به گزارش مهتاب من
به گزارش خبرنگار فرهنگی مهتاب من از تنسیم، در این روزها که در محافل گوناگون و حتی در مجله تلویزیونی «تئاتر دانشگاه» درمورد جشنواره تئاتر خیابانی مریوان او گفت و گو و او مباحثه میشود، کمتر به اغاز این اتفاقات بزرگ در سال ۱۳۵۷ دقت میکنند. زیاد تر این مباحث پراکنده و تقریباً غیرعلمی است و افرادی که درمورد آن سخن میگویند نمیدانند فردی که اینگونه نمایش را در ایران اغاز و پایهگذاری کرد، به چه علت این چنین کاری انجام داد و چرا این شیوه نمایشی را در ایران و جشنوارههای بینالمللی ترویج داد.
اصولاً تاریخ شکلگیری این ژانر نمایشی در ایران بازدید نمیشود؛ از همینرو ناچارند به خُردهگوییها و او گفتوگوهای پراکنده و بعضاً غیرمفید درمورد تئاتر خیابانی بپردازند.
اینجا ملزوم میدانم بگویم که درمورد تاریخی سخن میگویید که اکنون بیشتر از سه دهه از عمر آن در سراسر سرزمین میگذرد و صدها مصاحبه و او مباحثه درمورد آن در اینترنت حاضر است. این چنین مُبدع این گونه نمایشی چندین دفعه پافشاری کرده است که همه تلاشش برای شکلگیری این نمایش مردمی ــ که میتوان آن را «نمایش خیابانی» یا «نمایش میدانی» نامید ــ تنها برای نگه داری گونههای اصیل نمایش ایرانی بوده است: منفعتگیری از عناصر نمایش ایرانی شامل تعزیه، تختحوضی، شاهنامهخوانی، نقالی، پردهخوانی و نمایشهای آیینی که در حال از بین رفتن و موزهای شدن بودهاند.
به همین علت در اغاز این جریانِ نمایش مردمی و خیابانی، بیشتر از ۲۵ نشست پژوهشی در خانه تئاتر برگزار شد؛ نشستهایی با وجود بزرگانی چون دکتر فرهاد ناظرزاده کرمانی، دکتر شیرین بزرگمهر، دکتر فریندخت زاهدی، دکتر بهروز غریبپور، دکتر فتحعلیبیگی، دکتر خاکی، دکتر محمود عزیزی، دکتر قطبالدین صادقی و… . در این نشستها درمورد تئاتر خیابانی جهان، ویژگیهای نمایش خیابانی در ایران و عناصر مشترک بین نمایش ایرانی و نمایش خیابانی او گفت و گو شد و این سمینارها در آخر با سوال و جواب بین کارگردانهای نمایش خیابانی به پایان رسید.

در طول این سالها تلاش شد که این نمایش مردمی جایگاه خود را بهگفتن یک ژانر جدا گانه در جشنوارهها تثبیت کند که این چنین نیز شد. سپس تلاش شد تا گونههای آیینی ــ آیینهایی که در حال فراموشی و موزهای شدن بودند ــ بهصورت قصهها و نمایشهایی قابل اجرا در فضای خیابان و پارکها، توسط هنرمندان استانها و با زبان تئاتر اراعه شوند. به نظر میرسد در آن دوره، این نمایشهای آیینی در قالب نمایش خیابانی در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر و دیگر رویدادهای دانشجویی و دانشگاهی اجرا شدند.

به گمان من یکی از بزرگترین خدمات هنرمندان نمایش خیابانی به تئاتر و فرهنگ ایران، احیا و زنده نگهداشتن گونههای فراموششده نمایشی بوده است؛ از جمله رسمهای آیینی همانند بارانخواهی، قطع باران و نمایشهای آیینی سیّار روستایی که قرنها در ایران اجرا میشدند. احتمالا جشنواره آیینی ـ سنتی بهعلت محدودیت اجراها، توان این چنین احیا و گستردگیای را نداشت؛ در حالی که در جشنواره تئاتر فجر در قسمت خیابانی، بعضی اوقات ۱۵ تا ۲۰ گونه از این نمایشهای آیینی و سیّار اجرا میشد. تعداد بسیاری از نمایشهای آیینی سرزمین با موسیقی بومی، لباس سنتی و پژوهش دقیق درمورد اصالت مراسم احیا شدند و این اتفاق برای فرهنگ غنی ایران زیاد مورد قیمت می بود؛ اتفاقی که با تلاش و تلاش هنرمندان نمایش خیابانی میسر شد.
به نظر میرسد این یکی از پرافتخارترین دستاوردهای هنرمندان نمایش خیابانی است. با این حال، با گذشت زمان و ورود برخی مسئولانی که مدیریت نمایش خیابانی را برعهده گرفتند، تلاش شد نام «نمایش خیابانی» به «تئاتر خیابانی» تحول یابد. احتمالا برخی هنرمندان نیز واژه «تئاتر خیابانی» را ترجیح دادند. اما در همان سمینارها در خانه تئاتر، مقصد این می بود که از استادانی چون آقای فتحعلیبیگی پرسیده شود نمایشهای سنتی ایرانی چه وجه مشترکی با نمایش خیابانی دارند و چطور هنرمندان این حوزه میتوانند از عناصر تعزیه یا تکنیکهای بازی «سیاه» منفعت بگیرند.
دقت کنید که در تعزیه، هر نقطهای برای تماشاگر بهترین جای امکان پذیر. یا در معرکهگیری، اقتصاد اجرا با تعلیق، او مباحثه با مردم، پخش دعاها، منفعت گیری از ابزارهای جذب مخاطب و حتی نفرین افرادی که معرکه را بههم میزنند فراهم میشود. همه اینها تکنیکهایی است که در نمایش خیابانی قابل منفعت گیری است.
به هر حال، هنگامی بنایی ساخته میشود، پیش از هر قضاوتی باید از سازنده سوال کرد چرا این بنا را بنیان نهاده است؛ چرا این نهال را در شورهزاری کاشته که آن زمان هیچیک از مسئولان علاقه و شناختی نسبت به این ژانر نمایشی نداشتند. اما اکنون بعد از ۳۰ سال، بهجهت مدیریتهایی فاقد علاقه، آموزش و آیندهنگری، راه به بیراهه رفته است؛ تا جایی که به جای «نمایش خیابانی» یا «تئاتر خیابانی»، «نمایش در خیابان» را به دبیران جشنوارهها قالب کردهاند. تعداد بسیاری از دبیران جشنوارههای خیابانی بهصورت علمی به این سوال فکر نکردهاند که آثار اراعهشده در جشنوارهشان «تئاتر خیابانی» است یا «تئاتر در خیابان» یا نمایش صحنهای منتقلشده به فضای باز.

برای برخی مهم نیست؛ مهم فقط برگزاری جشنواره است! گفتن نیز مهم نیست! جشنوارهای است که باید بهصورت روتین در نقطهای از سرزمین برگزار شود؛ آموزش، رشد، استراتژی و آیندهنگری سالها است که فراموش شده است. یقیناً ورکشاپها و کارگاههایی هم برگزار شده، اما زیاد تر جنبه ویترینپرکنی داشته و تأثیر چندانی نداشته است.
اگر مؤثر بودند، امروز نباید نام «تئاتر خیابانی» بر رویدادی گذاشته شود که عملاً «نمایش در خیابان» یا «شو» یا «رقص» است؛ نه نمایش خیابانی و نه تئاتر خیابانی. اکنون که او گفت و گو درمورد طوری از نمایش مردمی به نام «نمایش خیابانی» نقل است، فردی نمیپرسد بنیانگذار آن چه هدفی داشته است.
به یاد دارم در یکی از سمینارهای حوزه هنری، فردی که از آمریکا آمده می بود و اصالتش نیز آمریکایی می بود، مدام به هنرمندان نمایش خیابانی اهانت میکرد و میاو گفت: «ما در ایران این چنین نمایشی نداریم!» در حالی که دعوای ما این می بود که ما نمایش خیابانی را ترویج میدهیم برای نگه داری نمایش ایرانی و گونههایی که همین الآن که با شما سخن میگویم…
امیدوارم در آینده مسئولان بالادستی فکری به حال این خیل هنرمندان و خانواده بزرگ نمایش خیابانی در سراسر سرزمین داشته باشند.
احتمالا آرزوی بزرگی باشد، اما امیدوارم روزی محقق شود؛ آرزوی فردی که روزی نمایش خیابانی را اغاز کرد و از بین همین گروه هنرمندان زحمتکش، هنرمندان بزرگی را به سینمای سرزمین، و هنرمندان اخلاقمداری را به جامعه معارفه کرد؛ هنرمندانی که امروز توانستهاند توانایی خود را نشان دهند و ثابت کنند که نمایش خیابانی میتواند مهد پرورش هنرمندانی مهم باشد.
تعداد بسیاری از اعضای هیئت علمی دانشگاههای تئاتر امروز، از دل همین نمایش خیابانی به جامعه دانشگاهی داخل شدهاند و الحمدلله این ظرفیت مورد قیمت هم چنان در بین این هنرمندان وجود دارد.
من امیدوارم…
من، پدر تئاتر خیابانی، برای آینده این هنرمندان امیدوارم.
محمود فرهنگ
آبان ماه ۱۴۰۴
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها





