وداع شاعران با شهیدِ جمهور_مهتاب من

وداع شاعران با شهیدِ جمهور


به گزارش مهتاب من

به گزارش خبرنگار فرهنگی مهتاب من از تنسیم، عصر شعر و سوگ «شهید جمهور» امروز، اول خردادماه، همزمان با برگزاری مراسم تشییع و وداع با شهید آیت‌الله رئیسی و هیئت همراه با وجود جمعی از شاعران و هنرمندان سرزمین در حسینیه هنر برگزار شد. 

مرتضی حیدری آل کثیر اولین شاعری می بود که به روی سن رفت و ابتدا با اراعه یک سروده رضوی، عرض ارادت خود را به ساحت علی ابن موسی‌الرضا(ع) نشان داد: 

سلامی چو بوی خوش آشنایی
به تو که غریب ابن موسی الرضایی

خدا جاودانی کند فقر ما را
که همچون تویی شاه و سلطان مایی

به اشک اکتفا می‌کنی این طرف‌ها
که از ما به ما زیاد تر آشنایی

مسیر بیابانی‌ات برده مولا
دل از مردم شهری و روستایی …

او در ادامه سروده‌ای را به شهید خدمت، آیت‌الله رئیسی تقدیم کرد: 

تا آمدی بت‌های معبد را شکستی 
بر کرسی حق در دل مردم نشستی

آشوب ابراهیمی‌ات گل کرد و افتاد
لرزه به جانِ پست هر دنیا پرستی

جدیدترین اخبار و مهم ترین رویدادهای ۲۴ ساعته در بخش های حوادث ، اجتماعی ، سیاسی ، اقتصاد و تکنولوژی ، ورزشی ، فرهنگ وهنر ایران و سایر مناطق جهان را در مهتاب من بخوانید.

جنت در اخلاق می بود آن را گشودی 
برزخ دهان یاوه گویان می بود بستی

نزدیک تر کردی صفوف مؤمنان را
زنجیره تزویر را از هم گسستی 

در چشم ایران خادمِ کوی رضایی 
در چشم دنیا سید قرآن به دستی 

پروانه‌وار از شعله‌ی دنیا گذشتی 
وارسته از این ملک خاک‌آلود رستی 

چندی رئیس خادم جمهور بودی 
اکنون شهید خادم جمهور هستی

فرشته پناهی نیز در سروده‌ای که در ادامه می‌آید، به شرح مجاهدت‌های شهید رئیسی پرداخت:

باز هم شب قبل از نیمه
یک نگاهی به روی ساعت کن

صبح تا شب به کار مشغولی
لطف کن گاه ترک عادت کن

میز کارت چه مقدار بی‌تاب است
یک مقداری پیش او قرار بگیر

همانند برخی تو هم هر از بعضی اوقات
بنشین ژست افتخار بگیر

رفته‌ای در دیار محرومان
تا بکاهی ز کوه غصه و درد

کاش کابوس می بود این اخبار
می‌شد از خواب بپرم ای کاش

تو که پشتیبانی‌گر ضعیفانی
فکر قلب ضعیف ما هم باش

روز عیدی خودت به تنهایی
رفتی آخر به دیدن سلطان

این زمین لایقت نبوده است آری
آسمان سمت تو بغل وا کرد

سپس عمری دوندگی آخر
حاجتت را امام امضا کرد

محمدرضا طهماسبی نیز با الهام از جمله‌ای از شهید آیت‌الله رئیسی این سروده را به او تقدیم کرد:

به آسمان زد و، چون نور بی نهایت شد
پرنده پر زد از این خاکدان و راحت شد

پرید آخر اردیبهشت سوی بهشت
پرید و ریزه‌خور سفره کرامت شد

همه عمر شریفش شهید زیست شهید
شگفت نیست اگر لایق شهادت شد

همیشه نام تو سبز است و با شکوه ای کوه
هر آن کجا ز جهاد آیه‌ای تلاوت شد

همیشه نام تو چون شهد بر زبان جاری است
و هر کجا که به کار و تلاش سخن بگویید شد

فقیه و مجتهید و جامع‌الشرایط می بود
صف نخست رها کرد و با جماعت شد

فقیه، جامه سربازی وطن تن کرد
و مست جام می‌طاعت و اطاعت شد

نه دل سپرده به میز و نه کشته مرده پست
درست همانند رجایی شهید خدمت شد

غلام بارگه آستان قدس رضا
شب ولادت او راهی زیارت شد

خدا شهید و سریع‌الرضاست ابراهیم
شگفت نیست دعای تو سریع اجابت شد

میلاد عرفان‌پور از دیگر شاعران حاضر در این مراسم می بود که سروده‌ای را به شهدای خدمت تقدیم کرد:

سبکبال بر موجی از مه، به قاف تماشا رسیدند
به صبحِ تشرف به خورشید، به دیدار فردا رسیدند
از این حسرت روزمره، کشیدندشان ذره ذره
که بی‌حاشیه، بی‌تکلف، به متن و به معنی رسیدند
من المؤمنین رجالٌ… که دنیا شب قدرشان می بود
شنیدند «من ینتظرْ…» را، به «قرآن»، به «احیا» رسیدند
به تاریکِ شب، هدیه دادند درخشیدن اشکشان را
از آن تیرگی‌ها گذشتند، به این روشنی‌ها رسیدند
به دل، زخم و بر لب، تبسم…
همهْ دردشان درد مردم 
به بغل گرم شهادت برای مداوا رسیدند
بعد از سال‌ها رنج دنیا،  نیفتاده بودند از پا
مقام رضا رزقشان شد، به لبخند زهرا رسیدند
دریغا و دردا که ماندیم،  عجب سهمگین است ماندن 
چه جانانه از جان گذشتند، شگفتا چه قشنگ رسیدند
نه از مدعی‌ها نبودند، دچار دنیا نبودند
ببین این صف اولی‌ها، به بغل مولا رسیدند

اجرای سرود و گفتن خاطره توسط محمد گلریز، خواننده سرودهای انقلابی، از دیگر قسمت‌های این نشست ادبی می بود. 

انتهای مطلب/

دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها

خبرهای ورزشی

خبرهای اقتصادی

اخبار فرهنگی

اخبار تکنولوژی

اخبار پزشکی