به گزارش مهتاب من
به گزارش مهتاب من از تنسیم، نشست ادبی و شب شعر «ملت امام حسین (ع) »، با وجود جمعی از اهالی فرهنگ و ادب کشورهای حوزه ایران فرهنگی، شب قبل ۱۲ دیماه، به مناسبت پنجمین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی، با اجرا ی سید مسعود علوی تبار و با میزبانی گروه بینالمللی هندیران برگزار شد.
سردار عوض شهابیفر، از مدافعان حرم و از یاران شهید سلیمانی در عراق و سوریه، در ابتدای این نشست، در بخشی از سخنان خود او گفت: حاج قاسم به ولایت دلبسته می بود و در خط امیرالمؤمنین می بود، مردمدار می بود و برای مردم دل میسوزاند. فرمانده حاضر در خطوط مقدم و جهادگری می بود که توکل به خدا و باور به باورها و قیمتهای دینی و اسلامیاش از او رزمندهای خستگیناپذیر ساخته می بود که برای خدا و اسلام، و برای آسایش و اسایش و سرفرازی مردم همه عمر خود را در میدان مجاهدت و مبارزه گذراند و در نهایت هم با عزت و افتخار همه فدای ملت امام حسین (ع) شد.
وی با اشاره به عمل های نظامی، سیاسی و فرهنگی شهید سلیمانی یادآور شد:حاج قاسم یک فرمانده شجاع و ناکامیناپذیر نظامی، یک سردار بزرگ فرهنگی و یک دیپلمات قدیمی کار می بود که با توانمندیهای خود و با توکل و استمداد از حضرت باری تعالی توانست همه نقشههای ائتلاف جهانی استکبار و معاند جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت را درهم بکوبد. حاج قاسم به گفتن بزرگترین سردار اسلام در عصر حاضر توانست پیروزیهای شگرفی را در روبه رو بزرگترین تروریستهای جهان، در ابتدا آمریکا، سپس اسرائیل غاصب، و سوم انگلیس خبیث و همه نیروهای تکفیری به خصوص داعش، به دست بیاورد.
شهابیفر اضافه کرد: مقصد آمریکا از راه اندازی داعش دو چیز می بود، اول این که بتواند از این نیروی تروریستی در روبه رو نیروهای مقاومت اسلامی مخصوصاً در سرزمین عراق و سپس از اشغال این سرزمین، به دفاع از مواضع خود بپردازد؛ و دوم این که مسلمانان را در روبه رو هم قرار دهد و مانع از اتحاد و همبستگی آنها باشد و چهره زیبای اسلام را در جامعه جهانی خدشهدار کند. این شهید سلیمانی می بود که در روبه رو خباثتهای آنان در همه جبههها درخشید و همه این جبههها را با قدمهایش، با صلابتش، با تدبیرش، با ایثار و با مجاهدتهای شبانه روزیاش، با توکل به خدا و توسل به أئمه اطهار(ع) و تبعیت محض از ولایت فقیه به میدان نبردی نورانی تبدیل کرد و پیروزیهای بزرگی را برای جبهه اسلام رقم زد.
وی در آخر تصریح کرد: یکی از نمودهای بزرگی حاج قاسم را میتوان در بزرگترین گردهمایی جهانی که در مراسم تشییع او نه تنها در ایران و در کشورهای اسلامی، بلکه در همه کشورها و ملتهای آزاده دنیا رقم خورد، مشاهده کرد.
او با گفتن این که امروز هم شهید سلیمانی زنده است و خون او در رگهای پیر و جوان، زن و مرد، و نیروهای خدایی و انقلابی ایرانی و غیر ایرانی جوشش و جریان دارد، پافشاری کرد: یاران او راسختر از گذسته در میدان وجود دارند و ناکامی آمریکا و متحدانش را در آیندهای نزدیک نوید خواهند داد. هر روز این رویشها در امت اسلام زیاد تر و زیاد تر میشود.
سید محمدرضا سلسکوت شاعر پارسیزبان، و استاد زبان و ادبیات دانشگاه کشمیر هند نیز در ادامه این نشست از محبوبیت جاودانه حاج قاسم در هند او گفت و افزود: حاج قاسم سلیمانی، فرماندهای شجاع و دفاع کننده بشریت، نهتنها در ایران بلکه در سراسر جهان، از جمله هند، محبوبیت اختصاصیای دارد. در مناطق شمالی هند همانند کشمیر و کارگل-لداخ، حاج قاسم بهگفتن چهرهای الهامقسمت و نمادی از مقاومت شناخته میشود. یکی از دلایل مهم این محبوبیت در هند، نقش او در آزادسازی پرستاران هندی از چنگ داعش در عراق می بود که بعد از شهادتش توسط رسانههای هندی بهطور گسترده بازتاب یافت. او بهگفتن فردی که بشریت را از وحشت داعش نجات داد، شناخته میشود و جایگاهی بیبدیل در قلبهای مردم اشکار کرده است.
سید محمدرضا سلسکوت در ادامه به محبوبیت حاج قاسم در شمال هند و در منطقه زادگاه خود اشاره و اضافه کرد: در هند و بهاختصاصی در مناطق شمال آن، خصوصاً در مناطق شیعهنشین کشمیر و (کارگل) لداخ، ارادت اختصاصیای به رهبر معظم انقلاب وجود دارد. وقتی که حاج قاسم در قید حیات می بود و چهره او به علت جنگ با داعش مورد دقت رسانهها قرار گرفت، در کارگل-لداخ، هرگاه فردی نسبت به او ناآشنا می بود، به اینگونه معارفه میکردند که: «او مالک اشتر رهبر معظم و شهید زنده است.» همین توصیف کافی می بود تا مردم عظمت شخصیت او را فهمیدن کرده و زیاد تر درمورد او بخوانند. این ربط عمیق مردم با او بخاطر ارادت شهید به رهبر معظم انقلاب، دفاع از حرم و مبارزات او علیه تروریسم است که علتشد محبوبیت او در این مناطق دوچندان شود. بعد از شهادت حاج قاسم، مراسمهای یادبود او هم چنان در این مناطق برگزار میشود. شاعران در توصیف او اشعار زیبایی به زبان های محلی میسرایند و عکسهای او زینتقسمت دیوارهای خانهها و حسینیهها شده است. حتی برخی کوچهها و خیابانها به نام این شهید بزرگوار نامگذاری شدهاند.
او همین طور گفت: یکی از خاطرات فراموشنشدنی در کشمیر وقتی رقم خورد که یک افسر پلیس بهنادرست عکسی از حاج قاسم را پاره کرد. این عمل، خشم گسترده مردم منطقه را برانگیخت و اعتراضات شدیدی در محل حادثه شکل گرفت. این اتفاق علتشد که افسر ارشد پلیس، به نمایندگی از نیروهای خود، از مردم عذرخواهی کند. این اتفاق بازتاب گستردهای در رسانههای جهانی یافت و نشان داد که حاج قاسم نهتنها در قلب مردم ایران، بلکه در بین مردم هند نیز جایگاهی والا دارد.
این استاد دانشگاه کشمیر در آخر اظهار کرد: حاج قاسم، با فداکاریها و نقش بیبدیلش در مبارزه با ظلم، نامی جاودانه در تاریخ بشریت باقی گذاشته است. محبت و ارادت مردم هند، بهاختصاصی کشمیر و لداخ، به او نهتنها بهگفتن یک فرمانده سپاه بلکه بهگفتن شخصیتی بزرگ و جهانی، گواه بر این است که این شهید تأثیر عمیقی بر قلبهای میلیونها انسان در سراسر جهان داشته است.
در این محفل شاعرانی همچون علیرضا قزوه، سید مسعود علوی تبار، مسعود ربانی، سید محمد رضا سلسکوت، ناصر دوستی، سید حکیم بینش، سید مهدی بنی هاشمی، شمس الدین بختکی، نغمه مستشار نظامی، میترا ملک محمدی، سمانه رحیمی، فرزانه قربانی، نگین نقیبی، نجمه بنائیان بروجنی، آسیه مرادپور، سارا عبداللهی فر، صبا فیروزی، و فاطمه ناظری وجود داشتند.
قسمت دیگر این نشست به اراعه سرودههای شاعران تعلق داشت که تعدادی از آن را میتوانید در ادامه بخوانید:
به زنجیر دلت بسته است این زنجیره غمها
همین غمها همین میراث آدمها به آدمها
همین دردی که درماندند از درمان آن مردم
همین زخمی که بی نتیجه سپردیمش به مرهمها
جهان همچون گلی در شورهزار شب دچار است
به پایش اشک میریزند بیصبرانه شبنمها!
جهان چون کودکی تشنه است و روی خاک افتاده
و هرچه پای میکوبد نمیجوشند زمزمها!
جهان از ظلم پر شد، زندگی از رنجهای تلخ
اگر دنیای ما این است ای وای از جهنمها!
ولی ما ملت عشقیم، از غمها نمیترسیم
که باید بگذرند از هفت خان عشق رستمها
نمیترسیم! تا نام سلیمان در جهان باقی است
به دست دیو و دد هیچ زمان نمیافتند خاتمها
نمیترسیم از باطل، از این کفهای سیلابی
نمیترسیم! بسیاریم، ناچیزند این کمها
نمیترسیم! حتی کودکان ما نمیترسند
که خوب آموختند این درسها را در محرمها…
به قطره قطره خون ریخته در دامن این خاک
به معراج الهی میرسد خط مقدمها!
نباشد دور روزی که بنای ظلم میریزد
و بالا میرود بر پشت بام کعبه پرچمها
طیبه عباسی
***
آیینه روشن مسلمانی می بود
آنگونه که می دانم و می دانی می بود
سپس از پرواز سرخ او فهمیدیم
آن سیمرغ سحر سلیمانی می بود
ایرج قنبری
***
در چشم جهان شکوه ایران قاسم
عکس همه شهیدان قاسم
هر جا، همه زمان، بی ریا، ساده، نجیب
در عرصه رزم مرد میدان قاسم
رسول شریفی
***
دنیا همانند تو، هزاران مرد میخواهد
میدان،” سلیمان مرهمی” بر درد میخواهد
در قحط سال مردی و مردانگی بیشک
رود جنون، دریای صحراگرد میخواهد
فرقی ندارد، سوریه، لبنان، یمن، ایران
تا کارزار غزه هم آورد میخواهد
قطعاً به تاراج خزان محکوم خواهد شد
دستی که رنگ برگها را زرد میخواهد
دست به خون آغشتهای که سالیان سال
خورشیدِ جسم کودکان را سرد میخواهد
دنیا به جای سازمان های پر از نیرنگ
مردی که دشمن را زبون میکرد میخواهد
فصل ظهور حضرت موعود نزدیک است
آری جهان ، تنها وُ تنها مرد میخواهد
موسیقی شعرم فدای نامتان سردار
اندوه جانها را فقط یاد تو میکاهد
سمانه رحیمی
***
خوشا به حالت، مسافر من ! به عشق و ایمان رسیدی آخر
غریب و تنها ز تن گذشتی به جان، به جانان رسیدی آخر
تنت مسافر، دلت مسافر، همه آن پیکرت مسافر
بسان نوری عبور کردی به خط آخر رسیدی آخر
همه عمرت دویده بودی، بلور اشک چکیده بودی
مثال میوه رسیده بودی به زیر دندان رسیدی آخر
بین آتش جگر تو داری ز تیر و ترکش گذر تو داری
از آن سوی شب خبر تو داری به ماه تابان رسیدی آخر
دفاع کننده این حرم تو بودی سوی شهیدن بغل گشودی
فقط، فقط، از خدا سرودی به متن قران رسیدی آخر
دگر تو هیچ آرزو نداری شبی دگر پیش رو نداری
چو جوی تشنه پر آب گشتی به صبح باران رسیدی آخر
علی پور حسن اغاز
***
علی آیینم و قرآن تبارم
برای جانفشانی بی قرارم
چه ترسم از عدو! یا رقصِ در خون؟
که خود را حاج قاسم میشمارم
سید محمد رضا سلسکوت (هندوستان)
***
در قتلگاهت پیکر صدپارهای داری
با داغ خود از روضه جان سوز سرشاری
با ارباً اربای تنت دنیای ما فهمید
در راه مولایت تو یک تن نه،که تعداد بسیاری
عباس دوران خودت بودی بدون شک
گفتی که از هرچه اماننامه است بیزاری
سرزمین گشایی می کنی با برق چشمانت
شمشیرِ بیرون از نیامِ صبح پیکاری
بی سر شدن را باب کردی بین سرداران
هنگامی که سر بر روی نی داری و سرداری
گرچه رها شد آستینت از تعلقها
اما همیشه لشکر حق را علمداری
فرزانه قربانی
***
آخر نفس کشیدن جانیها است
افراشته تر پرچم ایرانیها است
اسایش مردان و زنان وطنم
مدیون شجاعت سلیمانیها است
میترا ملک محمدی
***
ترسیم کرد آتش به دل یک داغ دیگر را
دیدم بین شعلهها داغ صنوبر را
آتش که بر جان تو افتاد و غریبانه…
در من تداعی کرد داغ شعله در را
در سینه تو داغها آتشفشان کرد و
روی زبان آوردی آن دم نام مادر را
پرواز از آتش قصّه دل بیقراران است
یک لحظه از آتش گُشودی تا خدا پَر را
پایین کشیدی پرچم سُفیانیان را تو
آورد این عزمت به تحسین مالک اشتر را
پیکر نه! خاکستر به یک تابوت آوردند!
سوزاند این معراج سُرخت جان رهبر را
ققنوس های سُرخی از خاکسترت رویید
تا دشمنت خالی نبیند لحظه سنگر را
پُرشد گلو از بُغض سرخ و بُغض سرخ و بُغض…
کنج اتاق این بُغض ها پُر کرد دفتر را
کردی صدا از پُشت بی سیمت تو شاعر را
عطر نفسهایت سرود این بیت آخر را
ناصر دوستی
***
آوای مقاومت صدایت سردار
پیروز شویم با دعایت سردار
الگوی همه مردم آزاده!
“آزادی قدس، خونْ بهایت سردار”
نگین نقیبی
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها