به گزارش مهتاب من از تنسیم،‌ «سِتّی» داستان سفر حضرت معصومه(س) است، در پی هجرت برادرش امام رضا(ع) به ایران. داستان علاوه‌ بر بازنمایی زمانه‌ خاص و اختصاصی حضرات، به نقش حضرت به گفتن یکی از بانوان موثر زمانه می‌پردازد.

«سِتّی» در چهارده فصل نوشته شده است. از رویایی که موسی در باغستان انارش در قم می‌بیند اغاز می‌شود و تا مدینه و آشوب‌هایش می‌رود. روایت از مدینه به ایران کوچ می‌کند و با بلوایی که حضرت معصومه(س) در سفر به ایران در ساوه با آن روبه رو می‌شود، ادامه اشکار می‌کند.

موسی که تا این مدت شیرینی دیدار با امام موسی کاظم‌(ع) در مدینه را به کام دارد، خودش را به کاروان بانو در ساوه می‌رساند تا در رکاب او و کنار زینب(س) زمانه قرار بگیرد.

در بخشی از این‌ کتاب می‌خوانیم:

«چند روزی می بود تُکِ گرما شکسته می بود و باد مهرگان، داغی تابستان را از تن خاک و سنگِ قم ربوده می بود. صدای دورِ گنجشکی آمد و سپس هوهوی باد. موسی حس کرد قلبش پرتپش شد و رگ‌هایش پُرتر. پلک‌هایش را در تاریکی کف دست‌ها باز کرد و سپس آرام‌آرام انگشت‌ها را از هم گشود تا روشنایی، آهسته‌آهسته بنشیند در چشم‌هایش. اما چیزی که دید، نفسش را بند آورد؛ برخلاف انتظارش هوا تاریک می بود و فضای باغ با نوری قرمز، روشن. آرام دست‌ها را از روی صورت کنار کشید و با ملایمت بلند شد نشست. سر چرخاند به‌جستوجو منبع این نور شگفت و بُهت‌آور. آن‌چه می‌دید غیرقابل باور می بود؛ روشنایی قرمزِ باغ تنها یک منبع نداشت. تک‌تک انارهای روی درخت‌ها در حال نورافشانی بودند. هر درختی که انارش زیاد تر می بود، درخشان‌تر و قرمزتر می بود.

موسی برقرار شد؛ هراس‌خورده و حیرت‌زده. نفسش به شماره افتاده می بود و سراپایش می‌لرزید. یک لحظه فکر کرد، احتمالا تا این مدت خواب است. همان گونه مبهوت چرخی دور خودش زد و دید که همه‌طرفش از نور قرمز، روشن و آشکار است. چشمش به جوی و آب روانش افتاد که از نور انارها قرمزرنگ شده می بود. درست است؛ این خواب است، رؤیاست.»

این‌ کتاب در۱۶۴ صفحه، قطع رقعی شمارگان هزار نسخه و با قیمت ۱۲۰ هزار تومان توسط انتشارات زائر به‌زیور طبع آراسته شده است.

انتهای مطلب/