجموعههای “سهتار” و “پنج داستان” دارد.
2_ آلاحمدِ صاحبسبک:
آلِ احمد بیشتر ازمنظرِ نثرِ داستانیاش صاحبسبک است. او در این حیطه پیروانِ بسیاری نیز دارد. بهگمانام براهنی از موفقترین پیروانِ خلّاقِ نثر او است.
یقیناً فرم و اسلوب داستانپردازیِ آلاحمد نیز پیروانی یافت و جمال میرصادقی، بهاختصاصی در نوشتن از عوالمِ کودکان و نوجوانان، از موفقترینِ آنان است. بهگمانام از منظرِ بدعت و صناعت و نیز شخصیت و هویتِ نثر و هماین چنین جریانسازی، هیچ نثرنویسِ معاصری به پای جلال نمیرسد.
3_ آلاحمدِ کنشگرِ سیاسی و اجتماعی:
“غربزدگی” باهمه اماواگرهایش گرچه از صدرِ مشروطیت منتقدانی داشت، اما اندیشهای است که به نامِ او سکه خورده است. آلاحمد هماین چنین عضو حزب توده می بود و نیز از موسسان “نیروی سوم” و باورمندان به خلیل ملکی. این جریانِ تجدید نظرطلب، از خوشنامترین احزابِ سیاسیِ ایران می بود؛ جریانی که کوششداشت عدلخواهی مارکسیستی را با مطالباتِ ملی و ایراندوستانه جمعکند.
4_ آلاحمدِ ژورنالیست:
آلاحمد گرچه در مجلاتی همچون “سخن” نیز تاثییر منتشرکرد اما عمدهی فعالیتهایش بر مجلاتِ چپ (ماهنامهی مردم، علم و زندگی و کیهان ماه) متمرکز می بود. او خود از گردانندگانِ این مجلات نیز می بود و از این منظر فعالیتهایش تاحدی با شاملو سنجیدنی است.
5_ آلاحمدِ منتقدِ ادبی:
گرچه او قلمانداز نقدمینوشت اما پارهای از ماندگارترین مقالاتِ ادبیاش محصولِ همین برسیهای شتابزدهی است. از آن جمله است، سه مقالهی خواندنیاش درموردٔ نیما و نیز یک بازدید مختصر و ماندگار از شخصیت و آثار هدایت. تاریخِ نشرِ این نوشتهها اهمیت بسیاری دارد.
6_ آلاحمد و جانِ جستجوگرش:
منحنیِ زندگیِ سیاسی، اجتماعی و ادبیِ آلاحمد و نیز تنوّع و تکّثرِ آثارش، درحالیکه او چندان دیرسال نزیست و ناتمام ماند، حکایت از روحی پرسشگر و کنجکاو دارد. این نگاه، در جزئینگری و عینیتگراییِ نثرش نیز آشکار است.
7_ آلِ احمدِ خودافشاگر:
صمیمیّت و صدقِ عاطفی از بارزترین مولفههای شخصیت و آثارِ او است. این صداقت جدااز سفرنامهها و تکنگاریها، آثارِ ادبیاش را نیز مستندنگارانه و باورپذیر گرداندهاست. اوجِ این روحیّه جلال، در “سنگی بر گوری” منعکس است.
8_آلاحمدِ تکنگارینویس:
آلاحمد سه تاثییر تکنگارانه دارد که یکی از آنها (“جزیرهی خارک”) جدااز فضل تقدّم، ازمنظرِ شیوه پژوهشی، همامروز نیز زیاد مورد قیمت است. این سلسله آثار زیرِ نظر موسسهای وابسته به دانشگاه تهران نوشتهشد؛ موسسهای که ساعدی، طاهباز و اسلام کاظمیه نیز با آن همکاریداشتند.
9_ آلاحمدِ مترجم:
او مترجمی حرفهای نبوده است و اینگونه تواناییهای گهگاهی بیشتر برایاش انگیزهای وجودی داشت و از اندیشههای فلسفی و سیاسیاش مایهمیگرفت. برگردانِ آثارِ سارتر و کامو مکّملِ نگرشِ غربستیزانهاش می بود، و ترجمهی “برگشت از شورویِ” آندرهژید نیز گواهی بر تجدیدنظرش در شیفتگیِ به مارکسیسمِ جزماندیشانهی استالینیاش، در عهدِ جوانی.
10_ آلاحمدِ همسرِ دانشور:
آلاحمد و “سیمین” ازاینمنظر با سارتر و “سیمون” و نیز گلستان و فروغ سنجیدنی اند. زوجهایی که آفرینشگر و صاحباندیشه بودند. پرهیبِ وجودِ آلاحمد را در شخصیت معترض و غربستیزِ یوسف در “سو و شون” و نیز وجودِ شخصیّتِ واقعیاش را در “جزیرهی سرگردانی” میتواندید. و آن رابطه بهتر از هرجا در نامههای مفصّلِ این زوج به یکدیگر منعکس است. به امیدِ انتشار کردنِ بیکموکاستِ یادداشتهای روزانهی جلال.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها