به گزارش مهتاب من
مهتاب من از تنسیم- مجتبی برزگر: در تاریخ ایران، شبهایی می باشند که از حافظه ملت هیچ زمان پاک نمیشوند؛ شبهایی که بغض، سکوت، و بیقراری، حتی از امواج رادیو و عکس تلویزیون هم عبور میکند و بر دلها مینشیند. شامگاه سیزدهم خرداد ۱۳۶۸ یکی از همان شبها می بود؛ شبی که حضرت امام خمینی(ره) رحلت کردند و ایران در بهت و اندوه فرو رفت.
صداوسیما، به گفتن بزرگترین رسانه رسمی سرزمین در آن دوران، مسئولیتی کمنظیر و احتمالا بیسابقه را بر دوش داشت: اظهار رسمی فقدانی این چنین سنگین، آرامسازی ملتی در سوگ، و پوشش رسانهای بزرگترین مراسم تشییع تاریخ معاصر ایران، آنهم در شرایطی که هیچیک از فناوریهای امروز در دسترس نبوده است.
محمد هاشمی رفسنجانی، رئیس زمان سازمان صداوسیما، امروز با گذشت دههها، از پشت صحنه آن روزها میگوید؛ از لحظهای که فردی جسارت نداشت بیانیه رحلت امام را بنویسد یا بخواند، تا انتخاب محمدرضا حیاتی برای اظهار رسمی آن خبر؛ از ثبت لحظات بینظیر بیمارستان و نماز نشسته امام، تا تصاویری که در هیاهوی جمعیتِ میلیونی از دست رفت یا هیچ زمان پخش نشد.
این او مباحثه، بازخوانی یک مأموریت ملی است؛ شرح کار رسانهای در میانه سوگ، و گواهی تاریخی از چگونگی ثبت آن لحظات برای همیشه.
در ادامه مشروح او گفتوگوی خبرنگار تسنیم با محمد هاشمی رفسنجانی رئیس زمان صدا و سیما آمده است:
ماجرای اظهار یک خبر تلخ؛ برخی میخواستند با تأخیر اظهار کنیم
* آقای هاشمی! اتفاقی زیاد بزرگ و یقیناً تلخ رقم خورد؛ حضرت امام خمینی (ره) از دنیا رفتند. این اتفاق فقط یک فقدان نبوده است، یک زلزله عاطفی و سیاسی برای مردم ایران می بود. مستندها و فیلمهایی که از آن دوران باقی ماندهاند، امروز برای نسل جوان که آن روزها را ندیدهاند، گویای ابعاد دردناک این اتفاق است؛ از روزهایی که امام در بیمارستان بستری بودند تا لحظه ارتحالشان. در آن دوران، نه امکانات امروزی وجود داشت، نه تکنولوژی پخش زنده، نه شبکههای دیجیتال و نهپیامکو اینترنت. اما صداوسیما باید در دل این فقدان ملی و با امکانات اندک، مسئولیت خبررسانی، آرامسازی فضا و پوشش این اتفاقات تاریخی را به دوش میکشید. تشییع پیکر امام(ره) هم بیسابقهترین و پرجمعیتترین مراسم در تاریخ معاصر ایران می بود. میخواهیم بدانیم که در سازمان صداوسیما چه اتفاقی افتاد؟ چه تصمیمهایی گرفته شد؟ چطور این بحران مدیریت شد؟ چطور آقای حیاتی انتخاب شد برای اظهار رسمی رحلت امام؟ تصاویری که از تشییع و وداع باقی ماندهاند محدودند. آیا تصاویر یا اسنادی هست که تا این مدت انتشار نشدهاند؟ لطفاً از آن روزها بگویید.
محمد هاشمی رفسنجانی: واقعاً آن روزها روزهای سنگینی می بود؛ نه فقط برای مردم، برای همه مسئولان سرزمین. هنگامی خبر بیماری امام(ره) انتشار شد، میلیونها نفر در خیابانها وجود اشکار کردند. از همان لحظات اولیه مردم میدانستند که شرایط غیرعادی است.
آن زمان، امام در منزلشان بستری بودند و برای درمان شرایط اختصاصیای فراهم شده می بود. تیم پزشکی در یک اتاق کوچک در جوار خانه ایشان مستقر شده می بود. قضیه جراحی هم نقل می بود اما بهعلت نوع بیماری، برخی پزشکان معتقد بودند که عمل منفعتای ندارد یا امکان پذیر خطرناک باشد.
رسانههای خارجی آن روزها تبلیغ میکردند که انقلاب اسلامی به امام(ره) وابسته است و با نبوده است ایشان، همه میشود. مردم هم دلواپس بودند؛ دلواپس آینده سرزمین، دلواپس سرنوشت انقلاب.
من خاطرم هست، وقتی که از میدان تجریش به سمت منزل امام حرکت میکردیم، مردم در کوچهها نشسته بودند، زار میزدند، به سرشان میکوبیدند. زن و مرد، پیر و جوان، کوچک و بزرگ، همه در شوک بودند.
ساعت نزدیک به ۱۰:۳۰ شب (شامگاه سیزدهم خردادماه سال ۱۳۶۸) می بود که آن حادثه تلخ، یعنی رحلت امام خمینی رقم خورد. تقریباً همه مسئولان در منزل امام وجود داشتند. اما اکنون قضیه این می بود که چطور این خبر را به مردم اظهار کنیم.
.
برخی نظر میدادند اظهار خبر چند روز به تأخیر بیفتد، برخی میانها گفتند همان شب باید خبررسانی شود. در نهایت تصمیم بر این شد که ساعت ۷ صبح روز سپس، بیانیه رسمی صداوسیما پخش شود.
قضیه بعدی نوشتن این بیانیه می بود. واقعاً کار سختی می بود. هرکس میاو گفت “من نمیتوانم بنویسم”، چون بار عاطفی و تاریخی این متن زیاد سنگین می بود. در نهایت، آقای ایزدی (مدیر خبر زمان) با نظر رئیسجمهور زمان، آیتالله خامنهای، متن را آماده کردند. متن قبول شد، اما باز این سوال می بود که چه فردی جرأت میکند یا اصطلاحاً شجاعت اظهار آن را دارد؛ این چنین خبر سنگینی را جلوی دوربین بخواند؟
انتخاب محمدرضا حیاتی برای اظهار رسمی خبر
واقعاً فردی این شجاعت را نداشت. تا این که آقای محمدرضا حیاتی قبول کرد و این کار را انجام داد. تصمیم گرفتیم که قبل از قرائت بیانیه، قرآن پخش شود تا مردم آمادگی روحی اشکار کنند. هنگامی صدای قرآن از تلویزیون پخش شد، مردم فهمیدند که خبر، خبر عادی نیست. سپس صدای بغضگرفته و لرزان آقای حیاتی آمد… بیانیه را خواند و غوغایی در سرزمین بهپا شد.
سپس از اظهار خبر، تصمیم گرفته شد که پیکر امام(ره) چند روزی در محلی قرار گیرد تا مردم بتوانند برای وداع همراه شوند. در مصلی تهران و سپس در منطقه اراج، فضایی آماده شد. مردم از هر سو آمدند، عزاداری میکردند، میگریستند، حتی مواردی می بود که از شدت ناراحتی، برخی از مردم دچار سکته شدند و جان باختند.
صداوسیما با امکانات محدود آن زمان، ماموریت ثبت و پخش این لحظات را داشت. تصاویر محدودی که باقی ماندهاند، حاصل همان کوششها است. متأسفانه زیاد از تصاویر یا ضبط نشدهاند یا در آرشیو باقی ماندهاند. ما تا این مدت هم زیاد از آن لحظات را انتشار نکردهایم. احتمالا روزی ملزوم باشد که نسل تازه آنها را ببیند.
در نهایت، قضیه مکان دفن امام(ره) پیش آمد. نظرات مختلفی نقل شد؛ مشهد، قم، داخل تهران… اما نظر غالب این می بود که امام باید “در کنار مردم” باشد. لذا جایی نزدیک به بهشت زهرا انتخاب شد؛ مکانی ساده، مردمی و در کنار شهدا. همان گونه که امام همیشه ساده و بیآلایش می بود.
هنگامی روز خاکسپاری فرا رسید، جمعیت آنقدر زیاد می بود که حرکت تابوت ممکن نشد. مردم تابوت را روی دست میبردند و در لحظهای، پیکر از تابوت بیرون افتاد. حادثهای زیاد تلخ. بلافاصله تابوتی دیگر تهیه شد و با تمهیداتی، با بالگرد پیکر به محل دفن منتقل شد. مردم فکر میکردند پیکر در بالگرد نیست و همین علتبینظمی میشد. نهایتاً حلقهای امنیتی تشکیل شد تا بتوانند امام را به خاک بسپارند.
همهچیز به سختی پیش رفت، ولی مردم، عاشقانه عزاداری میکردند. تلویزیون، رادیو، همه در تلاش بودند تا همزمان فضا را آرام و مردم را در جریان وقایع نگه دارند. این عزاداری تا چهلم امام ادامه داشت و سرزمین یکپارچه در ماتم می بود. این فقط یک وداع نبوده است، یک بیعت مجدد می بود با راه و میراث امام خمینی(ره).
نه میشد به تابوت نزدیک شد، نه میشد مسیر حرکت را دقیق پوشش داد
* آقای هاشمی، یک مسئله مهم دیگر هم وجود دارد. ما امروز هرچه از آن روزهای تلخِ ارتحال امام میبینیم، بر پایه همان تصاویری است که صداوسیما آن زمان ضبط کرده. با گذشت این همه سال، باز هم همین تصاویر است که در مستندها منفعت گیری میشود. اما در رابطه مراسم وداع و تشییع، تصاویر محدودی وجود دارد یا حداقل آنچه پخش شده، زیاد کم است. میخواهیم بدانیم آن روز دقیقاً چه اتفاقی افتاد؟برای مثالً همان گونه که خودتان اشاره کردید، پیکر امام یکبار دیگر کفن شد، تابوت عوض شد، اتفاقاتی افتاد که مشخص می کند شرایط به شدت خاص و غیرقابل پیشبینی بوده. در این بین، خبرنگاران و تصویربرداران صداوسیما در چه وضعیتی بودند؟ چه تصاویری ضبط شد و چه تصاویری از دست رفت؟ آیا راشهایی هست که تا این مدت انتشار نشده؟ و اگر هست، چرا؟
محمد هاشمی رفسنجانی: بله، حقیقت این است که آن روز، تیمهای مختلفی از صداوسیما در محل وجود داشتند و با چندین دوربین تلاش شد تا از زوایای گوناگون تصویربرداری شود. اما باید دقت داشت که شرایط عادی نبوده است. جمعیتی که در آن روز در تهران و در مسیر تشییع وجود داشت، یک «دریای انسانی» واقعی می بود؛ میلیونی، گسترده، بیآخر.
هنگامی از بالا، از طریق بالگرد، منطقه را نگاه میکردیم، هیچ فاصلهای بین مردم دیده نمیشد. هر طرف که نگاه میکردی، فقط جمعیت می بود و اشک و ناله و ضجه. مردم در حال عزاداری بودند؛ اما نه همانند مراسمهای معمول. انگار همه در یک حال و هوای خاص، در اوج التهاب، یکصدا عزاداری میکردند.
اما از نظر تصویربرداری، حقیقت این است که تصاویر بسیاری ضبط شد، ولی عمدتاً تمرکز دوربینها بر همان جمعیت عظیم می بود. چرا؟ چون چیز فرد دیگر قابل دیدن نبوده است. نه میشد به تابوت نزدیک شد، نه میشد مسیر حرکت را دقیق پوشش داد، چون اصلاً تابوت در بین این جمعیت قابل حرکت نبوده است. حتی در مواردی، ازدحام بهقدری شدید می بود که امکان ادامه تصویربرداری وجود نداشت یا دوربینها صدمه دیدند.
در یکی از لحظات زیاد حساس، هنگامی تابوت امام از بین جمعیت جدا و دچار حادثه شد، تلاش کردیم ثبت کنیم اما یا برای ازدحام یا مشکلات فنی، برخی از تصاویر یا ضبط نشد یا کیفیت ملزوم را نداشت.
چه مسایلی علتشد زیاد از تصاویر گرفته نشود؟
حقیقت دیگر این است که بخشی از تصاویر، بعدها به صداوسیما نرسید یا به هر دلیلی پخش نشد. برخی از فیلمها در آرشیو باقی ماندند، برخی دیگر بهعلت شرایط خاص آن روزها سانسور شدند یا صلاح بر این دیده شد که انتشار نشوند؛ نه به تصمیم نهانکاری، بلکه چون احتمالا برای مردمِ در آن شرایط، زیاد سنگین و دردناک می بود.
هنگامی اکنون سپس از این سالها همان تصاویر را میبینیم، باز هم تکرار همان حس تشکیل میشود؛ یعنی تکرار غم، تکرار داغ. تصاویر از بالا که هلیکوپتر میگیرد، مشخص می کند در هیچ نقطهای از محل، خلأیی از جمعیت وجود ندارد. همهجا انسان است و اشک.
در کل، علت این که امروز تصاویر متنوعی از مراسم تشییع نمیبینیم، این نیست که فیلمبرداری نشد، بلکه شرایط خاص، ازدحام بیسابقه، عدم کنترل جمعیت و امکانات محدود آن زمان علتشد که زیاد از صحنهها یا ثبت نشوند، یا اگر هم شدند، پخش آنها بنا به مصالحی مقدور نباشد.
دختر امام فیلمبردار لحظات آخر امام(ره)
* و مسئله آخر، که بهاختصاصی برای مخاطبان جوان و نسل تازه زیاد حسبرانگیز و اثرگذار است، مربوط میشود به تصاویری که از بیمارستان و روزهای آخر حیات امام خمینی (ره) باقی مانده. آن لحظاتی که ایشان با آن حال جسمانی ضعیف، نماز میخوانند، آرام قدم میزنند، و سیمای بیماریزده و سالخوردگی در چهرهشان آشکار است… اینها از نظر من جزو نابترین لحظاتی است که تاریخ تصویری ما ثبت کرده و واقعاً به همت صداوسیما در تاریخ مانده است.در حالیکه همان گونه که اشاره کردید، در مراسم تشییع، به علت شرایط خاص و ازدحام، امکان تصویربرداری گسترده و منظم وجود نداشت، ولی تصاویر داخل بیمارستان حال و هوای فرد دیگر دارد. میخواهم بدانم آن لحظات چطور ضبط شد؟ تیمهای صداوسیما آنجا بودند؟ یا خانواده امام خودشان تصویربرداری کرده بودند؟
محمد هاشمی رفسنجانی: بله، مسئله زیاد مهمی است. باید بهصراحت بگویم که صداوسیما اساساً اجازه ورود به حریم خصوصی حضرت امام را نداشت؛ چه در دوران حیات، چه در روزهای آخر در بیمارستان. هیچکدام از گروههای رسمی ما آنجا نبودند. این نوشته هم خواست خود امام می بود و هم تصمیم خانواده ایشان.
اما همان گونه که شما هم اشاره کردید، تصاویری که امروز از آن لحظات باقی مانده و چندین دفعه و چندین دفعه بازپخش شده، زیاد ناب، انسانی و اثرگذار است؛ همانند آن صحنهای که امام، نشسته نماز میخوانند… یا آرام قدم میزنند در راهروی بیمارستان. این تصاویر نه توسط صداوسیما، بلکه توسط برخی اعضای خانواده امام گرفته شده می بود.
اگر نادرست نکنم، دوربین دستیای از سوی صداوسیما در اختیار خانواده امام قرار داده شد. برخی از نزدیکان ایشان – از جمله دختر امام، عروس خانواده، و دیگر اعضا – این لحظات را ثبت کردند. بعدها این تصاویر، با اجازه خانواده، برای پخش در اختیار ما قرار گرفت.
در حقیقت، این یک همکاری محترمانه و مؤدبانه بین صداوسیما و خانواده امام می بود. ما نه دخالتی در کار داشتیم، نه حتی امکانش را داشتیم که داخل فضای خصوصی امام بشویم. این تصاویر، محصول حس، عشق و پیوندی می بود که خانواده امام با ایشان داشتند و خواستند این لحظات برای مردم ایران ثبت شود.
تا این مدت هم تعداد بسیاری از تصاویر مهم در اختیار خانواده امام است و اشکار نیست که چه اندازه از آنها را دارند یا امکان پذیر بعدها انتشار کنند. اما آنچه تا بحال دیدهایم، بخشی از تاریخ عاطفی و روحانی این ملت است؛ لحظاتی که عمق سادگی، خضوع، و عظمت شخصیت امام را در بستر بیماری، بدون هیچ نمایش و شعار، به نمایش میگذارد.
واقعاً ثبت آن تصاویر یک کار ماندگار و شریف می بود؛ هرچند صداوسیما خودش مستقیماً نقشی در تصویربرداری نداشت، ولی انتشار کردن آنها ماموریتای می بود که با دقت و احترام انجام شد.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها