به گزارش مهتاب من
به گزارش خبرنگار فرهنگی مهتاب من از تنسیم، مستند «شرافت یک نام نیست» به کارگردانی محمدرضا شاهزمانی در هشتمین جشنواره تلویزیونی مستند وجود دارد و از شبکه مستند سیما پخش می شود.
شاه وقتی در مقدمه سخن بگوییدهای خود او گفت: عقب افتادگی ما از تمدن امروز جهان، دغدغهی مهم من از دوران نوجوانی می بود. شعارهای چند سال، مربوط به تشکیل می بود و تلویزیون هم میخواست در این عرصه کاری کند؛ من هم که کارمند آن بودم طرحی در این باره دادم و تصویب شد. من در تحقیقات اولیه، با دقت به سبقهی مذهبی حکومت، فهمید شرکت اسلامیه شدم. شرکتی که ۸ سال قبل از پیروزی مشروطیت، با مقصد تشکیل پارچه وطنی تاسیس شد و همانند همین امروز میخواست از تولیدکنندگان داخلی در برابر خارجیها حمایتکند و اقتصاد رنجور ایران را جانی تازه ببخشد. هم روحانیون، هم تجار و هم روشنفکران از این شرکت حمایتهمهجانبه کردند و مردم هم با آنها همراهی کردند؛ تا این مدت هم همه مذهبیها و افراد نزدیک به حکومت خودمان، از شرکت اسلامیه تعریف و تمجید میکنند و آن را به گفتن یک الگو در بوق و کرنا میکنند.
او گفت: در این شرایط این سوال پیش میآید که بعد چرا وضع اقتصاد و تشکیل جاری ما تا این مدت هم خراب است؟ اگر همه چیز خوب بوده چرا اکنون همان مسیر را نمیروال؛ مقداری که دقت کردم فهمید شدم شرکت اسلامیه، بیشتر از دو سال نتوانسته بر بازار حکومت کند و ناکامی خورده است. متاسفانه زیاد تر نوشتههای حکومتی، رندانه از قبول ناکامی طفره رفته و فقط تکه مثبت حرکت را پر رنگ کرده بودند. اینجا می بود که تلاش کردم رک و راست، مسأله را در حد توانم، حداقل برای خودم، روشن کنم. در اغاز کار، بیتعارف زیاد از حالت خودمان نومید بودم و تحت تاثییر کتابهایی همانند «جامعهشناسی خودمانی»، «خلقیات ما ایران» و … فکر میکردم ما ملتی هستیم که خاک مرده رویمان پاشیدهاند، دیگر امیدی نیست و محکوم به زوال و نابودی هستیم؛ تا این که با دکتر رنانی مشورت کردم و ایشان، سه کتاب به من معارفه کردند تا بخوانم؛ «مانع ها تاریخی رشد اندوختهداری در ایران دوره قاجاریه» نوشته آقای احمد اشرف، «چرخههای افول اخلاق و اقتصاد» از دکتر محسن رنانی و دکتر رزیتا مویدفر و «مدارهای گسترشنیافتگی در اقتصاد ایران» تالیف دکتر حسین عظیمی آرانی.
این فیلمساز مستند خاطرنشان کرد: هر سه کتاب را خواندم. اما با خواندن کتاب دکتر عظیمی، بسیار تحت تاثییر قرار گرفتم و همه ذهنیات منفیام نسبت به خودمان دگرگون شد! به هر کس هم که رسیدم پیشنهاد کردم حتما آنرا بخواند. به خصوص یک مقدمهی نزدیک به ۸۰ صفحهای که تعداد بسیاری از مسائل را در آن نقل کرده می بود. یقیناً هنگامی پِی بردم دکتر عظیمی سالهاست که فوت کرده است، زیاد متاسف شدم که چرا تا بحال با یک شخصیت به این عظیمی آشنا نشده بودم و تلاش کردم آثار دیگر ایشان را تهیه کنم و بخوانم.
شاهوقتی با اشاره به تفکرات دکتر عظیمی او گفت: او با اهمیت ترین و اساسیترین مشکل را در فرآیند گذار گسترشای ما، مشکل نگرشی، تفکری و اندیشهای میبیند؛ در بخشی از تالیفات او آمده است: «ما در قبل زندگی میکنیم! یعنی هر چند به ظاهر در قرن بیست و یکم هستیم و از مظاهر تمدن منفعت میبریم اما در واقع در قرن هفتم سیر میکنیم؛ به همین علت است که نتوانستهایم در این تمدن جایگاهی بیابیم. دکتر شایگان هم در مقاله مهمش، “تعطیلات در تاریخ”، به روشنی حرف های وقتی که اروپا به تاخت میرفت، ما در جزیرهای دور از بقیه، به تعطیلات رفتیم و خوابمان برد؛ او میگوید دیگر امروزه، جامعهی سنتی خالص در جهان وجود ندارد. جوامع یا مدرن می باشند یا در حال گذار. ویژگی مهم جوامع سنتی و مدرن، اعتدال است. جوامع سنتی، اعتدال معیشتی دارند و جوامع مدرن، اعتدال رفاه و با اهمیت ترین ویژگی جوامع در حال گذاری همانند ایران، بحران و عدم اعتدال است! راز بیثباتی و کشمکش و مشکلات ما در همین است که اعتدال سنتی را از دست دادهایم و تا این مدت به اعتدال مدرن نرسیدهایم.
او گفت: دکتر عظیمی، تمدن را محصول بشر میداند. نمیگوید تمدن شرق یا تمدن غرب، تمدن اسلام یا تمدن مسیحیت، بلکه میگوید تمدنها محصول کل بشریت می باشند و در هر عصر، یک تمدن بشری بر همگان غالب است. تمدن جاری که غالب است همان تمدن صنعتی است که در غرب طلوع کرد و همه بشر تحت تاثییر آن می باشند؛ او با اهمیت ترین ریشههای این تمدن را در چند چیز میداند: «آزادی» و «برابری» انسانها و “علم باوری”. به نظر دکتر عظیمی، این اصول، نه تنها با فرهنگ اسلامی ما منافات ندارند بلکه جزو اصول مورد قبول آن است. او با اهمیت ترین اندوخته را در مسیر گسترش، اندوخته انسانی میداند. کتاب مدارهای گسترش نیافتگی خودش را هم به “کودکان و نوجوانان گرامی ایران” تقدیم کرده که به زعم او “با اهمیت ترین اندوخته و امید شکوفایی و گسترش اقتصاد کشورند” و به “معلمانی که علیرغم همه مشکلات میکوشند این اندوختهی عظیم را به نحو با لیاقتای برای فردای روشن سرزمین پرورش کنند.” وی میگوید اندوختههای ما در چاههای نفتی، یا بانکها نیستند؛ اندوختههای ما در دبستانها نشستهاند.
کارگردان مستند «شرافت یک نام نیست» او گفت: او در اهمیت آزادی و برابری و نقشی که در پرورش امیدهای آینده ایران دارند میگوید: “حتی اگر یک نفر در کلاس درس، معتقد باشد که اگر بخواهد به هر جایگاه فرهنگی، علمی، یا سیاسی برسد عامل یا عواملی، اجازه نمیدهد که هدفش محقق شود، ساختن تمدن تازه برای جامعه امکان ندارد!” دکتر عظیمی راه رسیدن به گسترش را در هضم و فهمیدن اندیشههای مهم تمدن (آزادی و برابری انسانها و علم باوری)، و تبدیل آنها به اندیشههای تفصیلی و ساختن نهادهایی میداند که آن اندیشهها را ضمانت کند. او سالها پیش ۱۵ نهاد مهم را برشمرده که الزامی امروز ماست. از جملهی آنها میتوان به این موارد اشاره کرد:
نهاد قضایی پاسدار حریم آزادیهای مردم که جدا گانه از دولت، مقتدر، قانونمند، کارا، سریع، ارزان، و همه جا در دسترس باشد، رسانههای جمعی که جدا گانه از دولت، متنوع، فراگیر و آزاد باشند، احزاب سیاسی که جدا گانه از دولت، متنوع، فراگیر و محل پرورش نوآوران سیاسی جامعه باشد، موسسات نظریهپردازی، مجامع علمی و موسسات تحقیقی که جدا گانه از دولت، متنوع، آزاد و فقط محدود به علم و محل پرورش دانشمندان باشد، موسسات پژوهشهای کاربردی که جدا گانه از دولت، متنوع، فراگیر، و محل پرورش نوآوران فنی باشد.
او گفت: مجامع و تشکیلات صنعتی-تولیدی شرکتهای اندوخته گذاری که جدا گانه از دولت، متنوع، دارای قوت و محل پرورش نوآوران اقتصادی باشد.
نظام آموزشی عمومی که فراگیر، متکی بر مقصد مهم پرورش انسانهای نو و اجتماعی کردن انسانها، رایگان برای عموم، متکی بر نیروی انسانی اختصاصی و فضاهای آموزشی مناسب باشد. نظام تشنجزدایی از روابط خارجی که سیاست خارجی معقول، نیروهای دفاعی کافی، اتحادیهها و پیوندهای منطقهای اقتصادی قوی و پیوندهای فرهنگی گسترده داشته باشد.
شاهوقتی درمورد مستند خود او گفت: بر همین مبنا، تصمیم گرفتیم محمدحسین کازرونی و فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی او را محور قرار دهیم و به این بهانه به مضمون گسترش و مانع ها آن بپردازیم؛ حاج محمدحسین تاجر کازرانی معروف به کاکا حسین، متولد سال ۱۲۲۶ شمسی مصادف با ۱۲۶۴ هجری قمری از شخصیتهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی فعال و موثر اصفهان در اواخر قاجار و اغاز پهلوی است. محل تولد او بوشهر یا شیراز بوده است که در این باره اطلاعات دقیقی وجود ندارد. ابتدا در بازار شاگردی میکرده است و از نظر طبقه اقتصادی و اجتماعی، در نوجوانی و ابتدای جوانی، زیاد ضعیف بوده است. کم کم به علت درستی حرکت به گفتن جوانی خوشنام شهرت مییابد و با دختر حاج عبدالغفار کازرونی، تاجری که زمان ورود محمد حسین به اصفهان از او و پدرش حمایتکرده، ازدواج میکند و دارایی مختصر همسرش را به گفتن اندوخته اولیه برای گسترش فعالیتهای خود قرار میدهد. بعد از رونق تجارت، تقریبا در سن ۴۰ سالگی زمان راه اندازی شرکت مسعودیه از نظر اقتصادی زیاد متمول است و به گفتن یکی از تجار نقل و خوش نام اصفهان شناخته میشود. او شرکت اسلامیه را تاسیس میکند. در انجمن ولایتی اصفهان نماینده تجار است ولی بعد از استبداد صغیر، سیاست را کنار میگذارد و سالها سپس اولین کارخانه مدرن اصفهان را تاسیس میکند.
او همین طور گفت: با این که محور مستند محمد حسین کازرونی است مستند ما تنها به وجوهی از او پرداخته است. به همین علت فکر نمیکنم مستند شرافت را بتوان یک مستند پرتره نامید، احتمالا بهتر است آنرا یک مستند تاریخی حساب کنیم.
عوامل تشکیل این مستند عبارت هستند از:
تشکیل: مجید عکاف، تدوین: احسان کاظمی، مشاور پروژه: فرهاد بردبار، پژوهش: مریم حایک، نویسنده: فریدون خسروی قلعه شاهرخی، عکس بردار: حمیدرضا صیادی، صدابردار: مجید یادگاری نایینی، طراح صحنه و لباس: هاشم شمس، گریم: احمد عسگری، عکس: فاطمه فیضی و راشل شاهزمانی، اصلاح رنگ و نور: محمود عرفانی، بازیگران: حسن جویره، مهدی شهداد، احمد خوانساری، بیژن گنجعلی، علی قزوینی، مجری مطرح: محمدعلی قمیان و طراح پوستر: ثنا علی اکبری. این مستند با پشتیبانی اتاق بازرگانی و سازمان فرهنگی اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان تشکیل شده است.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها