به گزارش مهتاب من
داریوش قنبری، استاد علوم سیاسی، نقل کرد:
درگیری ایران و اسرائیل، به شدت سطح نفوذ ایالات متحده را در سرزمینهای عرب منطقه بالا میبرد و سرزمینهای عرب نیز سطح خرید سیستمهای دفاعی هوایی خود از ایالات متحده را بالا خواهند برد. طبیعیست که این چنین اتفاقی خواست چین نیست و دور از انتظار میدانم که منافع چین در این باشد که ایران و اسرائیل داخل جنگی گسترده شوند. ضمن این که درگیری ایران و اسرائیل، شرایط صادرات نفت منطقه را نیز کاملا تحت الشعاع قرار خواهد داد و به این علت چین نیز در تامین نفت خود دچار مشکل میشود.
طی هفتهای که گذشت، وزیر خارجه چین در تماس تلفنی با همتایان ایرانی و اسرائیلی خود، تلاش کرد نسبت به خطرات وقوع جنگی فراگیر در منطقه هشدار دهد. با وجود این تماس، برخی تحلیلگران بر این باورند، چین، پای خود را از درگیریهای منطقه کنار کشیده و تمایلی برای شرکت در درگیریها یا حتی عکس العمل نسبت به تنشها از خود نشان نمیدهد.
روابط چین با سرزمینهای عرب منطقه طی سالهای تازه مدام مثبت و همراه با اندوخته گذاریهای چین در منطقه در کنار خرید نفت از صادرکنندگان نفت خلیج فارس بوده است. از اغاز جنگ غزه نیز، چین در مطلبهایی تلاش کرد خود را بیشتر از آن که نزدیک به اسرائیل نشان دهد، دوست دار و دلواپس سرزمینهای عرب منطقه نشان دهد. اخیرا، فو کونگ، نماینده چین در سازمان ملل، در نشست عمومی مجمع عمومی سازمان ملل او گفت: «اکنون نباید هیچ تاخیری در نگه داری صلح در خاورمیانه وجود داشته باشد. ما خواستار احترام مؤثر به حاکمیت، امنیت و تمامیت ارضی همه سرزمینها هستیم، با همه اقداماتی که هنجارهای اساسی حاکم بر روابط بینالملل را نقض میکند، مخالفیم و همه حملات خشونتآمیز علیه غیرنظامیان را محکوم میکنیم.»
با وجود همه این ها، برخی تحلیلگران اعتقاد دارند چین در برابر تغیرات منطقه سکوت کرده است و آنگونه که انتظار میرفت عکس العمل یا مداخله نشان نمیدهد، با دقت به این شرایط سوالهایی نقل است از جمله این که علت این سکوت چیست و آیا چین از تنش در منطقه سود میبرد؟ داریوش قنبری استاد علوم سیاسی و نماینده ادوار مجلس به این سوالها جواب داده است:
برتری چین رقابت اقتصادی با آمریکاست نه جنگ منطقهای
داریوش قنبری او گفت: «چین کشوری است که نخستین برتری خود را در عرصه سیاست خارجی، اقتصاد قرار داده است. در کل، سکوت چین به معنی نگرانی از ناحیه درگیری منطقهای به اختصاصی منطقه خلیج فارس نخواهد می بود. قاعدتاً کشوری که میخواهد به گفتن یک بازیگر اقتصادی فعال باشد از جنگ سودی نمیبرد و در نتیجه به جستوجو اشاعه اسایش و امنیت است که بتواند در فضای مبتنی بر اسایش و امنیت به فعالیت اقتصادی خود ادامه دهد. هر نوع تنش منطقهای به اختصاصی در سرزمینهای حاشیه خلیج فارس میتواند برای چین، فاجعه بار باشد، به اختصاصی از این جهت که چین به شدت وابسته به نفت خام و فراوردههای نفتی است و عمده واردات خود را از منطقه خلیج فارس و خاورمیانه انجام میدهد و از این جهت، میتوان او گفت، هر اتفاقی که در منطقه رخ دهد، چین را به شدت متضرر خواهد کرد؛ به این علت نمیتوان او گفت سکوت چین به معنی عدم نگرانی این سرزمین است.»
او گفت: «حتی من معتقدم چینیها، بی تفاوت هم نبوده اند و در تلاش می باشند اتفاقی را که تبدیل جنگ بزرگ در خاورمیانه شود را تا حد امکان، پیشگیری کنند. هر نوع ناآرامی، جنگ و منازعه منطقهای به اختصاصی در خاورمیانه میتواند منافع دیپلماتیک، اقتصاد سیاسی و رشد اقتصادی چین را متاثر میکند. حتی همین اکنون هم اتفاقات منطقه، برخی مراودات تجاری چین را محدود کرده است و در نتیجه هزینههای حمل و نقل را افزایش داده است. به طور اختصاصی روابط چین و اروپا بی ربط با تغیرات خاورمیانه نیست. حتی در ربط با بحران اوکراین و روسیه نیز چینیها کوششهایی را انجام داده بودند که بتوانند بحران بین چین و روسیه را افت یا خاتمه دهند. برخی تحلیلگران در روزهای ابتدایی جنگ اوکراین و روسیه مدام گمانه زنی میکردند که چین هم به تایوان دعوا خواهد کرد، اما دیدیدم که این اتفاق رخ نداد و چینیها این کار را نکردند. درواقع علیرغم اصرار چینیها بر این که تایوان بخشی از چین است، اما ریسک هزینهها و خسارات دعوا نظامی را تقبل نکردند و این نشان از برتری اقتصاد بر سیاستهای نظامی در چین دارد. چین سالهاست در یک رقابت اقتصادی بزرگ با ایالات متحده قرار دارد و این رقابت را فدای دعوا به دیگران یا ورود به هر جنگی نمیکند.»
درگیری ایران و اسرائیل و افزایش نفوذ آمریکا در خلیج فارس به زیان چین است
این استاد دانشگاه در ادامه او گفت: «این که بگوییم در یک سال تازه چینیها در حوزه افت تنشهای منطقه کاملا منفعل بوده اند هم نادرست است، اتفاقا بخشی از منافع چین از مسیر افت تنشهای منطقهای میگذرد و چین کوششهایی را انجام داد تا بین اعراب و ایران صلح برقرار کند و میدانیم، این یکی از کوششهای دیپلماتیک چین می بود که علتشد روابط ایران و عربستان تا حدی ترمیم شود. تنش ایران و عربستان بازارهای انرژی منطقه را تحت تاثییر قرار میداد و میتوانست به زیان چین همه شود؛ به این علت چینیها نگرانیهای خود را با پیشقدم شدن برای صلح بین ایران و عربستان افت دادند. من بی تفاوتی چینیها را قبول ندارم بلکه گمان میزنم در پشت صحنه، سخت مشغول می باشند.»
او گفت: «برخی هم این فرضیه را نقل میکنند که چینیها از درگیریهای منطقهای استقبال میکنند، چرا که اگر پای آمریکا و اسرائیل به طور همزمان در درگیری منطقهای باز شود، فرصتی برای ورود چین به جنگ با تایوان باز میشود. اتفاقا من همین فرضیه را هم رد میکنم و قبول ندارم. چرا که درگیری ایران و اسرائیل، به شدت سطح نفوذ ایالات متحده را در سرزمینهای عرب منطقه بالا میبرد و سرزمینهای عرب نیز سطح خرید سیستمهای دفاعی هوایی خود از ایالات متحده را بالا خواهند برد. طبیعیست که این چنین اتفاقی خواست چین نیست و دور از انتظار میدانم که منافع چین در این باشد که ایران و اسرائیل داخل جنگی گسترده شوند. ضمن این که درگیری ایران و اسرائیل، شرایط صادرات نفت منطقه را نیز کاملا تحت الشعاع قرار خواهد داد و به این علت چین نیز در تامین نفت خود دچار مشکل میشود. نه فقط ایران، بلکه برخی از سرزمینهای منطقه نیز از تامین کنندگان نفت چین می باشند؛ به این علت نوشته برای چین، چیزی فراتر از یک جنگ ساده است و چین هیچوقت مایل نیست منافعش فدای جنگ منطقهای شود. معتقدم چین با دقت و نگرانی تغیرات را رصد میکند و چون سود چین در افزایش درگیریهای منطقه نیست، گمان ورود چین به قضیه برای افت تنشها در شرایط بحرانی را نیز دور از ذهن نمیبینم.»
منبع :
فرارو
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها