به گزارش مهتاب من
مهتاب من: رئیس فدراسیون اقتصاد سلامت، او گفت: بر پایه گزارش صنعت بورس سرزمین؛ کمبازدهترین صنعت حاضر در بورس ایران، صنعت داروسازی است.
عباس کبریاییزاده این چنین افزود: قیمتگذاری کالاهای سلامت و بهخصوص دارو باید به گونه ای باشد که اقتصاد بنگاههایی که در این عرصه کار میکنند، یک اقتصاد سودآور محسوب شود چون در صنعت، سودآوری، مساوی با سوداگری نیست. سودآوری، مساوی با گسترش دیده میشود.
وی او گفت: متأسفانه سیاست سرکوبگرانه قیمت و صدمههایی که به جستوجو داشت صنعت دارویی سرزمین را به یکی از کم بازدهترین صنایع سرزمین در شش سالهی تازه تبدیل کرد. کاری به دولت A و B نداریم، شش سال قبل بخشیاش در دولت آقای روحانی بوده و بخشی در دولت مرحوم آقای رئیسی- صنعت داروسازی بوده است. این خودش یک مطلب است. در حالی که در دنیا، هنگامی صنایع سودآور را نگاه میکنیم، میبینیم بیشترین سود به حوزه نفت و معدن برمیگردد که منبع های طبیعی و خدادادی و استخراجی می باشند و به این علت باید هم سودآور باشند؛ دومین صنعت در دنیا از نظر حاشیه سود صنعت داروسازی است و در ایران یکی به آخر میشود. این گزارشی که میگویم گزارش صنعت بورس سرزمین است که کمبازدهترین صنعت حاضر در بورس ایران، صنعت داروسازی است. صنعتی میشود که دوره گردش وجه نقد، بدترین حالت را دارد.
کبریاییزاده در ادامه گفت: اگر شما نگاه میکنید در صنعت ماشین، ما بهترین از نظر صنعت و بدترین از نظر مردم هستیم، بهترین دریافت وجه نقد را داریم که منفی است یعنی پیشپرداخت صورت میگیرد، در صنعت داروسازی به ۴۴۰ روز میرسد. یعنی اگر یک تومان شما در صنعت داروسازی بیاورید ۴۴۰ روز سپس با ۱۷ درصد سود این پول به شما برمیگردد. سوال این است که پولی که شما امروز در یک سرزمین تورمی داخل میکنید، یک تومان را داخل میکنید ۴۴۰ روز سپس یک تومان به اضافه ۱۷درصد دریافت میکنید، آیا این اقتصاد، اقتصاد ماندگار میتواند باشد یا خیر؟ این عدد به ما مطلب میدهد.
وی او گفت: هنگامی دوره وصول مطالبات را نگاه میکنیم باز میبینیم حالت خطرناک است؛ یعنی کالایی هم که این صنعت به شرکت پخش و بیمارستان دولتی میفروشد، به طور میانگین ۳۴۰ روز سپس پولش به دستش برمیگردد. هنگامی میانگین داریم، یعنی امکان پذیر ۱۵۰ روز را داشته باشید، ۵۰۰ روز هم داشته باشید.
کبریاییزاده این چنین اصرار کرد که ما با عدد و رقم و دادههای اقتصادی، با صنعتی روبه رو هستیم که این صنعت جذابیتی برای اندوختهگذار ندارد و قطعا به سمت ورشکستگی میرود. امکان پذیر بگویند چرا این مریض نمیمیرد؟ بالاخره خانواده به او آب و غذا خواهند داد و رسیدگی میکنند. این رمق ندارد، اما شما فکر میکنید که چرا نمرده است؟ متأسفانه صنعت داروسازی در سرزمین روز به روز به احتضار زیاد تر و حالت بدتری میافتد.
وی
این چنین افزود: دادههای اقتصادی و برآوردها در ما مطالعهای که در سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ انجام دادیم و زمانها و تهدیدهای صنعت را استخراج کردیم، مشخص می کند که مسبب مهم این سیر ورشکستگی یا به عبارتی ماشهچکان این ورشکستگی، ساختار و مداخلات دولت است که با اهمیت ترین آن در قیمتگذاری ظهور و ابراز اشکار میکند که هنگامی به طور میانگین حاشیه سود صنعت آنقدر پایین میآید که از نسبت تورم سرزمین یکسوم، یکچهارم کمتر میشود طبیعتا انگیزهها را از بین میبرد. خود این هم دسترسیها را صدمه میزند و بالاخره شرکت هنگامی برایش زیانده باشد دارو را تشکیل نمیکند و حتی آنهایی که تشکیل میکند به سمت کم شدن کیفیت میرود. بالاخره متریالی که منفعت گیری میکند و زیاد چیزهای دیگر صدمه میبیند.
کبریایی زاده این چنین تصریح کرد: اگر با دستفرمان دیوانسالارانه، حکمرانی بدی که برای نظام سلامت و دارو طی سالهای قبل انشا شده و با این نظام سوداگرانهای که در نظام اقتصادی سرزمین وجود دارد که اندوختههای سرزمین به سمت سوداگری و دلالی میرود و کمتر به سمت تشکیل سوق اشکار میکند ادامه اشکار کند، ما هیچ مزیت رقابتی را نمیتوانیم برای صنعت داروسازیمان قائل باشیم. صنعت داروسازی ما بهطور تاریخی، برای سرزمین مزیت رقابتی داشته است. چون این سوال در ذهن همه افرادی که در حوزه دارو نیستند به وجود میآید که خب اگر این صنعت تشکیل میکند، چرا ما ارز مشکل اشکار میکنیم و با افتروبه رو میشویم، ۹۹درصد نیاز دارویی سرزمین به کمتر از یک میلیارد دلار، نزدیک به ۹۰۰میلیارد دلار ارز وابسته است. خب این دارویی که تشکیل میشود بعضی اوقات ۱۵ جزء گوناگون برایش تهیه میشود. امکان پذیر ۹ یا ۱۰ جزء در ایران در دسترس باشد و چهار، پنج جزء آن باید داخل شود، این نیاز به واسطه ارزی دارد. ما داریم برای ۹۹درصد نیاز دارویی سرزمین نزدیک به ۹۰۰میلیون دلار ارز تعلق میدهیم. برای یک تا ۱.۳ درصد نزدیک به ۹۸.۷ درصد از داروی سرزمین در داخل تشکیل میشود و نزدیک به ۱.۳ تا ۱.۴درصد واردات میشود. این ۱.۳ تا ۱.۴ درصد که واردات میشود ۱.۲ میلیارد دلار ارزبری دارد و شما فکر کنید اگر این صنعت زمین بخورد، برآوردهای ما میگوید که نیاز ارزی ما بین هشت تا ۱۳ برابر افزایش اشکار خواهد کرد. عقل سلیم میگوید که ما باید از این صنعت مراقبت کنیم.
وی اصرار کرد که حوزه سلامت حوزه سوداگری نمیتواند باشد و تعهدات حرفهای، اخلاقی، اجتماعی و شخصیتی پشتوانه این میشود که من که داخل حوزه سلامت شدم سودم را برتری اولم قرار ندهم؛ به همین علت است که شما میدانید صنعت داروسازی کار خودش را میکند و ادامه میدهد اما این ادامهدادن همانند آن مریض در حال احتضاری است که هر بار دولت میرسد یک لگد و صدمه دیگر به او میزند که اگر مایل بودید ما سر زمان داخل این صدمهها خواهیم
شد.
کبریایی زاده این چنین تصریح کرد: مقدار تأثیرگذاری ما از طرف خودمان برای ما رضایتقسمت نیست، برای این که متأسفانه چند علت در ساختار حکمرانی در سرزمین ما وجود دارد؛ اول این که پراکندگی قوت در سرزمین ما در نهادهای حاکمیتی و دولتمان آنقدر زیاد است که هنگامی یک نهاد حکمرانی را قانع میکنید، فهمید میشوید سه نهاد حکمرانی دیگر را باید به موازات قانع میکردید. در همه مشاغل وجود دارد و در حوزه سلامت هم وجود دارد. مثال میزنم، فکر کنید شما وزارت بهداشت را قانع میکنید که قیمت دارو اصلاح شود، بلافاصله میبینید دیوان محاسبات اظهارنظر داد، سازمان بازرسی کل سرزمین اظهارنظر داد، سازمان حمایتی اظهارنظر داد؛ به این علت ساختار قوت در سرزمین ما متأسفانه ساختاری نیست که بتوانیم بگوییم یک انسجام و وحدت فرماندهی وجود دارد که شما اگر میخواهید درمورد قیمت کالا و خدمات در نظام سلامت چانهزنی کنید، بتوانید. فکر کنید در کشوری همانند فرانسه، چون من نظام بهداشت فرانسه را مطالعه کردهام، اگر بخواهید چانهزنی کنید و صنعت سخن بگویید کند، میداند با یک نهاد باید سخن بگویید کند. واحدی به نام مطالعات اقتصادی در وزارت بهداشت که اگر آن واحد قانع شد، رئیسجمهور هم قانع است و همه. اما در سرزمین ما اینطور نیست؛ یعنی شما میروید رئیس سازمان غذا و دارو را قانع میکنید که قیمت دارو باید n درصد افزایش اشکار کند. من یک مثال عملی میزنم. محاسبات ما در اتاق بازرگانی و سندیکای دارو نشان میداد که باید دولت در ازای تبدیل نرخ ارز چهارهزارو ۲۰۰ تومان به ۲۴هزارو ۵۰۰ تومان، ۱۷۶ درصد قیمت دارو را بالا ببرد؛ چون داشت قیمت ارز مواد مؤثره را افزایش میداد، سهم مواد مؤثره در قیمت همهشده بین ۳۰ تا ۶۰ درصد می بود و به طور میانگین تأثیرش در قیمت نهایی ۱۷۶ درصد میشد؛ به این علت به طور میانگین اگر قیمت دارو ۱۷۶ درصد بالا میرفت، صنعت همان سودی را میبرد که از قبل داشت. اما دولت او گفت من ارز را ۲۴هزارو ۵۰۰ میبرم اما در اندکوقتی فکر میکنم سه ماه سپس، همین ۲۴هزارو ۵۰۰ را ۲۸هزارو ۵۰۰ کرد. اکنون محاسبات طبیعتا تحول میکرد و ۱۷۶ درصد ۱۹۸ درصد میشد. اما دولت در مجامع غیرقانونی یا فراقانونی برد؛ چون قانون حرف های کمیسیون قانون ماده ۲۰ باید قیمتگذاری دارو را انجام دهد، اما به ستاد تنظیم بازار و سازمان مدیریت و جاهایی بردند که هیچ جایگاه قانونی هم نداشتند و ۷۶ درصد قیمت دارو را بالا بردند و به ازای این انها گفتند که ما برای این که پرداخت از جیب مردم بالا نرود و میخواهیم پرداخت از جیب مردم را ثابت نگه داریم، مابهالتفاوت آن را به طور دارویار یارانه پرداخت کنیم. محاسبات میاو گفت یارانه پرداختی باید نزدیک به ۱۰۵ هزار میلیارد تومان به سازمانهای بیمهگر باشد، برای این که قدر مطلق پرداختی بیماران تغییری نکند. شما دارویی برای قلبتان
به اسم آتورواستاتین میخوردید، فکر کنید ۲۰ تا ۳۰ هزار تومان از جیبتان میدادید، باقی را بیمه پرداخت میکرد. اگر قرار می بود قدر مطلق شما تغییری نکند، دولت باید ۱۰۵ هزار میلیارد تومان به سازمانهای بیمهگر یارانه پرداخت میکرد. دولت در محاسباتش چلاند تا رساند به ۸۵ هزار میلیارد تومان و سپس برد مجلس ۶۹ میلیارد تومان تصویب کردند و در نتیجه کمتر از ۵۹ میلیارد تومان را پرداخت کردند. نتیجه این کار چیست؟ اول صدمه به صنعت است که افزایش قیمتش را بهدرستی ندادند، دوم صدمه به مصرفکننده است، چون out of pocket یا پرداخت از جیبش خودبهخود بالا خواهد رفت و از طرف دیگر صدمه به زنجیره فراهم و افتایجاد میکند.
وی او گفت: صنعتی که ما با آن روبه رو بودیم، صنعتی می بود که بابت یک میلیون دلار گشایش اعتبار ارزشیاش باید در بانک عامل چهارمیلیاردو ۲۰۰ میلیون تومان پول میداد. اکنون که شده می بود ۲۸هزارو۵۰۰ تومان، باید ۲۸میلیاردو ۵۰۰ میلیون تومان پرداخت میکرد. هفت برابر باید پول بیشتری پرداخت میکرد. خب به موازات، دولت تسهیلات بانکی را سختتر کرد. نهتنها آن تسهیلات قبلی را شرکتها نمیتوانستند بگیرند، بلکه تسهیلات جدیدی هم به آنها تخصیص داده نشد. میخواهم عرض کنم که دست بر هر کجای این زنجیره میگذاریم، میبینیم که دولت مخرب عمل میکند و من میتوانم بگویم مخربترین نظام تصمیمگیری را ما امروز در سرزمین در حوزه سلامت میبینیم. فقط دارو نیست. من چون فدراسیون اقتصاد سلامت هستم و امروز او گفت و گومان دارو است اما به طور عام میبینیم. شما فکر کنید که هنگامی حق ویزیتی که برای پزشک در نظر میگیریم، ضریب K پرداختی که از بیمارستان برای پزشک جراح در نظر میگیریم، پیشنهاد میکنم یک جلسه مستقلی درمورد این داشته باشیم. فاجعه در آنجا زیاد زیاد تر است و سپس نمیتوانیم حقوق پرستار و پزشک را پرداخت کنیم. ما داریم به ریشه نظام سلامتمان تیشه میزنیم و علتمیشود پرستار و پزشک ما به جستوجو مهاجرت باشد و سپس که سراغ صنعت داروسازیمان میآییم، صنعت داروسازی ما ناتوان در پرداخت حقوق و دستمزدش باشد.
کبریایی زاده این چنین او گفت: انتظار ما از دولت آقای پزشکیان زیاد تر است؛ به چند علت. من چون با آقای پزشکیان در دورهای که وزیر بهداشت بودند، کار کردم، معتقدم ایشان یک مدیر عملیاتی و عملگراست. در دورهای که وزارت بهداشت هم بودند، وجه مشخصهشان عملگراییشان می بود. چون من مستقیم با ایشان کار داشتم بعینه میتوانستم ببینم. اما فضای کار در حوزه ریاستجمهوری با حوزه وزارت بهداشت برای آقای دکتر پزشکیان قطعا یکسان نیست. فضای کار در سال ۸۱-۸۲ هم با امروز قابل قیاس نیست. به این علت آقای دکتر پزشکیان را باید در سال ۱۴۰۳ -۱۴۰۴ دید. اما مسئله مهمی که برای ما وجود دارد، این است که آقای دکتر پزشکیان فهمیدن جامعی
از نظام سلامت دارد و این نقطه قوتی است که برای ما در نظام سلامت نقل است. مسئله دوم این که آقای دکتر پزشکیان آموزشهای حکمرانی خوب در نظام سلامت را به طور سیستماتیک، آنچه در دنیا آموزش داده میشود، دیده است. یعنی وقتی که ایشان رئیس دانشگاه تبریز بودند، در دانشگاه علومپزشکی تبریز هم رئیس بوده و هم دورههای آموزشی «چطور یک نظام سلامت کارآمد را داشته باشیم» بر پایه الگوهای سازمان جهانی بهداشت و دنیا را دیده است. به این علت آقای دکتر پزشکیان در حوزه سلامت به نظرم تفکر سیستمی دارد و این زیاد مهم است. لذا شما در سخن بگوییدهای ایشان میبینید که پزشک خانواده را ترویج میکند و به او گفت و گو نظامدهی به نظام سلامت دقت میکند. از طرف دیگر، وزیری که برای این کار انتخاب کردند، آقای دکتر ظفرقندی یکی از خوشفکرترین رؤسای دانشگاهها در دوره آقای خاتمی بودند و کارهای ماندگاری در دوره ایشان در دانشگاه علومپزشکی تهران شد و همان گونه که شما در عکس العمل جامعه پزشکی هم به انتخاب ایشان دیدید که وزرای چپ و راست همه از آقای دکتر ظفرقندی حمایتکردند؛ نه از شخص ایشان، از تفکرات و نگاه ایشان و من فکر میکنم حسن آقای دکتر ظفرقندی در دوره وزارتشان برای وزارت بهداشت، آن اقبال برای شراکت ذینفعان است که زیاد تعیینکننده است.
وی با گفتن این که اگر بخواهیم این تفکر استراتژیک را اجرائی و عملیاتی کنیم، باید محیطمان را شفاف کنیم، اضافه کرد: سابقه آقای دکتر پزشکیان و آقای دکتر ظفرقندی میگوید شفافیت. اگر بخواهیم این تفکر استراتژیک را اجرا کنیم، باید با ذینفعان و شرکای خود ربط آسان داشته باشیم. من ناچار هستم گریزی به دولت قبل بزنم. خب به هرحال رابطه بین ذینفعان و وزارت بهداشت دولت مرحوم آقای رئیسی واقعا خوب نبوده است؛ یعنی یک رابطه روانی بین ذینفعان و شرکای حرفهای و اجتماعی و صنعتی وزارت بهداشت وجود نداشت. سابقه آقای دکتر پزشکیان و دکتر ظفرقندی میگوید در قبل این بوده و شواهدی را هم که امروز میبینیم، این مسیر را مشخص می کند. بالاخره آقای دکتر ظفرقندی رئیس سازمان غذا و دارویی که انتخاب میکنند، تقریبا همه تشکلهای مرتبط اظهار رضایت و همکاری میکنند. این یک نقطه قوت است.
کبریایی زاده این چنین او گفت: نظام حکمرانی خوب باید بتواند جوابگو باشد و بالاخره شما میبینید یکسری مصوباتی وجود دارد که سازمان غذا و دارو و وزارت بهداشت را از جوابگویی در زیاد از عرصهها مستثنا میکند و این غلط است. ما نمیتوانیم نظام سلامت را نسبت به جوابگویی به جامعه و ذینفعانشان مستثنا کنیم. ما باید جوابگو باشیم. در همه عرصهها باید این جوابگویی وجود داشته باشد. نظام حکمرانی خوب میگوید باید حسابرسی و حسابگری وجود داشته باشد./ شرق
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها