شعرهایی از حضرت ام البنین(س) که مروان حکم را به گریه انداخت_مهتاب من

شعرهایی از حضرت ام البنین(س) که مروان حکم را به گریه انداخت


به گزارش مهتاب من

به گزارش مهتاب من از تنسیم، نشست ادبی «مادر ادب» به مناسبت سالروز رحلت حضرت ام البنین (س)، و تکریم مقام مادران شهدا، شامگاه ۲۳ آذرماه، با وجود جمعی از اهالی فرهنگ و ادب سرزمین‌های حوزه ایران فرهنگی با اجرای سید مسعود علوی تبار با میزبانی گروه بین المللی هندیران برگزار شد.

سید مسعود علوی‌تبار شاعر و کارشناس تاریخ و تمدن ملل اسلامی در ابتدای این نشست اظهار داشت: حضرت ام الشهدا فاطمه ام البنین (س) که سیزدهم جمادی الثانی روز وفات اندوهناک ایشان می‌باشد از خاندان و خانواده‌ای می بود که در شجاعت و دلاوری، مهمان نوازی و راستگویی، دستگیری و شرافت از شناخته شده‌ترین و درخشان‌ترین چهره‌ها در نزد اعراب بودند. 

وی در ادامه افزود: حضرت ام شهدا فاطمه ام البنین (س) دارای فضایل و صفات کریمه و عظیمه تعداد بسیاری است که از جمله می‌توان به همسرداری و وفاداری، پرورش بی نظیر فرزندان، صبر و شکیبایی، علم و دانایی، بصیرت دینی، و عشق همه و کمال او به امامت و ولایت اشاره داشت که پرورش ولایی فرزندان او مخصوصاً حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس (ع) بهترین مصداق ویژگی ولایت پذیری حضرت ام البنین (س) است، و یا آن زمان که حضرت ام البنین (س) به همراهان امام حسین علیه السلام که عازم سفر کربلا بودند خواست فرمانبرداری از ولایت و امامت را داشتند. ایشان سپس از حادثه عاشورا نیز مبلغ و مروج فرهنگ عاشورایی و پاسدار آن مکتب بودند و با زبان مرثیه و نوحه به این عمل مبادرت می‌ورزید.

علوی تبار اضافه کرد: حضرت ام البنین در فصاحت و بلاغت، و در شعر و ادبیات نیز چهره شاخصی بودند و با منفعت‌گیری از این مقوله و همانگونه که اشاره شد در قالب مرثیه و نوحه زبان گویای مکتب عاشورا شدند، از مشهورترین این اشعار، شعر «مرا ام‌البنین نخوانید…» و شعر «ای فردی که عباس (ع) را دیدی …» را می‌توان نام برد که در رثای فرزند دلاورش حضرت عباس بن علی (ع)، و پاسداری از مکتب عاشورا سرودند. اشعاری جانسوز که به گواهی تاریخ حتی افراد قسی القلبی همانند مروان حکم را هم به گریه می‌انداخت.

این کارشناس تاریخ و تمدن ملل اسلامی در آخر یادآور شد: مادران و همسران شهدا که الگوی صبر و استقامت و ایثار می باشند، خود با الگو قرار دادن شخصیت‌های تابناکی همانند حضرت ام البنین (س)، پیمودن این مسیر را تا مقام رضای حضرت حق تعالی با دل و جان پذیرا شده اند. مادران شهدایی که در دوران پیروزی انقلاب، در جنگ تحمیلی، و در جبهه‌های گوناگون محور مقاومت، فرزندان خود را فدای ولایت و اقامه توحید کرده‌اند.

 

در این برنامه که خوشنویسانی، چون مسعود ربانی و محسن شعبانی به بداهه نویسی اشعار اراعه شده پرداختند شاعران و دیگر هنرمندانی همانند علیرضا قزوه، ایرج قنبری، رسول شریفی، کمیل کاشانی، سید مسعود علوی تبار، ناصر دوستی، سید اعلا امیری، نغمه مستشارنظانی، فاطمه نانی زاد، میترا ملک محمدی، سمانه خلف زاده، فاطمه ناظری، نجمه پور ملکی، فرزانه قربانی، نگین نقیبی، سارا عبداللهی فر، نیره جهانشاهی، و صبا فیروزی وجود داشتند.

در ادامه اشعار قرائت شده این نشست را که به حضرت ام البنین (س) و مادران شهدا تقدیم شده‌اند، قابل مشاهده است: 

زنی همانند خودش عاشق، زنی همانند خودش مادر

جدیدترین اخبار و مهم ترین رویدادهای ۲۴ ساعته در بخش های حوادث ، اجتماعی ، سیاسی ، اقتصاد و تکنولوژی ، ورزشی ، فرهنگ وهنر ایران و سایر مناطق جهان را در مهتاب من بخوانید.

سپرده بر صف آیینه مجدد آینه‌ای دیگر

مجدد داغ به روی داغ، مجدد درد به روی درد

کبوتران بدون بال، کبوتران بدون پر

همه مرثیه‌ها انها گفتند: به پای دست تو می‌افتند

که در روبه رو چشمانی، عطش گرفته و ناباور

زنی دو بازوی خونین را بلند کرده و می‌گوید

دو دست ماه بنی هاشم، فدای زاده‌ی پیغمبر

زنی چنان که شجاعت را چو شیر داده به فرزندان

به آستان تو آورده چهار شیر چنان حیدر

چهار شیر که می‌غرّند، چهار شیر که می‌جنگند

چهار شیر که می‌آیند، چهار دسته گل پرپر

چهار دسته گل پرپر، چهار آینه‌ی دیگر

ستاره اند؟ نه روشن تر، فرشته اند؟ نه، زیباتر

زنی که داغ پسر دارد، مجدد داغ دگر دارد

چه قدر خون به جگر دارد، زنی بدون پسر، مادر

نغمه مستشارنظامی

آن شیر زنی که همسر شیر خداست

الگوی همه مادران شهداست

عباس ادب یافته‌ی دامن اوست

عباس که در چشم جهان کوه وفاست

رسول شریفی

چه بی قرار، ولیکن قرار آورده

خزان رسیده و با خود بهار آورده

مجدد شاخه شکوفه به دامنش دارد

مجدد باغ، گل بی شمار آورده

نگاه خانه نجیبانه دوستش دارد

و ناظر است ادب را عیار آورده

زنان کوفه بهم می‌رسند می‌گویند:

چه غنچه‌های نجیبی به بار آورده

ببین چه بر سر او روزگار آورده

به روی چهرهء ماهش غبار آورده

رسیده قافله‌ای از سفر، بیا بانو!

که عطر علقمه را یادگار آورده

بشیر! با خبری از بهار پرپر من؟!

بگو چه بر سر آن، کارزار آورده

برای صورت قبری که می‌کشد هر روز

چهار شاخه‌ گل بر مزار آورده

فاطمه نانی زاد

از چادر تو عطر حرم می‌ریزد

زین رایحه اشک دم به دم دم میریزد

تا عطر ابالفضل تو در دل جاری است

یک شهر به عشق تو به هم میریزد

میترا ملک‌محمدی

خبر رسیده مجدد شهید آوردند

چه مقدار لاله سرخ و سپید آوردند

کنار این همه قحطی، بین این همه غم

خبررسیده که موج امید آوردند

پر از شکوفه شده این جهان خالی باز

که سپس از آن همه اسفند، عیدآوردند

قسم به دامن پاک زنان این صحرا

قسم به عشق که نسلی تازه آوردند

اگرچه خود غزلی عاشقانه و نابند

ولی حماسه و قوت پدید آوردند

زنان خون جگر خورده پای این بستان

که میوه دل خودرا نوید آوردند

به رغم آنهمه آفت که باغمان دیده ست

چه مقدار خوب که نسلی شهید آوردند

عاطفه خرّمی

سوزانده غم داغ تو عمق جگرم را‌

ای کاش ببینی نفس شعله ورم را

تابوت تو از سوریه آورده شد و من

دیدم بدن بی سر تنها پسرم را

آنقدر سبکبال رسیدی که ندیدند

سوزانده غم رفتن تو بال و پرم را

سپس از تو سرافرازترین مادر شهرم

هر چند که اندوه، شکسته کمرم را

خوشبخت منم، من که در بغل گرفتم

امروز شهیدی ز شهیدان حرم را

غیر از تو که در خلوت من بودی و هستی

نشنیده فردی پچ پچ‌های سحرم را‌

ای کاش خودت روضه بخوانی و بعد از آن

سیراب کنی چشمه‌ی چشمان ترم را

سمانه خلف زاده

در منزلتت کرده همین مسئله کِفایت

ناموس علی هستی و همراه ولایت

جان‌ها به فدای ادبت، مادر عباس

دل‌های همه، چشم به راه لطف و عطایت

نگین نقیبی

غمی جانسوز دارد چشم‌های مهربانش

مصییت‌های زینب کرده آری روضه خوانش

همین که می‌کشد قبرِ خیالی بر تن خاک

بقیع هم می‌شود با غربت خود میزبانش

نبین‌ای کهکشان شب‌های او بی نور مانده

که روزی از قمر سرشار بوده آسمانش

پسرهایش عصای پیریش بودند و دیگر

ندارد تکیه بعضی اوقات سپس از این قدکمانش

برای مادر سقا همین کافی یست هنگامی

بلاگردان فرزندان زهرا شد جوانش

چنان می‌سوزد از داغ حسین بی سر خود

که جاری می‌شود خونابه از اشک روانش

خدا بیت الامامش را سپرده دست او تا

کند با داغ گل‌های بهشتی امتحانش

فرزانه قربانی

اگر کُفوِی در این عالم برای شاه دین باشد

بعد از زهرای اطهر حضرت ام البنین باشد

نگردد جانشین هل اتی و کوثر و تطهیر

به غیر از آن که تمثیلی ز آیات مبین باشد

مقام مادری کردن نخواهد داشت بر زینب

مگر خود جزءی از خیر النساء عالمین باشد

به دربار امامت راه یابد شاه بانویی

که آگاه از مقامات امیر المؤمنین باشد

خدا حک می‌کند در لوح محفوظ اسم را اول

بعد از آن در دل انگشترِ مولا نگین باشد

ولی را هست همسر از ازل تنها به آن شرطی

که در عشق ولایت غرق تا حق الیقین باشد

چه اقبالی که گردد هم سفر در کشتی مردی

که بام و عرشه اش مدام بر عرش برین باشد

به دنیا می‌تواند مادری ماه منیر آرد

که باشد آسمانی، بی تعلق با زمین باشد

 

سید اعلا امیری (افغانستان)

خدا می‌خواست تا ام الادب، ام البنین باشد

شریک درد و غم‌های امیر المؤمنین باشد

دهد درس وفاداری زنان کل عالم را

چو ماه روشنی در دیده‌ی اهل یقین باشد

شده او ناظر سیر و سلوک هر شب مولا

که می‌داند علی در نزد حق حبل المتین باشد

زند شانه به گیسوی حسین جان و حسن جانش

برای زینبینش، آشنایی بی قرین باشد

گذشت از نام خود تا فاطمه باشد مه خانه

ندیده دفتر هستی، که بانویی این چنین باشد

کند نذر حسین فاطمه، ماه رشیدش را

و سپس از ظهر عاشورا خودش هم بی بنین باشد

ببندد صورت قبری برای چار فرزندش

به اشک و ندبه در آن ماجرا نقش آفرین باشد

نبوده گرچه در آن رستخیز ظهر عاشورا

بنا شد میزبان زایرین اربعین باشد

گره هر جا که بر کار محبان علی افتد

گشایش از گره کار مه ام البنین باشد

نیره جهانشاهی

انتهای مطلب/

دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها

خبرهای ورزشی

خبرهای اقتصادی

اخبار فرهنگی

اخبار تکنولوژی

اخبار پزشکی