به گزارش مهتاب من
به گزارش خبرنگار فرهنگی مهتاب من از تنسیم، زمان رفتن بهروز افخمی فرا رسیده می بود. مردی که روزی با ساخت «عروس»، «شوکران» و «کوچک جنگلی» در سینما به چهرهای جریانساز بدل شده می بود، اکنون سپس از چند دوره وجود پراکنده در برنامهی «هفت»، به نقطهای رسید که خودش هم پذیرفت باید خداحافظی کند.
افخمی سالها در قامت مجری و سردبیر برنامه «هفت» حاضر می بود، اما آن افخمیِ پرشور و او گفت و گوبرانگیزِ دورههای قبل، دیگر در بین نبوده است. اجرای او در «هفت» شبکه نمایش هیچ نسبتی با وجود جسورانهاش در نسخهی قبلیِ این برنامه نداشت. آن روزها «هفت» میدان او مباحثه، چالش و نقد بیپرده می بود؛ امروز اما برنامهای است که هرچه خنثیتر، آرامتر و بیدغدغهتر باشد، زیاد تر دوام میآورد.
برنامهای که وقتی میتوانست در حد و اندازههای «نود» فوتبالی در سینما اثرگذار باشد، اکنون به جایی رسیده که آمدن و رفتنش حتی برای بدنهی سینما هم مهم نیست. «هفت» در دوران طلاییاش میتوانست معادلات مدیریتی را تحول دهد و از دل نقدها، تکانی به سینمای ایران بدهد. اما امروز، نبودش نه خللی تشکیل میکند و نه دغدغهای.
نمیشود همه این سقوط را گردنِ تحول شبکه انداخت. از شبکه سه به شبکه نمایش رفتن، تنها بخشی از ماجراست. شبکه نمایش هم اتفاقاً دیده میشود؛ همان گونه که فیلمهایش در آخر هفته پربینندهاند. مسأله این است که «هفت» روح و جان انتقادیاش را از دست داد.
از وقتی که محمدحسین لطیفی سکان برنامه را گرفت، «هفت» آرامآرام از مسیر او گفتوگوهای زنده و چالشی فاصله گرفت. با آمدن مجدد بهروز افخمی هم امیدی زنده شد، اما او نه تنها موفق به برگشت دادنِ اعتبار قبل نشد، بلکه خودش در بین بیحسی و محافظهکاریِ ساختار تازه گم شد. در بهترین حالت، تک و توک برنامههایی همانند او گفتوگوی تلفنی با رضا میرکریمی توانست مقداری خبرساز شود، اما آن هم سریع فراموش شد.
نبودن مسعود فراستی هم ضربهای جدّی می بود. هرچقدر که او منتقدی تند و جنجالی می بود، حضورش برنامه را زنده نگه میداشت. حذف او یعنی حذف جدل، حذف نقد، حذف صراحت. احتمالا اگر افخمی سریعتر از «هفت» کنار میرفت، خداحافظیاش کمتر به سکوت و کسالت میانجامید.
او اکنون میگوید میخواهد به مسیرِ فیلمسازی، نویسندگی و تهیهکنندگی بازگردد. باشه فعلا پیگیری نمیکنمبابببدر سینما نیز تفاوت از زمین تا آسمان است. افخمیِ «عروس» و «شوکران» با افخمیِ امروز قابل قیاس نیست. آن زمان جسارت داشت، اکنون دچار تکرار و بیحوصلگی است.
امید است تمرکز تازهاش بر فیلمسازی، بالاخره علتشود پروندههایی همانند مستند «قتل داریوش مهرجویی» که قولاش را داده می بود، از خاک دربیایند. احتمالا او بتواند به ریشههای فیلمساز بودنش بازگردد؛ نه فقطً مجری بودن.
مسیر آینده «هفت» و پیشنهاد به مقدسیان
در عین حال، اجرای برنامه اکنون به محمدرضا مقدسیان سپرده شده است؛ منتقد و مجری کارشناس جوانی که سالها است در برنامههای تخصصی سینمایی وجود دارد و اجرای نشستهای مطبوعاتی جشنواره فجر را هم توانایی کرده است. مقدسیان ششمین مجری «هفت» به حساب می اید و کارنامهاش مشخص می کند زیاد تر اهل نقد و تحلیل است تا شوق و چالش. او از نسل تازهی مجریان تلویزیون است که با ادبیاتی آرامتر و منطقیتر سخن میگوید.
برای ادامه مسیر «هفت»، راهکارهایی میتواند کارآمد باشد:
برگشت دادن نقد بیپروا و او گفتوگوی زنده با وجود منتقدانی که از جناحبندیها و محافظهکاریها دور باشند.
تحکیم قسمت تحلیل فیلمها و جریانهای سینمای ایران بهطوری که برنامه، نه فقط سرگرمی، بلکه مرجع مطلع مخاطب باشد.
تشکیل تعامل با کارگردانان و تهیهکنندگان جوان و فراهم کردن فضایی برای او گفت و گوهای حرفهای و چالشی در رابطه روندهای سینما.
بازسازی هویت برنامه با ادغام توانایی قبل و نگاه تازه؛ یعنی نگه داری هویت افخمی در نقد و جسارت، ولی با انرژی و نگاه نسلی تازه همانند مقدسیان.
پیشنهاد به مقدسیان:
با دقت به تواناییاش در برنامههای دیگر، مقدسیان بهتر است با تمرکز بر بیطرفی، تسلط بر تحلیلها و تشکیل فضایی برای نقد صریح، هویت خود را تثبیت کند و از تکرار محافظهکاریهای قبل پرهیز کند. او میتواند به «هفت» جان تازهای بدهد و این برنامه را مجدد به محلی برای او گفتوگوهای جدی و جریانساز در سینما بدل کند، بدون آنکه دچار حاشیهها یا جناحبندیهای سنتی شود.
«هفت» دیگر آن برنامهی جریانساز و نقدمحور نیست؛ همانقدر بیصدا که مجریاش از آنتن خداحافظی کرد. رفتن افخمی احتمالا آخر یک دوره باشد، اما با برنامهریزی هوشمندانه، بازسازی هویت نقدی و وجود مجریای همانند مقدسیان، تا این مدت امکان دارد این برنامه مجدد به مرجع مهم سینمای ایران بدل شود.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها





