به گزارش مهتاب من
به گزارش خبرنگار فرهنگی مهتاب من از تنسیم، ساعاتی بعد از اظهار رسمی خبر شهادت یحیی سنوار رهبر حماس خبر انتشار کردن ترجمه فارسی رمان این شهید فلسطینی با گفتن «خار و میخک» در صفحات فرهنگی رسانهها انتشار شد.
تا پیش از انتشار کردن خبر شهادت سنوار، کمتر فردی میدانست که رهبر گروه حماس یک نویسنده پرکار می بود. او طی ۲۲ سال اسارت در درون زندان رمان «خار و میخک» را به زبان عبری نوشت و ۵ کتاب را از عبری و انگلیسی به عربی ترجمه کرد و در صدر پرکارترین زندانیان نویسنده تاریخ قرار گرفت. اما خار و میخگ چطور کتابی است و رهبر حماس چطور آن را نوشت؟
یحیی سنوار، یک شخصیت محوری در سیاست فلسطین است که برای رهبری خود در حماس و نقش تأثیرگذارش در درگیریهای جاری با اسرائیل شناخته شده است. ازمایش ها او در دوران زندان، دیدگاهها و راهبردهای او را شکل داد که در کتاب «خار و میخک» بهطور شیوا گفتن شده است. این تاثییر بینشی برای فهمیدن پیچیدگیهای مبارزات فلسطینی اراعه میکند. همانطور که رویدادهای خاورمیانه هم چنان در حال تحول می باشند. عمل های و فلسفههای سنوار برای روایت مقاومت و خودمختاری در منطقه حیاتی است.
«خار و میخک» نه تنها یک تاثییر داستانی، بلکه گواهی عمیق بر روح پایدار غزه است. این روایت که توسط یحیی سنوار در بین سایههای زندانهای اسرائیل نوشته شده است، از داستان سرایی سنتی فراتر می رود تا نگاهی ناب و بدون فیلتر به آن اراعه دهد. این رمان در ۳۰ فصل خود، انتخاب سخت برخی از آوارگان فلسطینی برای کار در اسرائیل را نیز به نمایش میگذارد. برخی آن را فرصتی برای بهبود شرایط زندگی خود برای خانواده خود می دانستند، در حالی که برای برخی دیگر چیزی جز خیانت نبوده است.
کریم شنی استاد زبان و ادبیات فارسی ترجمه فارسی این کتاب را بر مسئولیت داشته است، کتاب از سوی انتشارات نیستان ادب و با پرداخت حق رایت به حماس انتشار شده است.
کریم شنی شاعر، نویسنده و مترجم و دبیر علمی آژانس ادبی تماس است که آثاری چون «کتابشناسی توصیفی دستور زبان فارسی»، دانشنامه سوریه، ناشران شام و عراق، دفاع از حریم امامت و ولایت(خلاصه کتاب شبهای پیشاور در ۱۰ پرده نمایشی)، سرو و سرود (ترجمه ۴۰ قصیده شعرای عرب در رثای شهید سلیمانی به شعر فارسی)، زندان خون (ترجمه رمان حبسالدم از دکتر نزار صالح نویسنده سوری)، الهه غروب (ترجمه رمان تشالما از نزار طربوش نویسنده سوری)، الاستعمار العالمی؛ فرانسه (تاریخ تحلیلی استعمار فرانسه در کلام مقام معظم رهبری چاپ بیروت)، تاریخ سامرا و… را در کارنامه خود دارد.
مهتاب من از تنسیم به مناسبت انتشار کردن این کتاب در ایران با کریم شنی او گفتوگویی داشته است، شنی در این او مباحثه به نقش مقاومت در زندگی قهرمانان فلسطین اشار کرده و ویژگیهای بارزی که شهید سنوار در زندگیاش داشته و تبدیل این شده که این چنین سرنوشتی در انتظار او باشد را برمیشمارد. او گفتوگوی تسنیم با این مترجم به شرح ذیل است:
* تسنیم: شهادت یحیی سنوار، در دورانی که حملات پیدرپی اسرائیل و شهادت سرشاخههای مقاومت، نوعی نگرانی و حتی ناامیدی نسبت به حالت را در دل علاقهمندان به قضیه فلسطین و مقاومت تشکیل کرده می بود، در حکم برخاستن ققنوس از آتش می بود و نه تنها امید مجدد را زنده کرد، بلکه روحی حماسی در دل مقاومت و علاقهمندان به مقاومت در جهان تشکیل کرد. درمورد نگاهتان نسبت به شهادت سنوار بفرمایید؟
مبارزان مقاوت با شهادت به دنیا میآیند و با شهادت زندگی میکنند، شهادت برایشان امر شگفت و غریبی نیست؛ مخصوصاً سنوار که در طول عمر خود، شهادت تعداد بسیاری از دوستان و نزدیکان خود را دیده می بود؛ حتی کتاب «خار و میخک» را میتوان آلبومی از شهدای مقاومت دانست. اگر کتاب را تا انتها مطالعه کرده باشید، خواهید دید که سنوار در این رمان، حتی نحوه شهادت خود را نیز پیشبینی کرده می بود. لوکیشن محل شهادت، فیلمبرداری از لحظه شهادت و … را با سکانسی که خودش در آخر کتاب توصیف کرده، قیاس کنید، خواهید دید که شباهتها زیاد و تفاوتها اندک است. سنوار در سال ۲۰۰۴ این نوع شهادت را پیشبینی کرده است.
زیاد سنگینتر از این اتفاق، شهادت را در زیباترین سبک میتوان در طول زندگی او دید. اگر داستان زندگی او را بخوانید، رویدادها و اتفاقات سنگینتری را مشاهده میکنید. سنوار از همان دوران جوانی، با همه خشونتهای جنگ و محاصره در غزه آشنا بوده است. خواندن کتاب مشخص می کند که شیوه شهادت سنوار، اگرچه از او قهرمانی در چشم جهان ساخت؛ اما سنوار در زندگیاش از این دست سکانسها کم نداشته است. او سختیها، مشکلات، حماسهها و نبردهایی فراتر از فکر را توانایی کرده و این روحیه او در همه این ماجراهای غزه و محاصره آن که از ۱۹۴۸ تشدید شد، وجود داشته است،. سنوار مبارزی می بود که کار اطلاعاتی میکرد. زیاد دقیق می بود و چند بار هم زندانی شد؛ اما مدام یک عنصر الهامقسمت می بود، همان گونه که در شهادتش هم نشان داد. او مدام به مبارزه روحیه میداد و در هیچ شرایطی تسیلم نمیشد. همیشه به جستوجو راه حل متفاوت می بود که از بنبست بیرون همراه شوند.
کتاب به خوبی مشخص می کند که او برای ملت فلسطین در حکم موتوری می بود که روحیه را پمپاژ میکرد.
از نظر دیگر استراتژی عملیات طوفانالاقصی بر این مبنا طراحی شده است که باید شهید داد؛ تا پیروزی حاصل شود. آنها میدانستند که استراتژی اسرائیل چطور است؛ میدانستند که قتل عام میکند؛ تا مجاهدین سلاح را زمین بگذارند. نه تنها این را خودش پذیرفته می بود؛ بلکه یک ملت و یک امت پذیرفته بودند که اینگونه به مبارزه بروند. مبارزین مقاومت راه خود را انتخاب کرده بودند؛ راه شهادت؛ نه تنها مجاهدین این انتخاب را داشتند، بلکه مردم هم همین را انتخاب کردند. چهرههای مقاومت نیز با شهادتشان پیش ملتشان روسفید شدند؛ چراکه یک فرمانده مسلمان، اول خودش خط شکن است. میدانستند که خرج تهیه این سلاح، شهادت خودشان است؛ کما این که اثرش را هم گذاشته است. همین حزبالله قبل از شهادت سیدحسن با سپس از شهادت سیدحسن تفاوت کرده است.
حماس برای عملیات طوفانالاقصی از ۴۰ سال پیش فکرها را تحول داد
* تسنیم: یحیی سنوار را احتمالا بتوان متفاوتترین قهرمان مقاومت نامید از این جهت که ما با انسانی با چند سپس شخصیتی روبه رو هستیم، ازیک طرف با یک مجاهد خستگیناپذیر مواجهیم که ۲۲ سال در زندانهای اسرائیل روزگار گذراند و به زبان عبری تسلط اشکار کرد و در دورههای دانشگاههای اسرائیل به طور مجازی شرکت کرد؛ تا دشمن را از درون بشناسد. این بُعد، یک شخصیت مقاوم، محکم، نظامی و سیاسی را به عکس میکشد و از نظر دیگر با انسانی روبه رو هستیم که برای گفتن سخن خود از ادبیات پشتیبانی میگیرد؛ اهل فرهنگ و هنر و اندیشه است؛ رمان مینویسد؛، کتاب ترجمه میکند، آن هم در دل زندان؛ در بین خون و شکنجه. اینجا با یک شخصیت ادبی و یقیناً عاطفی روبه رو هستیم که بیشتر از هر چیز یک آزاده است. این رمان زیاد تر نمود کدام بُعد شخصیت اوست؟
هنگامی رمان را میخوانیم، میبینیم که همه این افکار در آن جمع شده است. هیچ امری که اتفاقی رخ داده باشد و انتظار آن نباشد، دیده نمیشود. این رمان عملاً تأویل شد؛ یعنی صورت واقع اشکار کرد. تحقق خارجی این رمان، میشود همان طوفانالاقصی. این رمان ۲۰ سال پیش نوشته شده است،۲۰سال نوشتن آن زمان برده است. بعد این تفکر از ۴۰ سال پیش ریشه داشته است. این اندیشه که تبلور آن را در طوفانالاقصی دیدیم، ذره ذره جمع شده؛ برای آن فرهنگ سازی شده و نیرو پرورش شده. به جای این که ادوات جنگی جمع کنند، تونل زیاد تر و عمیقتر حفر کنند، سلاح زیاد تر جمع کنند، اغاز به تحول فکر کردند.
درمورد شخصیت لطیف سنوار نیز باید بگویم که اساساً طبیعت نهضت اسلامی همین است. مبارزان نهضت اسلامی این چنین طبیعت لطیفی در جهاد دارند، برای قوتطلبی و کشورگشایی نمیجنگند، یک روح پاک و دل لطیف ایمانی و باورغیبی دارند. از باب قولهای الهی مبارزه و مجاهدت میکنند. امکان پذیر در ظاهر، فعالیتشان خشن باشد؛ اما در باطن، یک معنویت قوی در وجودشان هست. این لطافت و معنویت وجودی توأم با مبارزه، امکان پذیر از نظر فردی که توانایی ایمانی ندارد، نوعی تناقض به شمار بیاید؛ اما برای فردی که کمترین توانایی ایمانی داشته باشد، طبیعی است. اتفاقا حقیقت باور قلبی را در مجاهدین مقاومت میتوان دید که همه چیز خود را برای نظر فدا میکنند. اوج لطافت روحی را میتوان در مجاهدین مقاومت مشاهده کرد. در کل، اگر از نظر روان شناسی جهادی، بخواهیم بازدید کنیم، لطافتی را که در روحیه مجاهدان است، در روحیه هیچ فرد فرد دیگر نمیتوان دید. هنگامی که رمان را میخوانید، با لطیفترین صحنههای زندگی در بغل مادر، کنار خانواده و … روبه رو میشوید. باور نمیکنید، انسانهایی که سالها است این اندازه در سختی می باشند و، سایه جنگ، سالها است که بر سر آنها سایه انداخته، این اندازه رقیقالقلب باشند. برای افرادی که جنگ را سیاه میبینید و با ادبیات ضد جنگ آشنا می باشند، این نوع ادبیات، شوکهکننده است؛ چون ادبیات دفاع و مقاومت، با معیارهای آنها سازگار نیست.
«خار و میخک» داستان تولد حماس است
* تسنیم: با دقت به اینکه کتاب، از نخستین قدمهای شکلگیری مقاومت در سال ۱۹۶۷ تا مرحله های رشد و بالندگی در نخستین انتفاضه فلسطین یا انقلاب سنگ در سال ۱۹۸۷ را روایت میکند. آیا میتوان آن را تاریخچه مقاومت دانست؟
بازدید تاریخ فلسطین و مقاومت مشخص می کند که فلسطینیها قبلاً دنبالهرو چه افرادی بودند؟ یاسر عرفات. یاسر عرفات چه تفکراتی داشت؟ ایده آنها این می بود که یا غرب باید برای فلسطین کاری کند یا شرق و خودشان نمی توانند کاری پیش ببرند؛ تا اینکه حماس شکل گرفت. اساساً «خار و میخک» داستان تولد حماس است.
دستاورد مهم طوفانالاقصی بیداری جهانی می بود
طوفانالاقصی و شهادت یحیی سنوار میوه آن اندیشهای می بود که احتمالا ۴۰ سال پیش در این منطقه کاشته شد و همه چشم به راه آن بودند و باید هم این اتفاق رخ میداد.، میدانید که تاثییر مهم طوفانالاقصی بیداری جهانی است. بیداری آنقدر مهم است که حسین(ع) نیز خونش را فدا کرد تا مردم را آگاه کند.
دفتر «آژانس تماس» ترجمه کتاب «خار و میخک» را با اجازه و هماهنگی با دفتر حماس اغاز کرد. کتابهای فرد دیگر هم هست. این، یکی از آنها است. از نظر من، این مجموعه، میتواند گفتن تاریخ داشته باشد. میدانید که بهترین تاثییر انتشار شده در حوزه تاریخ، اثری است که نگارنده در آن وجود داشته باشد. یحیی سنوار از همان اغاز فعالیت حماس، وجود داشته و هنگامی این اتفاقات تاریخی را روایت میکند، از دید یک ناظر واقعی روایت میکند. رمان، تنها ابزاری بوده برای گفتن تاریخ فلسطین. چون سنوار شخصیتی لطیف داشته است، قالب ادبیات را برگزیده است.
هنگامی کتاب را میخوانید، اگر یک فلسطینی باشید، فهمید همه اشارات نویسنده به وقایع تاریخی، شخصیتها و … میشوید؛ اما اگر یک فلسطینی نباشید، سؤالات و ابهاماتی برایتان پیش میآید؛ به همین علت، من حدوداً ۲۵۰ پاورقی بر کتاب زدم. برای مثالً هنگامی در کتاب، شخصیتی بهنام «یحیی» معارفه میشود، باید برای مخاطب اشکار شود که منظور «یحیی عیاش» است. این برای فلسطینیها کاملاً مشهود است؛ ولی برای ما نه. من در کتاب این شخصیت را معارفه کردم؛ عکس او را هم الحاق کردم؛ به این علت، اگر فردی این رمان را بخواند، همانند کتاب درسی کل مناقشه غرب آسیا را فهمید میشود؛ اینکه دعوا بر سر چیست؟ از کجا اغاز میشود؟ و … مطالعه این کتاب، میتواند در حکم پاس کردن ۴ واحد درسی تاریخ فلسطین باشد.
یک کتاب دیگر روزنگار حماس (یومیات قسامیه) است که شامل اسنادی درمورد حماس است. من در ترجمه کتاب «خار و میخک»، از این اسناد زیاد منفعت گیری کردم و مطالبی از آن را در پاورقی، به طور مستند شرح دادهام که برای مثالً منظور سنوار از این اتفاق یا از این شخص و این ماجرا چه بوده است و دارد به چه ماجرای تاریخی اشاره میکند و…
* تسنیم: بعد به نظر شما، این کتاب زیاد تر تاریخچه فلسطین و داستان حماس است؟
بله این کتاب داستان حماس است. حماس یک ایده تازه در مخالفت با دو جریان بزرگ در دنیای اسلام و عرب است: اسلام سلفی و اسلام غرب گرا. سنوار در قسمتهای مختلفی از کتاب، به نقد این دو جریان میپردازد،. او درلابلای دیالوگ شخصیتهایش در رمان، سخن خود را میزند؛ دستورالعمل جدیدی که از اسلام ناب بیرون آمده و با دنیای استکبار و مارکسیسم، عربگرایی و نژاد پرستی عربی، اسلام آمریکایی و… مخالفت میکند. کتاب برای همین نوشته شده است. تاریخ حماس همانند تیری است که رستم بر چشم اسفندیار زد، با یک تیر دو نشان را مقصد قرار میدهد؛ ناسیونالیسمی که در دامن کمونیست افتاد و اسلامگرایی غربی که آمریکا و استکبار آن را حمایتمیکنند. با یک تیر هر دو چشم را کور میکند.
جهان تا پیش از طوفان الاقصی در یک توهم درمورد فلسطین به سر میبرد
*تسنیم: به نظر شما، چرا اسرائیل تا این حد از «خار و میخک» هراس داشته که کتاب بعد از زمان کوتاهی از آمازون جمعآوری شد؟
من فلسطین را به طوری دیگر در این رمان شناختم. چرا که تقریباً از حقیقت فلسطین، در این سالها محتوایی بیرون نیامده است. جهان در یک توهم درمورد فلسطین به سر میبرده است. من پیشتر نیز کتابهایی درمورد فلسطین و جریان حماس مطالعه کرده و ترجمه کرده بودم. جزئیات بسیاری از فلسطین میدانستم؛ ولی هنگامی رمان را خواندم دیدم هیچ چیزی نمیدانم. این یک رمان تاریخی است که به جای اینکه به تاریخ پادشاهان و قدرتمندان بپردازد، به تاریخ مردم و جامعه فرودست پرداخته است. اصطلاحاً زبانش، زبان عام بشری است.
شما فکر میکنید اروپا را چه چیزی تکان داد؟ سیمنارها؟ کنفرانسها؟ یا کتابها؟ خیر؛ همین عکسهایی که از غزه و جنایت اسرائیلیها بیرون آمد، سنوار نیز در رمانش تصویرسازیهایی را کرده که کار را همه کرده است؛ به همین علت می بود که صیهونیستها کتاب را سریع از بازار و از آمازون جمع کردند. او آن تصاویر را نوشته می بود تا تاثییر بگذارد.
* تسنیم: برخی بعد از شهادت، او را با چهگوارا قیاس کردند؛ اما چهگوارا یک شخصیت کاملاً نظامی و خشن می بود. به نظر میرسد این قیاس نادرست است و به وجود آمدن این این چنین قهرمانهایی تنها در دل مقاومت مقدور است.
چهگوارا یک کمونیست است، خدا را قبول ندارد؛ ولی لطافت انسانی را نمایش داده است. پزشک جوانی است که برای ملتش در مبارزه با استکبار میجنگد. درونِ تهیِ او از خدا، او را تقلیل میدهد. باور به خدا، قسمت عظیمی از وجود انسان است. هنگامی خدا را از انسان بگیرید، چیزی نمیماند؛ او را یک شخصیت سرشکسته میکند؛ به همین علت می بود که امام خمینی (ره) برای نجات کمونیستها (در جریان فروپاشی شوروی)، آنها را به منبع های دینی و عقاید عرفانی (آثار ابن عربی) ارجاع داد.
قیاس سنوار با چهگوارا نادیده گرفتن اندیشه الهی سنوار است
یحیی سنوار، ظاهرش یک چریک است؛ چریکی که برای ملتش میجنگد؛ از این بُعد، میتواند همانند چهگوارا باشد؛ ولی حقیقت درونی او، همان چیزی است که حماس برای آن راه اندازی شد. مردم مسلمان فلسطین، فهمید شدند که نهضتهای کمونیستی نمیتوانند برای ملت فلسطین کاری کنند. از وقتی که سلاح را زمین گذاشتند و در اسلو پیمان سازش را امضا کردند، مسلمانان فلسطین انها گفتند: ما اجازه نمیدهیم. نطفه حماس از اینجا بسته شد. افرادی که چهگوارا را با سنوار قیاس میکنند، اختلاف مهم سنوار با چهگوارا را که همان اندیشه الهی، آرمان توحیدی و دینی است، نادیده میگیرند. این قیاس، قیاس بین خاک و افلاک است. انگارً هر دو مبارز می باشند؛ اما باطن و انگیزه کار زیاد متفاوت است.
پیش از این نیز روشنفکران غربزده، قیاسهای شبیهی بین شهید چمران و چهگوارا انجام داده بودند.، در قبل، اندیشمندان ما در دام کمونیسم میافتادند؛ اما اکنون که دنیا ماهیت کمونیسم را شناخته است، داشتن این نگاه زیاد سطحی است. اگر تمامیت سنوار را بر تمامیت چهگوارا منطبق کنیم، تقلیل دادن شخصیت یحیی سنوار است. اگر کلیدواژههای این دو را با هم قیاس کنید، فهمید عمق معنی و مفهوم جهاد در نگاه و تفکر یحیی سنوار میشوید؛ منتهی چهگوارا در بین یک جمعیت زیاد متفاوت می بود که دیده شد؛ اما در اطراف سنوار، آنقدر ستاره، قبل و سپس، وجود داشته که او زمان برجسته شدن نیافته است. از نظر دیگر، فروتنی و تواضع فرهنگ اسلامی مانع شده است. سنوار اهل خودنمایی نبوده است.
عرب مسلمان در جنگ نرم مغلوبه شده است
* تسنیم: در بین اهل سنت، قدس از جایگاه بالایی برخوردار است. فلسطین سرزمین پیامبران (ص) و قبله اول مسلمانان بوده است. حکام اهل سنت اگر بخواهند فقط از جنبه تقدسی که برای این منطقه قائل می باشند هم به ماجرای فلسطین نگاه کنند، باید زیاد تر از این روی این سرزمین تعصب داشته باشند.
بله، ببینید، عرب مسلمان در جنگ نرم مغلوبه شده است. هجوم فرهنگ غربی و در مقابلش، تفکر مارکسیستی شرقی، عرب مسلمان را تخریب کرده است. سنوار نیز با هیچکدام از فرقههای اسلامی تنشی ندارد؛ غیر از نسخه اسلام غربی و شرقی سران عرب، نسخه اسلامی که این سران اراعه کردهاند، یک نسخه اسلامی تهی شده است.
فقه شیعه که بر پایه فقه اهل بیت(ع) است، قبول نمیکند که برای غصب سرزمینی، جنگ کنید. اگر این چنین می بود که اسلام دنیا را فرا میگرفت. اسلام دین رحمت است. اسلام فقط اجازه دفاع داده و در واقع، آن را واجب کرده است؛ اما آن غیرت عربی ناسیونالیستی هم در این مورد به درد نخورده است، اسرائیل در شش روز، غیرت عربی را نابود کرد؛ چرا؟ چون با همان رسوخ فرهنگی غربی و شرقی، پشتوانه استراتژیک خود را از دست داده می بود؛ حتی عمق انسانی خود را!
در تاریخ فلسطین، یاسرعرفات رسماً چپ گرا نبوده است، گروه های چپگرای فرد دیگر بودند که با هم دیگر ساف (سازمان آزادی قسمت فلسطین) را راه اندازی دادند و سپس «فتح» که ائتلافی از ساف و هسته مهم آن می بود، راه اندازی شد. اینها هنگامی در قرارداد اسلو، مرتکب آن نادرست بزرگ شدند، و شیخ احمد یاسین و اخوانیها و جماعت مسلمان دیدند که این گروه سازش را برگزیدند،؛ یعنی همان راهی که انور سادات در کمپ دیوید رفته می بود، انها گفتند: نه؛ اینگونه می بود که حماس و جهاد اسلامی به راه افتاد. حماس نخستین بیانیه را بیرون داد. من این بیانیه را در یکی از پاورقیهای ترجمه رمان «خار و میخک» آوردم. در انتفاضه اول که انتفاضه سنگ می بود، شیخ احمد یاسین بیانیه شکلگیری حماس را داد، یحیی سنوار در آن زمان گروهی به نام «المجد» داشت که مأمور تکثیر و توزیع این بیانیه شد.
در رمان نیز شخصیت مهم؛ یعنی ابراهیم، این کار را برعهده میگیرد،؛ اما در عالم واقع یحیی سنوار این کار را میکند. با شکلگیری حماس، فلسطینیها نشان دادند که فقط نسخه اسلام است که میتواند مقاومت را شکل دهد؛ یقیناً اسلام شهادتطلب که استشهادی عمل میکند، با حرکتهای انتحاری که طالبان یا داعش جستوجو میکنند، تفاوت زیاد دارد. اتفاقاً ظهور حماس و مقاومت فلسطین علتشد تا مردم ببینند و قیاسای داشته باشند بین این روش نورانی و آرمانی با فجایعی که داعش به وجود آورد، یا فجایعی که طالبان در افغانستان به وجود میآورد. تفکر سلفیها کجا و تفکر انسانهایی که در غرب آسیا به سینه دشمن میروال، کجا. روحیه لطیف مبارزین فلسطینی کجا و روحیه داعششها و طالبانیها کجا.
* تسنیم: خاص بودن نحوه شهادت سنوار، برای تشکیل یک کار نمایشی و تصویرسازی بسیار است، در رمان نیز ما با تصویرسازیهای بدیعی روبرو هستیم، این رمان چه اندازه ظرفیت تبدیل شدن به نمایشنامه و تشکیل پروژههای نمایشی را دارد؟
از ابتدا، تصمیم یحیی سنوار این بوده که فیلمنامه بنویسد، تصمیم نوشتن رمان را نداشته است. در ادامه کار هنگامی اغاز میکند، میبیند که بهتر است، رمان بنویسد. در مقدمه ناشر، ذکر شده که امیدوارند، رمان تبدیل به فیلم شود، یقیناً من این مقدمه را به علت اشتباهات تاریخی که در آن داشت، حذف کردم.
گروه حماس نیز که پشت انتشار کردن این کتاب بوده است، برنامه تشکیل فیلم را داشته باشد. ساختار رمان نیز زیاد تر به فیلمنامه همانند است. برای نمونه اتصالها خطی نیست. لوکیشنها توصیف شده است و. … این بریدگیها در رمان به همین علت است که ابتدا قرار بوده مستند باشد و بعداً به شکل یک رمان جمعبندی شده است؛ به همین علت، جستوجو فضاهای دراماتیک است.
* تسنیم: کتاب علاوه بر تاریخ شفاهی فلسطین نوعی مردمشناسی و جامعهشناسی نسبت به جامعه فلسطین را نیز در خود جای داده است، اسرائیلی ها خودشان یک اعترافی دارند؛ قبل از طوفان الاقصی میانها گفتند که در بین دشمنان ما، دو نفر ما را خوب میشناسند: یکی سیدحسن نصرالله و یکی هم یحیی سنوار؛ شهید حسن نصرالله انگارً ماهی هزار مطالب عبری و اسرائیلی را مطالعه میکرده و اشراف کامل داشته؛ هم به مسائل فرهنگی و اجتماعی و هم سیاسی، شهید سنوار هم که سپس از اینکه زندانی میشود، زبان عبری را یاد میگیرد و از روزنامهها اغاز میکند و سپس به کتاب میرسد.، این اشراف به دشمنشناسی چه تأثیری در زندگی وی و شکل دادن طوفان الاقصی داشته است؟
هنگامی این کتاب را میخوانید، حس میکنید یک جامعهشناس سخن میگوید.او نگاه جامعی به گروههای اجتماعی حساس دارد، در رابطه دانشجوها تحلیل میدهد، در رابطه کاسبها و مردم عادی تحلیل اراعه میکند؛ حتی درمورد کارگرهایی که در سرزمینهای اشغالی برای صهیونیستها کار میکنند نیز تحلیل دارد. پا را فراتر هم گذاشته و درمورد سربازان اسرائیلی نیز روانکاوانه سخن میگوید؛ بعد سنوار را میتوان با ذهن تحلیلگری که دارد، یک جامعه شناس خوب به حساب آورد، اصولاً رهبری، مقتضی این چنین چیزی است.
در رمان، به ماجرای اردوگاه نِقِب که اردوگاه مخوفی است که اسرائیل آن را به طور یک پهنه روباز با حصار خاردار و متصل به جریان پرقدرت الکتریکی ساختهاند و ظرفیت بزرگی دارد، اشاره شده است. در گفتن رمان؛ یعنی «خار و میخک»، خار، نماد آن حصار است و میخک هم شهدایی می باشند که میخواستند از زیر خارها رد شوند و آنجا دچار شلیک صهیونیستها میشدند، و جنازه آنها تا زمانها همانطور دچار خار میماند. این صحنهها برای فلسطینیها آشناست.
در صحرای نقب در سالهای ابتدایی، به علت سختی بسیاری که روی زندانیان می بود، دو نفر اجازه نداشتند کنار هم نشسته و سخن بگویید کنند، بر تاثییر این فشارها، زندانیان چندین دفعه اعتصاب غذا کردند و دست به شورش زدند. این اعتصاب غذاها در دورههایی زیاد شدید شد و صدای اعتراضشان جهانی شد، در نتیجه، اسرائیلیها محبور شدند مختصر همراه شوند و خواسته برخی زندانیان مبنی برنشستن کنار هم را بپذیرند. اولین کاری که زندانیان کردند، راه اندازی کلاس می بود؛ کلاس تاریخ اسلام، کلاس تحلیل سیاسی و …؛ یکی از آن کلاسهایی که شهید سنوار در زندان نقب راه اندازی داد، دشمنشناسی می بود که لازمهاش مطالعات عبری است.
بین فلسطینیها افراد بسیاری بودند که عبری بلد بودند. به او عبری یاد دادند، اینگونه نبوده که برود در دانشگاههای اسرائیل یا به طور مجازی عبری یاد بگیرد. او معتقد می بود که هنگامی میخواهیم، اسرائیل را بشناسیم، هنگامی میخواهیم سربازهای صهیونیست را بشناسیم و در یک کلام دشمنشناسی کنیم، باید زبانشان را بدانیم. سنوار یک اسلامشناس می بود و میدانست که در جنگ با دشمن شرط اول دشمنشناسی است. همه حقههای یهودیها را میدانست، در بازجوییهایش هم نشان میداد که با بقیه فرق میکند، نحوه جواب دادن و این که میدانست چطور میتواند حرص بازجوها و افسران صیهونیستی را در بیاورد، از همین دشمنشناسی او نشات میگرفت.
یحیی سنوار در کتابش اشاراتی نیز به صدام داشته است. در جریان موشک باران صدام به اسرائیل مردم فلسطین زیاد شادمان شدند. یحیی سنوار در کتابش به ذکر این مسئله پرداخته و تحلیلی دلنشین اراعه کرده است. از این تحلیل میتوان به عمق نگاه او پی برد. او اطلاعات اسلامی بالایی داشته؛ با کمونیست و حزب بعث آشنا بوده و صدامشناس زیاد خوبی نیز بوده است.
اسرائیل با یاسر عرفات، محمود عباس و تشکیلات خودگردان کنار آمده می بود؛ اما بچه مسلمانها، پیمان اسلو و این صلح و سازش را نپذیرفتند، انها گفتند ما چه صلحی با اشغالگر داریم. اسرائیل از تفکر اسلامی که اکنون منطقه را گرفته است، هراس دارد. بیداری اسلامی قبل از بهار عربی، در غزه اتفاق افتاده و حماس شکل گرفت، این تفکر جهت مجاهدتهای بیشمار امثال یحیی سنوار در طول سالیان شده است.
یحیی سنوار همانند یک جامعهشناس در رمان عمل کرده است. این یک رمان پرپیرنگ است. برخی رمانها یک پیرنگ دارند؛ اما این رمان، پر از شخصیت و داستانهای مختصر است. در ضمن هر داستانی یک محتوای ایدئولوژیک و یک ساختار فکری نهفته دارد. برای نمونه یحیی سنوار در داستان در روبه رو با شخصیت یک دانشجوی دختر، به زیبایی او گفت و گو حجاب را نقل میکند، جوری که هیچ کدام از جامعهشناسان ما به این زیبایی نتوانستند این مبحث را تحلیل کنند. قیاس او بین کرانه باختری و غزه قیاس زیاد جالبی است و خواننده را یاد کتابها و تحلیلهای جلال آل احمد در «تاتنشینهای بلوک زهرا» میاندازد. او در پیرنگها و داستانهای کتاب شاگرد قرآن بوده است و همچون یک جامعهشناس، موقعیت فلسطین در برابر ناسیونالیسم عربی، اشغالگری، استکبار و … را نقل میکند.
در قسمتهایی سراغ امیرالمومنین علی(ع) میرود و با اینکه شیعه نبوده اما از اشعار امیرالمؤمنین منفعت گیری میکند.
* تسنیم: اگزیستانسیالیسم پیوند پررنگی با ادبیات و رمان برقرار کرده است؛ چرا که به باور آنها، رمان، مخاطب را با یک توانایی زیسته همراه میکند و جهت میشود که مفاهیم نظری عمیقتری در ذهن مخاطب شکل بگیرید، شما با این نظریه چه مقدار همراه و همدل هستید؟ به نظر شما منفعت گیری یحیی سنوار از قالب رمان چه مقدار بر پایه این نظریه در انتقال مفاهیم مورد نظر او با مخاطب مؤثر بوده است؟
این رمان، مثالای از فلسفه اگزیستانسیالیسم به معنی مصطلح نیست؛ ولی طبیعی است که تأثیر قصه و رمان ماندگارتر است؛ چون با عوام مردم ربط میگیرد. در ۲۰ سال زندان چه کاری بهتر از این که به هم سلولیهایش روحیه دهد؛ آن هم با داستاننویسی. او هر چه را که مینوشته، تعدادی از همبندیهایش چندین نسخه از آن رونویسی میکردند؛ این، در زندان، برایشان تبدیل به یک تفریح و عملی روحیه قسمت شده می بود؛ از نظر دیگر، برایشان مرور تاریخ نیز بوده است. نشان میداده که چه بودهاند و از کجا به اینجا رسیدهاند؟ این دیدگاه روانشناسی و جامعهشناسی یحیی سنوار نشأت گرفته از پرورش اسلامی او بوده است. به جای این که در زندان جمع شوند و جلسات انتزاعی درمورد تاریخ و سیاست داشته باشند، به مرور تاریخ خود پرداختهاند.
دست به قلم شدن در زندان تنها تعلق به سنوار نداشته است. ما در طول تاریخ نوشتههای بسیاری از داخل زندان داریم که به حبسیات معروف می باشند.
* تسنیم: «خار و میخک» بیست سال پیش انتشار شد و اکنون با شهادت شهید سنوار مجدد احیا شده است. با دقت به اینکه ادبیات، آیینه یک جامعه است، شما آن را آن چطور تحلیل میکنید؟
فلسطینیها تا این مدت هم در زندان می باشند. فکر میکنید، اکنون غزه آزاد است؟ نه! یک واحدی در حماس تلاش میکند تا آثاری را که درمورد مقاومت فلسطینیهای محبوس تشکیل میکنند، گردآوری و انتشار کند؛ اما اینگونه نیست که همانند ما، سوریها و لبنانیها بتوانند راحت کتاب چاپ کنند و به دست مخاطب برسانند. آنها تا این مدت هم در حصارند. دفتری در حماس راه اندازی شده که دستنوشتههای زندانیان مقاومت را سرو سامان دهند. طبیعی است که این حبسیات تا بحال مخفی مانده است،؛ چون گرفتاریهای اجرایی و رزمی حماس اجازه نداده که به قوت به این بپردازند، ما نویسندگان و ناشران ایران نیز کمکاری کردهایم.
ما در آژانس ادبی تماس مجموعهای را از حماس داریم تا ترجمه و انتشار کنیم، وقتی که ترجمه «خار و میخک» اغاز شد، یحیی سنوار تا این مدت به ریاست دفتر سیاسی حماس انتخاب نشده می بود. قرار می بود یحیی سنوار تقریظ یا مقدمهای نیز برای ترجمه کتاب بنویسد که تکه نشد. ما از ادبیات فلسطین غفلت کردیم. در ادبیات سوریه کار بسیاری کردیم و چندین نمونه ترجمه و انتشار کرده ایم؛ اما در ادبیات فلسطین نه.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها