به گزارش مهتاب من
به گزارش خبرنگار فرهنگی مهتاب من از تنسیم، در روزگاری نهچندان دور، پلتفرمهای نمایشخانگی امیدی برای نجات کیفیت و خلاقیت در تولیدات تصویری بودند. اما اکنون نهتنها به سرنوشت تلویزیون دچار شدهاند، بلکه با ترکیبی از سوء مدیریت، پروژههای ناتمام، دستمزدهای گزاف و ابزار توقیف، تبدیل به ویترینی از آشفتگی و سقوط شدهاند. در این بین، «نماوا» در خط مقدم بحران ایستاده؛ پلتفرمی که اکنون نامش با «سووشون» و ماجرای توقیف ۶۲ ثانیهای گره خورده است.
از کنداکتور تلویزیون تا سقوط کیفیت در شبکه خانگی
وقتی منتقدان، تلویزیون را برای کنداکتور بیبرنامه، شتابزدگی و تکیه بر مقداریّت بهجای کیفیت زیر سوال میبردند. اکنون این رویه به پلتفرمهای نمایشخانگی سرایت کرده است. نماوا به گفتن یکی از مدعیان مهم این حوزه، بهجای اندوختهگذاری روی خلاقیت، محتوا و روایتپردازی، دچار چرخهای شده که در آن ستارهمحوری، پروژههای ناتمام و سانسور، تبدیل به ارکان مهم شدهاند.
در حالی که مخاطب شبکه خانگی هزینه اشتراک و اینترنت را از جیب خود میپردازد، خروجی این اندوختهگذاری، مجموعهای است از سریالهای نیمهکاره، تولیدات ضعیف و در نهایت، برخوردهای قهری به جای احترام به مخاطب.
نماوای مشکلاتزده؛ از «جنگل آسفالت» تا پروژههای فراموششده
نماوا در طی سالهای قبل با آثار مختلفی نظیر «خاتون»، «قورباغه» و «مهمونی» در ذهن مخاطبان تثبیت شد. اما امروز، زیاد تر از تشکیل، با توقف روبه رو است. نمونه بارز آن، سریال «جنگل آسفالت» است؛ پروژهای پرهزینه که بهعلت مشکلات مالی و عدم هماهنگی با بازیگران، به محاق رفت.
اسماعیل عفیفه تهیهکننده سریال از تداوم ساخت حرف های می بود، اما کارگردان تیمورتاش به صراحت خبرداد که نه از آینده پروژه خبر دارد و نه اختیاراتی برای ادامه ساخت دارد. وجود بازیگران مشغول به پروژههای دیگر، بلاتکلیفی حقوقی، و سکوت نماوا و دیگر پلتفرمها، همه نشان از آشفتگی درونی این پلتفرم دارد.
ستارهها با دستمزدهای نجومی؛ محتوای ضعیف، هزینه سنگین
نماوا در رقابت با دیگر پلتفرمها همانند فیلیمو، داخل مسابقهای همهعیار بر سر جذب بازیگران با دستمزدهای هنگفت شده است. از پیمان معادی و پریناز ایزدیار گرفته تا مریلا زارعی و نوید محمدزاده، رقم های میلیاردی در پروژههایی خرج شده که محتوایی ضعیف و گاه فاقد جذابیت دارند.
نمونه اشکار، سریال «ازازیل» حسن فتحی است که شایعاتی درمورد هزینه ۶ میلیاردی برای هر تکه آن شنیده میشود. سوال اساسی این است که آیا این بودجههای نجومی، بازدهی فرهنگی و اقتصادی برای مخاطب و پلتفرم داشتهاند؟
سووشون؛ از اقتباس فاخر تا توقیف بهخاطر ۶۲ ثانیه
نقطه عطف بحران پلتفرم نماوا، با انتشار کردن سریال «سووشون» اغاز شد؛ سریالی به کارگردانی نرگس آبیار که بر پایه رمان ماندگار سیمین دانشور ساخته شده می بود و قرار می بود اقتباسی وزین از تاریخ، مقاومت و نقشآفرینی زنان در دوره استعمار باشد.
اما تنها چند ساعت بعد از انتشار کردن تکه نخست، به بهانه نداشتن مجوزهای کامل، سریال توقیف و سامانه پخش نماوا مسدود شد. مرکز رسانه قوه قضائیه خبرداد که پلتفرم از تعهدات قانونی تخطی کرده است، اما نماوا در عکس العمل بیانیهای صادر کرد و علت را فقطً اختلاف سلیقه بر سر ۶۲ ثانیه از محتوا خبرداد.
این سانسور ناگهانی عکس العملهای گستردهای در پی داشت. نرگس آبیار با انتشار کردن یادداشتی تند در صفحه رسمی سریال نوشت: «چطور امکان پذیر اثری که بر پایه رمانی فاخر ساخته شده، با گذر از همه مرحله های قانونی، یک دفعه و به بهانهای مبهم متوقف شود؟ چه فردی پاسخگوی این حجم از توهین به شعور مخاطب است؟»
سانسور، ابزار مهم مدیریت پلتفرمها؟
ماجرای سووشون نشان داد که توقیف و حذف محتوا به ابزار مهم پلتفرمهایی چون نماوا تبدیل شدهاست. به جای ارتقاء سطح محتوا و تحکیم خلاقیت، سانسور و حذف قسمتهایی از سریالها (در این مورد حتی تا ۲۰ دقیقه!) به شکلی عادی رخ میدهد.
انجمن صنفی شرکتهای ویدیویی آنلاین نیز در عکس العمل به فیلتر شدن ناگهانی نماوا، از برخوردهای سلیقهای و تضعیف پلتفرمهای داخلی انتقاد کرد و هشدار داد که این روال فقط کاربران را به سمت منبع های غیرقانونی سوق خواهد داد.
اکنون چرا نماوا دیگر «نما» ندارد؟
در کنار همه این اتفاقات؛ سؤالی که امروز تعداد بسیاری از مخاطبان میپرسند این است که آیا پرداخت هزینه اشتراک برای پلتفرمی که نه محتوای با کیفیت دارد، نه احترام به مخاطب و نه ارامش در پخش، توجیهپذیر است؟
تعدد فیلمهای خارجی، ضعف در تولیدات داخلی، پروژههای رهاشده، مدیریت بی فایده و ابزار توقیف، مشخص می کند که نماوا از جایگاه یک پلتفرم پیشرو خارج شده و اکنون تنها دلخوش به آثار پرحاشیهای است که امید به نجات در آنها است.
آشفتهبازاری که مخاطب را تنها گذاشته است
شبکه نمایش خانگی که وقتی به گفتن راهی برای نجات محتوای تصویری از قید و بندهای رسانه ملی برداشت میشد، امروز به همان مسیر سقوط رسیده است. نماوا به گفتن مثالای از این افول، نهتنها در کیفیت، بلکه در شفافیت، احترام به مخاطب و مدیریت پروژهها نیز دچار بحران عمیق شده است.
تا وقتی که سانسور جای دیالوگ را بگیرد و توقیف به ابزار مدیریت پلتفرم تبدیل شود، نهتنها هنرمندان و سازندگان، بلکه مطمعن مخاطب نیز از دست خواهد رفت.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها