به گزارش مهتاب من
به گزارش خبرنگار فرهنگی مهتاب من از تنسیم، چند قسمتی از فصل پنجم سریال «نونخ» میگذرد. اتفاق دلنشین دقت در جریان ساخت این سریال و فصل تازه «زیرخاکی» که از ابتدای ماه رمضان روی آنتن رفت، با تکیه بر فیلمنامه قوی، تشکیل موقعیتهای بکر و بدیع از ورطه تکرار و کلیشه فرار کردند.
سعید آقاخانی عامل مهم محبوبیت «نونخ»
اتفاقی که بعضاً برای برخی از چند فصلههای تلویزیون افتاد و برخی هم که از محور داستانی و بنمایه مهم خودشان خارج شدند. یقیناً احتمالا تداومِ محبوبیت «نونخ» به توانایی ساخت سریال و بازی در مجموعههای تلویزیونی و رمضانی و اصطلاحاً شناختِ درست طنز و کمدی سعید آقاخانی برگردد.
در روزهایی که تلویزیون از فقدان طنز رنج میبرد، در ایام نوروز و رمضان کار با «زیرخاکی» تازه اغاز شد و این شبها مخاطبان از داستانهای تازه نورالدین خانزاده این بار در جاده و نمایشِ موقعیتهای بکر و بدیع لذت میبرند.
نگاهی به دنبالههای تلویزیون/ موفق یا ناکام؟
اگر مروری به قبل داشته باشیم بیشتر از یک دهه است که تلویزیون به سمتِ ساخت فصلهای متعدد سریالهایش میرود. بعضی اوقات اوقات فصلِ دوم برخی سریالها خوب درآمده اما در ادامه به مشکلاتی برخورده که نمونه بارزِ آن سریالهای «پایتخت» و «دودکش» است.
به گفتن مثال محمدحسین لطیفی، «دودکش ۱» را ساخت و بعدها «پادری» فصل دوم آن شد. او تمایلی به ادامهدار کردن سریال نداشت و معتقد می بود ادامهها خوب درنمیآید؛ همان مسئلهای که بعدها زیاد از کارگردانان آن را نقل کردند که اگر قرار است فلان سریال ادامه اشکار کند من نیستم.
اما در این بین سریالهایی نیز بودهاند که با نظرِ مدیران تلویزیون و دستاندکارانش به فصلهای دوم و سوم رسیدهاند؛ برای مثالً «بچه مهندس» که در سری چهارم بدون کارگردان اولیهاش ثابت کرد اگر روی آنتن نمیآمد احتمالا اعتبار و عقبه روایتهای اولیه و مورد پسندِ مخاطب را از دست نمیداد. اما در این بین سریالهایی می باشند که به حدی مورد استقبال قرار میگیرند که ساخت آنها برای فصلهای بعدی هم در دستور کار قرار میگیرد.
این درحالی است که سالها پیش از آن که «پایتخت» و «نونخ» برای فصلهای متوالی ساخته شوند، سریال «زیر آسمان شهر» موفق شد قلب تماشاگران ایرانی را تسخیر کند. این سریال با روایت زندگی طبقههای گوناگون جامعه، موفق شد کمدی جذابی اراعه دهد و تنها انتشار کردن فصل نخست آن کافی می بود تا شبکه ۳ برای ساخت فصل دوم آن موافقت کند.
با این حال فصل دوم سریال کیفیت پایینتری نسبت به فصل نخست داشت و تغییرات تعداد بسیاری را توانایی کرد. دگرگونیهای سریال هم علتنشد مهران غفوریان و همکارانش زیر آسمان شهر را فراموش کنند و سریال برای سومین فصل هم روبه رو دوربین رفت.
اما فصل سوم با تغییرات زیاد بیشتری ساخته شد؛ تیم بازیگران سریال به طور کامل تحول کرد و به شکل ناامیدکنندهای سقوط کرد. اگرچه مهران غفوریان بعدها از تمایل و علاقهاش به ساخت چهارمین فصل سریال زیر آسمان شهر هم سخن او گفت. ایدهای که یقیناً هیچ زمان عملی نشد.
یکی از سریالهای دیگر که در همان فصل اول بهشدت مورد استقبال قرار گرفت، سریال «مرد هزار چهره» مهران مدیری می بود. این سریال در نوروز ۱۳۸۷ از شبکه سه سیما پخش شد. به حدی در جمعکردن مخاطبان موفق می بود که مهران مدیری تصمیم گرفت آن را برای فصل دوم هم جلوی دوربینهای تلویزیونی ببرد. اما فصل دوم سریال که در نوروز ۱۳۸۸ پخش شد سقوط آزاد غمانگیزی را توانایی کرد.
هم چنان که در سریال «در حاشیه» مهران مدیری هم میتوان به این باور رسید. یا نویسندگان همان نویسندههای قبلی نبودهاند و یا کارگردان برای جذابیتِ زیاد تر، عقبه سریال را در فصل نخست از بین میبرد.
برخی از تهیهکنندگان همانندِ ایرج محمدی هم باور دارند سریالهای در فصلهای متعدد نمی توانند آن صلابت و مانایی قبل را داشته باشند. به همین علت او در فصل اول «دردسرهای عظیم» کنار این گروه می بود و در ادامه وجود نداشت.
اما در ادامه روالِ نزولی و کم شدنِ کیفیت در فصلهای دوم و سومِ سریالها زیاد تر خودش را نشان داد، هنگامی که سریال «لیسانسهها» به «فوق لیسانسهها» رسید.
سریال بعدی که میتوان در این بین به آن اشاره کرد، «دیوار به دیوار» پرماجراست. اگرچه در فصل نخست بسیار ظاهر شد اما در فصل دوم چندان موفق نبوده است. در شرایطی شبیه با سریال «زیر آسمان شهر»، در سریال «دیوار به دیوار» هم با خانوادههایی روبه رو بودیم که همه آنها در کنار یکدیگر زندگی میکردند.
با این حال «دیوار به دیوار» هم همانند زیاد تر سریالهای ایرانی، بعد از انتشار کردن فصل دوم ثابت کرد کشش داستانی بسیاری ندارد. در فصل دوم، امیرمهدی ژوله از سریال جدا شد و داستان هم کم شدن محسوسی را توانایی کرد. این سریال هم از شبکه سه پخش شد.
معضلی به نامِ «سریال بدون آخربندی» در شبکه نمایشخانگی
یقیناً این کم شدن کیفیت در ساخت مجموعههای چند فصله شبکه نمایشخانگی، زیاد تر خودش را نشان داد. از سریال «شهرزاد» تا «ساخت ایران»، «عاشقانه» و «زخمکاری» که فقط فقطً برای پول درآوردن، سناریو را طوری طراحی میکنند تا پلتفرمِ پخشکننده و مخاطب، چشم به راهِ فصلهای بعدی این سریال بمانند. هم چنان که این نوشته در سریالهایی همانندِ «سیاوش» و «میدان سرخ» هم میتوان به وضوح مشاهده کرد آخربندیهایی که زیاد تر کمفروشیِ عوامل و دستاندرکارانِ این آثار را مشخص می کند.
سریالِ فرد دیگر که در شبکه نمایشخانگی پرحرف و حدیث شد، «دراکولا» مهران مدیری می بود که در ادامه «هیولا» ساخته شد. مجموعه خانگی که زیاد تر از محتوا، زرق و برق و سلبریتی داشت و موفق نشد اهداف فسادستیزانه فصل اول که با وجود فرهاد اصلانی در نقش اول، بهتر پیش رفت و فصل دوم آشفتگیهای بیشتری داشت.
ضربهای که «پایتخت» خورد
یکی از مشکلات اساسی در این بین، تحول نویسنده و کارگردان می بود که ماهیت تعداد بسیاری از سریالها را تحول داد. این تحول نویسنده و کارگردان، ماهیت تعداد بسیاری از سریالها را تحول داده است. در تلویزیون به «پایتخت» ضربه زد و در نمایشخانگی به «قلب یخی!»
«پایتخت» در همه ۶ فصلی که ساخته شد، قدم به قدم در معارفه شخصیتهایش پیشروی کرده و کمدی متغیری را نشان داده است. احتمالا همین عامل علتشد پایتخت بعد از ۶ فصل و چندین بار پخشِ مجدد تا این مدت هم تازه و سرگرمکننده باشد. فصلی که با محتوای دور شده از اهداف مهماش زیاد جنجالبرانگیز شد؛ به طوری که اصلاً کاراکترها هویتشان را از دست دادند و تعداد بسیاری این نوشته را به علت درگذشت خشایار الوند نویسنده و فقدانش در این سریال و حتی تحول رویه محسن تنابنده به گفتن طراح و سرپرست نویسندگان گفتن کردند.
آن اتفاقی که برای «پایتخت» افتاد و حتی این نگرانی برای زیاد از سریالهای دیگر تلویزیون هم وجود دارد. احتمالا در این مسیر «زیرخاکی» و «نونخ» توانستند طوری این مسیر را بروند که ماهیت و هویتِ مهم محتوای سریال را از بین نبرند. ثابت بودن نویسنده و کارگردان در این مسیر زیاد پشتیبانیکننده بوده است. چون تعداد بسیاری از فصلهای دوم و سوم برخی از سریالها به علت فقدان نویسنده و کارگردان فصل نخست خود، مخاطبشان را از دست دادهاند و از هویت مهم سریال هم دور شدهاند.
اما فصل پنجم «نونخ» و اتفاقات تازه
مجموعه تلویزیونی «نونخ» در فصل پنجم خود با آرایشی تازه و تصاویری رنگارنگ از آداب، رسوم و فرهنگ مردمان تلاشگر سیستان و بلوچستان به روی آنتن شبکه یک سیما رفته است. «نونخ» این بار داستان و فضای روایتی متغیری را در دستور کار خود قرار داده و به اقوام اصیل ایرانی در منطقه سیستان و بلوچستان نگاه اختصاصیای داشتهاند.
عوامل و دستاندرکاران سریال به نوعی خواستهاند که از دریچه دوربین این مجموعه به بخشی از آداب و رسوم و فرهنگ مردمان این منطقه گسترده مرزی کشورمان بپردازند، مسیر قصه خانواده «نورالدین خانزاده» که از تبار فرهنگ کرد سرزمینمان می باشند به سمت دیار قوم بلوچ و سیستان تحول اشکار میکند و این بار حرکت کاروان «خانزاده» از کرمان تا چابهار ادامه اشکار میکند تا تصاویر تلویزیونی ما به دورترین نقطه صفر مرزی هدایت شود.
هرچند که مجموعه تلویزیونی «نون خ»تلاش دارد که با دیالوگهای طنز، خندهدار و سکانسهای کمدی، فضای شاد و مفرحی را برای تماشاگرهای تلویزیونی خود به وجود بیاورد اما جذابیت تصاویر بصری همراه با گفتارهای طنز بازیگران آن هم در حال و هوای فرهنگی ادبی و آداب و رسوم اقوام ایرانی به نوعی تماشاگر را به تأمل و اندیشیدن در بافت فرهنگ اصیل ایرانی وا میدارد که به نظر میرسد مجموعه تلویزیونی «نونخ» تا اندازه بسیاری توانسته به آن اهدافش که نمایش فرهنگ و آداب و رسوم اصیل ایرانی است، دست اشکار کند.
به نظر میرسد تا اینجای کار «نونخ» توانسته به گفتن یک مجموعه طنز فراگیر در بین مخاطبان و تماشاگرهای تلویزیونی خودش را در صفِ مجموعههای محبوب جعبه جادو نگه داری کند و احتمالا بتوان او گفت مهمترین علتِ این پیروزی دقت سعید آقاخانی به اتفاقات بکر و دور شدن از کلیشهها و تکرارهاست.
با دقت به خواستِ رئیس صداوسیما برای ساخت فصلهای بعدی این سریال و استقبال مخاطبان از «نونخ»، ماموریت عوامل این سریال برای ادامه تشکیل آن سنگینتر هم میشود و کار برای نگه داری این برند و دستاورد هنری و فرهنگی، سختتر هم خواهد شد.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها