گفتگو با نجم الدین شریعتی/از حسینیه معلی تا نظر بازیگری_مهتاب من

تلویزیون , صدا و سیما , نجم الدین شریعتی , ماه محرم , حسینیه معلی ,


به گزارش مهتاب من

به گزارش خبرنگار فرهنگی مهتاب من از تنسیم،  ماه محرم از راه رسید و فصل جدیدی از «حسینیه معلی» به آنتن شبکه سه سیما رسید. در کنار اتفاقات دلنشین، به زبان‌های گوناگون این برنامه ترجمه و همزمان در پخش ایران به آنتن شبکه‌های خارجی هم رسید. 

با تغییراتی که در میز ذاکران و مداحان اتفاق افتاده، محمدرضا طاهری در سری تازه وجود دارند. سیدرضا نریمانی و نزار قطری هم که از فصل قبل در «حسینیه معلی» ماندگار شدند و مهدی رسولی سپس از یک فصل غیبت مجدد به این برنامه برگشت. حجت‌الاسلام مصطفی کرمی هم سپس از یک توانایی وجود در «حسینیه معلی» یک بار دیگر در ایام محرم کنار دیگر مداحان میز ذاکران وجود اشکار می‌کند.

در بین همه تغییرات، نجم‌الدین شریعتی به گفتن مجری در این برنامه، ماندگار شد. همان آقای اسایش تلویزیون که برای اولین بار در «نیم‌رخ» به گفتن مجری دیده شد. در ادامه حضورش به‌گفتن مجری در برنامه «زلال احکام» که جواب به مشکلات شرعی مردم می بود با سبک خاص گفتاری مورد دقت قرار گرفت که اوج شهرت وی به‌خاطر برنامه «سمت خدا» می بود. از وقتی که مجری‌گری «سمت‌خدا» را مسئولیت‌دار شد کار هیچ شبکه فرد دیگر را قبول نکرده است.

یقیناً چند سالی است برنامه «ماه رمضان» تلویزیون (ماه من) را اجرا می‌کند و رویِ فرد دیگر از نجم‌الدین شریعتی را مخاطبین دیدند و این روزها در «حسینیه معلی» اجرای متغیری را از خودش مشخص می کند.

به کم‌گویی و گزیده‌گویی، باور دارد و اکنون همه دغدغه‌اش سمت خداست. حتی حضورش در برنامه‌های دیگر هم روی حرکت همیشگی‌اش تأثیر نگذاشته و تا این مدت می‌توانیم او را «آقای آرام» تلویزیون بنامیم. در جریان او مباحثه این اسایش به‌چشم می‌آید و یقیناً در قسمت‌هایی هم صراحت چاشنی کلام “نجم‌الدین شریعتی” می‌شود.

حرّ به‌واسطه حال خودمان، بدی‌های خودمان و مسیرهای غلطی که رفتیم و در دقیقه آخر به‌سمت امام حسین(ع) برگشت و آن عاقبت‌به‌خیری زیاد مهم است. دوست دارم آخرین سخن و آخرین کلام این دنیایم نام امام حسین(ع) باشد همانند همه علمایی که زلفی گره زده بودند و تا آخر هم ثابت‌قدم ماندند.

مشروح این او مباحثه در ادامه آمده است:

در حوزه برنامه‌سازی مذهبی دقت به خلاقیت و نوآوری یک الزام است

* بگذارید او مباحثه را از «حسینیه معلی» اغاز کنیم؛ مسئله‌ای که همیشه در رابطه برنامه‌های مذهبی و دینی او گفت و گو می‌شود عبور از کلیشه‌ها است. اتفاقی که برای «حسینیه معلی» افتاد و از برنامه‌های معمول مداحی و دینی فاصله گرفت و به تعبیرِ برخی از کارشناسان، خلاقیت را چاشنی کار کرد. یا به تعبیری دیگر سر نترس برخی از عوامل این برنامه این امکان را فراهم کرد. از توانایی‌ اجرایتان در «حسینیه معلی» بگویید و این که نگاه‌تان به خلاقیت و نوآوری در ساخت برنامه‌های مذهبی تلویزیون چیست؟

جدیدترین اخبار و مهم ترین رویدادهای ۲۴ ساعته در بخش های حوادث ، اجتماعی ، سیاسی ، اقتصاد و تکنولوژی ، ورزشی ، فرهنگ وهنر ایران و سایر مناطق جهان را در مهتاب من بخوانید.

اساساً در رسانه خلاقیت سخن اول را می‌زند و رسانه‌ها مدام در حال رقابت با هم می باشند و اگر کار بدیع نکنی طبیعتاً در دنیای رسانه عقب می‌افتی! و چه بسا مدام برخی برنامه‌ها در حال رقابت با خودشان می باشند. برای مثالً نمونه آشکار، «سمت خدا» باشد؛ احتمالا به لحاظ فرم، نوآوری نداشته باشیم و به اقتضای شرایط راه خودش می‌رود اما در حوزه محتوا ما مدام مجبوریم که با نوآوری و نقل کردن سخن‌های نو مخاطب‌مان را نگه داری کنیم. لذا در چینش کارشناسان‌مان این مسئله را لحاظ کردیم.

در حوزه برنامه‌سازی مذهبی دقت به خلاقیت و نوآوری یک الزام است که امروز نیروهای جوان و خوش‌فکری در پشتِ ساخت این برنامه‌ها می باشند و در «حسینیه معلی» خوشبختانه این اتفاق افتاده است. پخش این برنامه در سال قبل یک اتفاق خوب و مبارکی می بود و میدانِ ساخت برنامه‌سازی خاص و توأم با اندیشه نو و خلاقانه را در عرصه کارهای مذهبی هموار کرد.

«حسینیه معلی» علتشد ما هم یک حاضری برای امام حسین(ع) بزنیم

امسال دوستان ما در «حسینیه معلی» با آزمون و خطایی که در فصل‌های قبل گذراندند، خوش‌فکرتر و با برنامه‌تر پا به عرصه ساخت این برنامه گذاشتند. هنگامی من به گفتن مجری دعوت شدم و به دوستان پیوستم حسّ و حال خوبی داشتم. حس کردم که «حسینیه معلی» می‌تواند یک توانایی خوبی برای من در حوزه فعالیت این سال‌هایم باشد. در واقع یک حاضری هم ما برای امام حسین(ع) بزنیم و این خودش مسئله ارزشمندی است.

استقبال مخاطبین، درنظر گرفتن دیدگاه‌هایشان در فصل‌های قبل توانست «حسینیه معلی» امسال را متفاوت‌تر از قبل کند و استقبال‌ خوبی هم که اتفاق افتاده این مسئله را مشخص می کند. مهمتر از همه امیدوارم که امام حسین(ع) این کوششها و قدم‌ها را ببینند.

رفاقت نجم‌الدین شریعتی با مداحانِ «حسینیه معلی»

* از توانایی‌تان در «حسینیه معلی» سوال کردم علت داشت. چرا که شما سال‌ها با روحانیون معظم و کارشناسان مذهبی معارفی در برنامه «سمت خدا» و برنامه‌های دیگر او مباحثه داشتید و زیاد تر شنونده بودید و در این سالها زیاد تر با این قشر او مباحثه کردید و شناخت خوبی در این حوزه دارید. اما مداحان یک طیف فرد دیگر می باشند توانایی‌ای که با مداحان داشتید چطور می بود؟

زیاد توانایی جالبی می بود. اینها را من از هم جدا نمی‌بینم چون فضای هیئت اساساً همین شکل است. یعنی شما یک قسمت منبر و سخنرانی دارید و سپس هم مداحی دارید و احتمالا «سمت خدا» همان قسمت منبرش می بود و اینجا قسمت پایانی هیئت که مداحی است.

خدا را شکر اتفاقات خوبی را ناظر بودم؛ با سیدمجید بنی‌فاطمه سال‌ها رفاقتی دارم و صفای بی‌نظیر عبدالرضا هلالی و مهدی رسولی فضا را دوست‌داشتنی کرده می بود.

هیئتی که با «سمت خدا» اغاز می‌شود و با «حسینیه معلی» به آخر می‌رسد

میثم مطیعی که سال قبل در برنامه به گفتن میزبان وجود داشت تسلطش بر مباحث تاریخی، دقت نظر در مقتل و نوای گرم او زیاد به برنامه پشتیبانی کرد. سابقه آشنایی من با این مداحان بزرگ و گرامی علتشد تا اجرای راحتی در «حسینیه معلی» داشته باشم. ضمن این که با این فضا غریبه نیستم و این خودش به من زیاد پشتیبانی می‌کرد. باور دارم اینجا یک هیئتی است که با «سمت خدا» اغاز می‌شود و با «حسینیه معلی» به آخر می‌رسد.

«حسینیه معلی» هم استعدادها را مشخص می کند و هم هیئت‌ها و آیین‌های عاشورایی اصیل

* یک مسئله در رابطه «حسینیه معلی» به گفتن نظر نقل می‌کنند و می‌گویند که «حسینیه معلی» می‌تواند در آموزش و پرورش مداحی که زیاد علاقه‌مند دارد مؤثر باشد. در این مسیر چطور قدم برداشته و یا باید قدم بردارد که آموزش و پرورش مداحی را جا بیندازد؛ برخی‌ها اشتباهی و انحرافی در این مسیر قدم بر می‌دارند و آموزش خواهند داد و متأسفانه یک نگاه کاسبکارانه به حوزه مداحی دارند. نظر شما در این باره چیست؟

من متخصص حوزه مداحی نیستم و احتمالا این اولین ربط جدّی و تنگاتنگم با فضای مداحی باشد. اما آنچه مسلم است ما در «حسینیه معلی» جستوجو نشان دادن استعدادها بودیم؛ استعدادهایی بودند که یقیناً این برنامه فراتر از این‌ها عمل کرد. احتمالا جستوجو به عکس کشیدن یک هیئت اصیل بودیم و آیین‌هایی که در جای جای سرزمین ما برقرار می‌شود و اتفاق می‌افتد؛ آیین‌هایی که گره خورده با نام سید الشهداء و عزاداری که ریشه زیاد کهن و قدیمی دارد.

پرورش توانایی های «حسینیه معلی» هوشمندانه و موثر

من خودم بی‌خبر بودم و نمی‌دانستم هر جایی از این سرزمین مشابه با زیست بومش یک نوع خاص عزاداری دارد و این زیاد برای من دلنشین می بود؛ این اتفاق را ما در «حسینیه معلی» ناظر هستیم. من موافق این پیشنهادم، چون حس می‌کنم زیاد از استعدادها می باشند که باید هوشمندانه و موثر پرورش اشکار کنند و برسند به جایی که درست و اصولی است.

احتمالا هم باشد اما اگر هست من بی‌خبر هستم و این بی‌خبری من به نوعی ضعف به حساب می‌‍‌آید؛ به این علت معلوم است که در این عرصه درست کار نشده و امیدوارم آنهایی که دست‌اندرکارند در این مسیر قدم مهم و مؤثری بردارند.

ما باید اصالت‌ هیئت‌ها و روضه‌ها را احیاء، بازخوانی و بازسازی کنیم

می‌دانید که اصالت هیئت‌های ما به زمان چارپایه‌خوانی آقای ناظم و حتی قبل‌تر از آن و هیات‌های سنتی که در جای جای کشورمان داشتیم، برمی‌گردد. برای مثالً در همین تهران در منطقه بازار تهران چه هیئت‌هایی که اگر آدمی به شکل و شمایل‌شان نگاه می‌کند حالش خوب می‌شود.

اگر ما بتوانیم این اصالت‌ها را احیاء، بازخوانی و بازسازی کنیم؛ به نظر من اتفاق خوبی برای مجالس و روضه‌های ما خواهد افتاد و جوانان و نوجوان‌ترها را دعوت کنیم همراه شوند و شخصیت‌شان در فضای هیئت‌ها شکل بگیرد.

نام امام حسین(ع) و اساساً هیئت، روضه و محرم زیاد ظرفیت دارد و ما نباید از این ظرفیت غافل شویم. یعنی شما یک کتاب راجع به امام حسین(ع) می‌خوانید حال دلتان عوض می‌شود. امام حسین(ع) یک مدرسه و یک کارگاه خودسازی است. امام حسین(ع) یک راه میانبر برای آدم شدن ما است.

امام حسین(ع) یک نعمتی است که خدا در اختیار ما گذاشته است. شما ببینید در کربلا در ماجرای اربعین چه خبر است و چه اتفاقی می‌افتد؟ عالم به سمت امام حسین(ع) حرکت می‌کند؛ من یک هنگامی در یکی از پست‌های اینستاگرامم در ایام اربعین نوشتم که هرکسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش. خود به خود تو به سمت امام(ع) حرکت می‌کنی چون ریشه است چون امام(ع) آن منِ کامل و آن منِ تکامل‌یافته توست.

چطور می‌توانم امروز نسوزم و از این داغ آتش نگیرم؟

* چون این مسئله را نقل کردید این سوال را می‌پرسم. برش‌هایی که از «حسینیه معلی» در فضای‌مجازی پخش می‌شود همان گریه عاشقانه‌ای را مشخص می کند که طبق معمولً شما به زمان روضه‌های امام حسین(ع) با خودتان دارید. نه تظاهری در آن است و نه ادا درآوردن برای وایرال شدن؛ چون مخاطبان در این سال‌ها شما را شناخته‌اند. انگار یک چیزی گم کردید و در ایام محرم جستوجو این گم شده هستید…

اصلاً قصه امام حسین(ع) فرق می‌کند. یعنی من زیاد مدیون این خانواده هستم. امیرالمومنین و اولادش؛ به تعبیر احمد علوی همه عمر بر ندارم سر خود ز آستانش که فقط سپرده‌ام دل به علی و خاندانش.

قصه امام حسین(ع) قصه آتش‌زدن است. یعنی شما در زیارت اربعین می‌خوانید که سیدالشهداء شهید شدند که ما بیدار شویم. از این حیرت و گمراهی و ذلالت در بیاییم و او برای ما خودش را فدا کرد. من چطور می‌توانم امروز نسوزم و از این داغ آتش نگیرم؟

حاج آقای عاملی یک هنگامی می‌انها گفتند از این عشایر شاهسون پای منبر و روضه من نشسته بودند و هنگامی من روضه می‌خواندم مدام می‌زد روی پایش می‌او گفت یاندومالا می‌گفتم یعنی چه؟ می‌او گفت یعنی آی سوختم!

ما در «حسینیه معلی» چندین دفعه این سوختن‌ها را توانایی کردیم

قصه عاشورا قصه سوختن است و ما در «حسینیه معلی» چندین دفعه این سوختن‌ها را توانایی کردیم و من همه بدنم درد می‌کرد و می‌سوختم و مجدد باید خودم را بازسازی می‌کردم و زیاد کار سختی می بود. یعنی یک ساعت ضبط «حسینیه معلی» به اندازه ۵ ساعت برنامه‌های دیگر از من توانایی و انرژی می‌گرفت.

انسان خوشبختی هستم دو بار محرم را توانایی می‌کنم

همیشه با خودم فکر می‌کنم که چه مقدار انسان خوشبختی هستم که دو بار محرم را توانایی می‌کنم. دو بار عاشوراهای عمرم را توانایی می‌کنم و چه بسا زیاد تر. ما برای مثالً در «سمت خدا» بعضی اوقات اوقات مجوریم که برخی از برنامه‌های ماه مبارک رمضان را سریعتر ضبط کنیم؛ برای مثالً شب قدر، شهادت امیرالمومنین(ع)، ولادت امام حسن مجتبی(ع) و این چنین در برنامه سحر ماه رمضان (ماه من) به طور زنده با مردم در همان ایام همراهم؛ مجدد باز شب قدر فرد دیگر از راه می‌رسد.

روز عرفه، عید قربان، عید فطر و عاشورا هم همین‌طور؛ ما شب عاشورا را در «حسینیه معلی» چند هفته پیش توانایی کردیم و من واقعاً حس می‌کردم که تاسوعا و عاشورای من رسیده و سپس از ضبط دوستان تماس می‌گرفتند برای جلسات عید غدیر مشورت می‌خواست یا دعوت کنند، می‌گفتم که غدیر قبل؛ می‌انها گفتند که تا این مدت مانده و به آن ایام نرسیده‌ایم. من فکر می‌کردم محرم آمده و غدیر قبل است.

حسرت می‌خورم که همان عاشورای اتفاق عمرشان که از راه می‌رسد از آن بی اعتنا رد خواهد شد از این لیله‌القدری که خدا او گفت هر آنچه می بود گذشت. این شب‌ها و روزها یک زمان طلایی است برای این که عزیزان منفعت‌مند بشوند.

محرم قصه غریبی است

* باز اینجا این مسئله به یادم آمد؛ هنگامی محرم از راه می‌رسد یاد چه چیزهایی برایتان تداعی می‌شود؟

محرم قصه غریبی است. غربت امام حسین، روضه امام حسین(ع) و روضه تیغ و شمشیر نیست. من یک هنگامی می‌خواندم در جمعی امام حسین(ع) نشسته بودند و شبیه‌ این نقل را راجع به امام حسن(ع) هم شنیده‌ام.

یک شخصی آمد یک سؤالی داشت، حضرت آمدند جواب بدهند انها گفتند با شما نبودم من آمدم از ابن عباس بپرسم. یعنی این اوج غربت و مظلومیت اهل‌بیت است با همه کمالات و با آن مرجعیت علمی بی‌نظیر که در اوج می بود. یا حضرت سیدالشهداء(ع) هنگامی از اصحاب و یارانش بیعت‌شان را بر می‌دارند.

من تا ابد کشته مُرده این کلامم، کلامی که محمد ابن بشیر حضرمی او گفت. ایشان عرض کرد به امام(ع)، گرگ‌های بیابان من را زنده زنده بخورند اگر ما ترکت کنیم؛ اما زیاد‌ها بودند که نرسیدند.

من برای این غربت زیاد تر می‌سوزم. هنگامی آمدند لحظات آخر امام حسین(ع)، حضرت خودشان را معارفه می‌کنند می‌گویند مگر مرا نمی‌شناسید؟ می‌گویند چرا می‌شناسیم؟ برای چه این کار را می‌کنید؟ آنها می‌گویند از بغض پدرت! و این غربت و مظلومیت همه بدن آدمی را خُرد می‌کند که چه مقدار بی‌معرفت بودند.

بی‌معرفتی بزرگترین روضه کربلای هر سال من است

بی‌معرفتی بزرگترین روضه کربلای هر سال من است. همه‌مان شنیده‌ایم عبیدالله بن حرّ جعفی که حضرت دعوتش می‌کند می‌گویند بیا، می‌گوید آقا یک اسب تیزرویی و شمشیر تیزی دارم اگر می‌خواهید اینها را بدهم و مرا معاف بکنید. امام(ع) می‌فرمایند که عبیدالله اسب و شمشیرت را می‌خواهم چه کار؟ خودت را می‌خواهم و این‌ها خودشان را از امام(ع) کوتاه کردند.

حضرت کلامی دارند که برو یک جایی که صدای هل من ناصر ینصرنی را نشنوی. ما صدای هل من ناصر ینصری آقا را می‌شنویم. مرحوم صفایی، تعبیری دارند شما زیاد می‌گویید یا لیتنی کنا معک. اما اگر یک نیازمندی دست پشتیبانی به سمت تو دراز کرد و نادیده گرفتی؛ اگر حتی یک ظرف نشسته‌ای گوشه اتاق می بود تو نادیده گرفتی، اگر پدر و مادرت صدایت کردند و تو رو برگرداندی و اگر برای مثالً به تعبیر من مستأجری به صاحبخانه‌ای حرف های اجاره مرا کم کن من توان پرداخت ندارم؛ توجهی نشد. هرکدامِ اینها نداها و دعوت‌هایی است که تو را دارد فرا می‌خواند.

قصه حرّ، قصه تک تک ما است

* یک جایی شنیدم حرف های بودید اگر کربلا بودم دوست داشتم همراه حرّ باشم.

قصه حرّ، قصه تک تک ما است. حرّ یک شخصیت بی‌نظیری است که واقعاً مَرد می بود و در یک لحظه که خودش را بین بهشت و جهنم دید تصمیم گرفت. تصمیمی که زیاد‌ها درست نگرفتند و روی برگرداندند اما حرّ تصمیم گرفت.

حاج‌آقای میرباقری مکرر می‌فرمایند شب‌های محرم شب تصمیم‌های بزرگ است. همان گونه که زهیر تصمیم گرفت همان گونه که حرّ تصمیم گرفت.

هنگامی حرّ شرمسار است و سرش پایین است زیاد از نگاه من دیدنی است. آنجایی که حضرت به ایشان می‌فرمایند «إرفع رأسکَ یا حرّ» سرت را بالا بگیر! و من می‌میرم برای آن لحظات و قاب‌ها و تصویرهایی که هر یک از آن لحظات را استاد فرشچیان یا حسن روح‌الأمین می‌تواند به عکس بکشد. قصه کربلا زیاد قصه غریبی است و ساعت‌ها و لحظات می‌شود در رابطه آن سخن بگویید کرد.

«مختارنامه» را قبل از اغاز محرم اغاز کردم ببینم

* ما در عرصه ساخت فیلم و سریال چه در سینما و تلویزیون  در القاء مفاهیم عاشورایی همیشه کم گذاشتیم یا کارهایی که انجام شده زیاد اندک و ناچیزند و این کارها هر سال بازپخش خواهد شد. یکی از آنها مختارنامه است که کار زیاد زیبایی می بود.

باورتان می‌شود من یک هفته ۱۰ روز قبل از محرم اغاز کردم از اول «مختارنامه» را ببینم. احتمالا برخی هم انتقاد داشته باشند چرا تلویزیون هر سال «مختارنامه» را تکرار می‌کند اما چون نداریم و دستمان خالی است. هنگامی به این سریال نگاه می‌کنیم انگار تاریخ مصور را مرور می‌کنیم. یا سریال «امام علی(ع)» به همین صورت.

علل کم‌کاری‌ها در ساخت فیلم و سریال عاشورایی

نمی‌دانم علت این کم‌کاری‌ها چیست؟ احتمالا یک بخشی از آن به هزینه‌ها برگردد؛ چون هزینه‌های تشکیل بالاست و زیاد از پروژه‌های سنگین‌مان همانند حال و روز تعداد بسیاری از مردم این روزها درجا می‌زنند و هر چه‌قدر هم حمایتبشود بالأخره با این رشدی که هزینه‌ها دارد به نظرمن عوامل تشکیل عقب می‌افتند و مهمتر از همه آن فکر و ایده است که احتمالا اگر یک تیم ایده‌‌پرداز خوب در حوزه‌های گوناگون خاصه در حوزه تاریخ برای مثالً حامد کاشانی این قابلیت را از نگاه من دارد.

نه الزاماً پروژه‌های سنگین و اختصاصی همانند «مختارنامه»، «امام علی» و یا «سلمان فارسی»؛ احتمالا بتوان کارهای جمع و جور و مؤثرتری انجام داد. مهم آن ایده و فکر است و یک فردی که درست آن را اجرا کند. چون سینما و هنر زیاد زبان گویایی است.

رهبر معظم انقلاب یک هنگامی می‌فرمودند اگر عالی‌ترین مضامین را شما در قالب هنر اراعه ندهید ماندگار نمی‌شود. منبری ماندگار است که هنرمندانه باشد؛ به همین خاطر است که حاج‌آقای فلسفی ماندگار می‌شود. این است که مداحان ما هنرمندانه ماندگار شدند. نواهایی حتی اگر سال‌ها از آنها قبل باشد اما تا این مدت برای مخاطب تازگی دارند.

من اجرای برنامه مذهبی و دینی را برچسب نمی‌دانم

* شما را به گفتن مجری برند در حوزه برنامه‌های مذهبی و معارفی می‌شناسند. امکان پذیر برخی از مجریان به گفتن مجری برنامه مذهبی و معارفی یک گاردی داشته باشند. این اتفاق برای شما چه بوده؟ آیا برای شما برچسب بوده یا امتیاز؟

اصلاً هیچ‌زمان گارد نداشتم و برچسب نبوده است. چرا که از روز اولی که آمدم، راهم را دیدم. مرحوم آقای صفایی حائری معروف به «عین صاد» یک تعبیری دارند؛ همین جا پیشنهاد می‌کنم که عزیزان بروند آثار ایشان را بخوانند. درمورد‌شان به همین نام (عین صاد) مستند ساخته شده و من هم سه کتاب صراط، بلوغ و رشد ایشان را خوانده‌ام و صوتی شده است. زیاد مدیون این شخصیت عظیم هستیم.

ایشان می‌‌گویند که شما مسیر را تا انتها نبینی درمانده می‌شوی؛ تو کربلا را می‌بینی که اربعین راه می‌افتی، اگر ندانی همان چند ستون اولِ راه می‌گویی کجا دارم می‌روم؟ برای چه باید این گرما را تحمل کنم؟ تو باید راه را بشناسی، موانعش را بشناسی و سپس حرکت کنی.

من همه این مسیر را از ابتدا تا انتها دیدم و حتی احتمالا سال‌های اول برخی به من انها گفتند فرمان را به سمتِ برنامه‌های اجتماعی حرکت دهم، گفتم من نگاهم این است که یک خدمتی در عرصه برنامه‌های مذهبی و دینی کرده باشم. خدا می‌داند زیاد زمان‌ها خستگی به آدم تسلط می‌کند و یک جایی حس می‌کنم باید مقطعی از نظر حرفه‌ای فاصله بگیرم.

اگرچه لطف مردم همیشه شامل حالم بوده اما آن‌قدر لطف مردم به من رسیده، حس می‌کنم که امکان پذیر وجود من در برنامه «سمت خدا» که هر روز روی آنتن می‌رود و یا برنامه‌های دیگر، یک فردی زلفی گره زده همین اتفاق به من انگیزه و امید می‌دهد.

من با همه سختی‌هایی که کار کردن در فضای رسانه دارد و با همه محدودیت‌هایش با دل و جان عازم این راه هستم و پا در این مسیر نهادم و به آن افتخار می‌کنم. یک پیری به من وصیت و پیشنهاد کرد که این دعا را زیاد بخوان! همیشه حرف های‌ام خدایا من همین‌جا که هستم خوب است من همین جا بمانم. در زیارتنامه حضرت معصومه(ع) این فراز هست و خادمان این را زیاد می‌خوانند که جای ما فردی نیاید.

این مسیر، مسیر پرفراز و نشیب و سختی است و من از ابتدا که داخل این راه شدم با دقت به هدفی که داشتم داخل این مسیر شدم و بحمدالله لطف خدا هم همیشه شامل حال من می بود و از این جهت خوشحالم.

ماجرای شایعه خداحافظی نجم‌الدین شریعتی با اجرا

* این مسئله را که نقل کردید یادِ آن شیطنت رسانه‌ای که نوشته خداحافظی و کناره‌گیری شما از اجرا را نقل کرد، افتادم. آنجا لطف و محبت مردم را چطور دیدید؟

من زیاد به مردم مدیون هستم و زیاد دوست‌شان دارم. یک زمان‌هایی همه وجودم سرشار از محبت به مردم می‌شود و افرادی که آنها را نمی‌شناسم و این زیاد حسّ عجیبی است و خدا کند که مسئولان بتوانند این حس را توانایی کنند. من یک زمان‌هایی از مشکلات و دردهای مردم شب‌ها خوابم نمی‌برد؛ افرادی که واقعاً نمی‌شناسم‌شان و همیشه خدا را شکر می‌کنم که من هیچ مسئولیتی که با معیشت مردم سروکار دارد، ندارم.

اگرچه این عرصه، عرصه زیاد ارزشمندی است فردی که بتواند خدمت کند با هیچ چیزی قابل قیاس نیست اما همان‌قدر مسئولیتش سخت و سنگین است. به نظرمن در وهله اول جدای از فضای رسانه و تبلیغات (این خطاب، خطاب به مسئولان است) که کارهای شما، حرکت شما، خبرهای شما خاصه در حوزه معیشت مردم نسبت به آینده امیدآفرین باشد. هنگامی این اتفاق بیفتد، خیل عظیمی از مخاطبین ما هنگامی از نظر معیشت زندگی‌شان فراهم باشد، چه مقدار با بغل باز پذیرای دین خواهد شد؟

بحمدالله این لطف مردم همیشه شامل حال من بوده است. یک هنگامی تشکر از برنامه‌سازان ماه مبارک رمضان می بود ما را هم دعوت کرده بودند؛ آقای جبلی (رئیس صداوسیما) و دوستان دیگر وجود داشتند. زیاد لطف داشتند من واقعاً یک لحظه یادم نیست گفتم آنجا این مسئله را نقل کردم یا جای فرد دیگر، ولی باور و نظر من این می بود و گفتم من اصلاً به جستوجو تشکر نیستم من اصلاً عدد و رقمی نیستم آن ذره که در حساب نیاید ماییم. اما همه محرم همه «سمت خدا» دلخوشی‌ام این است که صاحب دلی دعا کند. به تعبیری دیگر، اگر یک صاحب نفسی دعایت کند بارت را بستی.

نظر بازیگری به مجری «سمت خدا»

* تا این مدت هم به شما نظر بازیگری می‌شود؟ نوشته دستمزد هم مسئله فرد دیگر می بود که درمورد شما نقل می‌شد که بودجه کارهای شما پایین است؛ آیا این نکات صحت دارد و این که پیشنهادات مربوط به استیج‌های بیرونی و پلتفرم‌ها را که برای اجرا نپذیرفتید؟

تا این مدت که تا این مدت است نظر بازیگری می‌شود. اما در رابطه بودجه پایین، نپذیرفتن دعوت استیج‌ها و پلتفرم‌ها باید بگویم واقعاً به همین دعا و به همین نگاه که گفتم دلخوشم و یقین هستم که اهل‌بیت همه جاهای خالی را خودشان پُر می‌کنند. به این باور دارم و مطمئناً این مسئله را به همه شنونده‌ها، تماشاگر‌ها و مخاطبین شما بگویم که ذره‌ای در این راستا تردید نکنند که حضرات ائمه معصومین حواس‌شان به ما هست.

این را از روی شکم سیری و یا به سبکِ برخی‌ها می‌گویند که شما زیاد پشتتان گرم است نمی‌گویم. زیاد زمان‌ها من این اتفاق را به عینه توانایی کردم و همیشه گفتم، شما از حال و روز ما خبر دارید. نه الزاماً او گفت و گو معیشت و زندگی این روزهای ما، بلکه حال دل‌مان و همه نقص‌ها و کم و کسری‌ها را پُر کنند و این اتفاق می‌افتد.

من زیان کردم تو معتمد بازاری/ بار ما را نخریدند تو برمی‌داری

* این حسن ختام صحبتمان باشد؛ چون اهل ادبیات و شعر هستید در ایام محرم و خلوت خودتان چه شعری پچ پچ می‌‌کنید.

من شعر زیاد می‌خوانم. یک زمان‌هایی با یک تک‌بیت حتی حالم عوض می‌شود. این چند روزه یک چیزی سر زبانم هست و زیاد زبانحال این روزهای ما است؛ نمی‌دانم شعر کیست تازه شنیدم. من زیان کردم و تو معتمد بازاری/بار ما را نخریدند تو بر می‌داری.

یک شعری سید حمیدرضا برقعی دارد؛ از جهانی که پر از تیرگی ما و من است/ می‌گریزم به هوایی که پر از زیستن است. می‌گریزم به جهانی که پر از یکرنگی است/ به جهانی که پر از گریه‌کن و سینه‌زن است

به همان جا که نفس قیمت دیگر دارد/ اشک‌ها درّ نجف، سینه عقیق یمن است/ به همان جا که در آن باد صبا بسته دخیل/ به عبایی که پر از رایحه پنج تن است

چه خراسان چه مدینه چه عراق و چه دمشق/ هر کجا پرچم روضه‌ست همان‌جا وطن است/ دم من زندگی و بازدمم زندگی است/تا که روی لب من ذکر حسین و حسن است/ قلب آن است که لبریز محبت باشد/ تا ابد خانه اولاد علی قلب من است

خدا کند که این محبت را از ما نگیرند. زبان شعر زبان خوبی است و ما در شعر زیاد غنی هستیم. تعبیر رهبر معظم انقلاب است باز هم من از ایشان وام بگیرم که ما احتمالا در فیلمنامه در نمایش زیاد قدمت نداشته باشیم یعنی اروپایی‌ها در نمایشنامه‌نویسی زیاد از ما جلوترند اما در شعر هیچ فردی قدیمی‌تر و غنی‌تر از ما نیست. با حافظ و سعدی و بی‌دل و مولوی و شعرای امروز ما.

یک هنگامی می‌شود با زبان شعر سخن زد. در کنار زیارتنامه خواندن این همان نمک است که به قول آقای قرائتی در کنار گرمک کاشان می‌گذارند.

اکنون یک زمان‌هایی می‌تواند آن بیت شعر زیاد حالت را عوض کند. من چند زمان پیش که مشهد بودم صحن گوهرشاد روبروی حرم امام رضا(ع) مکرر می‌گویم که ویرانه را گران نکند زرق و برق‌ها باید مرا بکوبی و از نو بسازی.

حس کردم اربعین سال قبل مرا در چرخ گوشت انداختند و خُردم کردند

همیشه می‌گویم خراب کن و خودت از اول بساز. یعنی باید ما را در هم بریزند. من اربعین سال قبل که رفتم حس کردم که من را در چرخ گوشت انداختند و خُردم کردند و از آن طرف بیرون دادند. با دیدن این عشق و محبت زائران حضرت سیدالشهداء، این‌هایی که در پیاده‌روی در مشایه بودند. این عشق و مغناطیس را ببینید چه شخصیت‌هایی ساخته است.

فردی در گرمای ۵۰ درجه پای قابلمه و اجاق ایستاده، آشپزی می‌کند بدون هیچ چشم‌داشتی در آنجا کار می‌کنند. سپس اینجا به شما می‌گویند بیا یک عکس سلفی بگیر یک نگاهی به آسمان و ساعت می‌کنی!! ان‌شاءالله که ما را در محرم و این هیئت‌ها بسازند و ان‌شاءالله حال دل‌مان با امام حسین(ع) بهتر شود.

انتهای مطلب/

دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها

خبرهای ورزشی

خبرهای اقتصادی

اخبار فرهنگی

اخبار تکنولوژی

اخبار پزشکی