به گزارش مهتاب من
به گزارش گروه فرهنگی مهتاب من از تنسیم، به مناسبت سالروز عروج نادر طالب زاده استاد حوزه، فرهنگ، رسانه و مقاومت که صبح امروز (۹ اردیبهشت) در سالن تالار علامه امینی دانشگاه تهران که با شراکت موسسه افق نو و بنیاد فرهنگی روایت فتح برگزار شد و تا پاسی از شب ادامه داشت، حامد قشقاوی؛ دبیر امور بینالملل کنفرانس موسسه افق افق نو در ابتدا در رابطه نوشته پنل امروز را هنر، فرهنگ و جامعه دانست واظهار داشت: تصمیم داریم درمورد دغدغههای جامعه ایرانی در این حوزهها سخن بگویید کنیم، درست است که عمده کارهای ما با استاد طالب زاده در حوزه بین الملل می بود اما الان حس میکنیم مسائل داخلی بی ربط با حوزه بین الملل نیست، از این رو دغدغه نقل کردن مسائل جاری جامعه ایرانی و ارتباطش با اتفاقات جهانی در همایش ملی امسال به وجود آمد.
بهروز افخمی کارگردان سینما و تلویزیون هم در ادامه ضمن پافشاری بر نوشته هوش مصنوعی، او گفت: من فکر میکنم تغیرات مرتبط با هوش مصنوعی و از بین رفتن انسان، فرهنگ و سینما و … به وسیله هوش مصنوعی برای ما آشناست، درواقع این مسائل در ما هراس تشکیل نمیکند و غریبه نیست. همانند همان ماهواره و انفجار اطلاعات که شهید آوینی آن زمان نوشتند من از آن زیاد نمیترسم…
من نمیدانم به افرادی که مدعی اند هوش مصنوعی زیاد کارها میتواند بکند چطور میتوان فهماند زیاد کاری از هوش مصنوعی برنمیآید.
وی تصریح کرد: اخیراً فیلمنامه نویسان هالیوود اعتصاب کردند و خواست کردند فیلنامه نویسی هوش مصنوعی ممنوع شود.
افخمی تصریح کرد: به نظر من آن ها که این چنین درخواستی کردند خودشان میدانستند که در محدوده محدودی مینویسند بعد هوش مصنوعی میتواند به جایشان بنویسد. یعنی اگر در چارچوب محدودی نباشیم هوش مصنوعی نمیتواند جایمان را بگیرد.
او همین طور گفت: درواقع اگر هوش مصنوعی هم بخواهد فیلمنامهای بنویسد بالاخره آخرش یک فیلنامه نویس متخصص باید بخواند و قضاوت کند که کدام فیلمنامه بهتر است؛ «فیلمنامهای که توسط انسان نوشته شده با فیلمنامهای ک هوش مصنوعی نوشته»، بعد ناچارا ملزوم است فیلمنامه نویس به ذوق هنری خودش اتکاء کند و تشخیص نهایی با انسان فیلمنامهنویس است و فیلمنامه نویس باید بداند که او واقعاً فیلمنامه نویس متخصص است.
افخمی نقل کرد: چرا نباید از هوش مصنوعی ترسید؟ مثال بارز جواب به این سوال، خود حاج نادر طالب زاده است. به همان علت که با هوش مصنوعی نمیتوان جای حاج نادر را پر کرد، نباید از هوش مصنوعی ترسید، چون هوش مصنوعی نمیتواند جای خلاقیت عمیق را بگیرد. هوش مصنوعی نمیتواند جای جوان های چارچوب ناپذیر را پر کند. یکی از این جاها ایران است.
وی اذعان داشت: ایران جایی است که در آن هم چنان افرادی می باشند که کارهای اصیل انجام خواهند داد و محدود به چارچوبهای هوش مصنوعی نمیشوند.
حامد قشقاوی در ادامه گفت: اکنون در دنیا زیاد کارها حول اثرگذاری هوش مصنوعی در حال انجام است، برای مثال نقش هوش مصنوعی در جنگ غزه، اکنون هم ادعا میشود که هوش مصنوعی میتواند انواع شخصیتها از جمله نادر طالب زاده را بیرون بدهد اما میدانیم که نمیدهد. اینها موضوعاتی است ک باید درمورد اش سخن بگویید شود.
در ادامه دکتر اسفندیاری رئیس دانشگاه صدا و سیما او گفت: این دانشگاه نسبت به نوشته هوش مصنوعی اهتمام اشکار کرده است. به طور مثال همایش هوش مصنوعی، فرهنگ و رسانه، همین ماه، در مرکز همایشهای بین المللی صدا و سیما برگزار خواهد شد.
او همین طور گفت: این چنین یکی از سخن بگوییدهای ما با دانشکدهها همین است که در پنج سال آینده روال آموزشهای ما در حوزه فرهنگ و هنر تحول خواهد کرد اما نباید از آن بترسیم.
اسفندیاری اذعان داشت: درست است که هوش مصنوعی زیاد از کارها را راحت میکند، برای مثال به راحتی انیمیشن ژاپنی را کپی میکند؛ اما نهایتاً با منفعت گیری از توانایی جاری بشری میتواند جمع آوری اطلاعات و بازآرایی داشته باشد و دور از انتظار است که بتواند نوآوریهای بدیعی را انجام بدهد و این نوآوری ویژگی انسان است.
رئیس دانشگاه صداوسیما تصریح کرد: هوش مصنوعی شکل نهادهای ما را تحول خواهد داد، اما برای مثال هیچ گاه نمیتوان ویژگیهای حاج نادر طالب زاده را از هوش مصنوعی انتظار داشت. او واقعاً نادر می بود.
وی او گفت: او مصداق بارزی برای آیه “و من یخرج من بیته مهاجراً الی الله و رسوله…” می بود.
اسفندیاری در ادامه گفت: فردی که از آمریکا و اساتید و دانشگاههای آمریکایی و … مهاجرت میکند و به سمت ایران می آید، در حالی که اینجا هم فردی را نداشت؛ و درنهایت راننده بولدوزر میشود.
ارشد سینما از آمریکا، می آید راننده میشود؛ در واقع این آدم هر روز در حال مهاجرت بوده است، هر بار که از خانه خارج میشده در حال مهاجرت بوده،
از سرزنش ها نمیترسیده، بی اعتنا به تمسخرها و آزارها بوده،این ویژگیهایی است که علتمنحصر به فرد شدن میشود.
در آیه ۳۰ سوره یس، خدا حسرت عجیبی میخورد که هیچ پیامبری نفرستادم مگر این که مسخرهاش کردند، گویا هر کس سخن جدیدی میزده با این تمسخر روبه رو میشده و خدا هم از این بابت افسوس و کوتاه میخورد.
حامد قشقاوی در ادامه او مباحثه تصریح کرد: در این رابطه، مدام خاطرههایی یادمان میآید، خاطرم هست برخی جواب نامههای حاج نادر را نمیدادند اما سپس از فوتشان میگفتن شماره پسرشان رو بدهید تسلیت بگوییم. کار حاج نادر برایشان فرستاده میشد میگفتن “کارِ نادر طالب زاده است ” و اهمیت نمیدادند.
دکتر اسفندیاری او گفت: بله این نوع مقاومت از هوش مصنوعی برنمیآید، فقطً از امثال حاج نادر طالبزاده برمیآید،
برای مثال کاری همانند افق نو، کار زیاد سختی است. ما چون بعضا تواناییاش را داریم، میدانیم آوردن مهمانان خارجی زیاد سخت هست.
وی تصریح کرد: ایشان افراد اخراجی پنتاگون را آوردند و مارپیچ سکوت را شکستند و در این مورد تاثییر گذار و نقش بسزایی داشتند. اکنون بین صد نفر افراد خارجی دعوتی ممکن هست بعضی اوقات یک نفر هم اشتباه پیش بیاید، طبیعی است.
اسفندیاری در ادامه گفت: برای مثال یکی از افرادی که توسط حاج نادر در آن دوره دعوت شد و زیاد حاشیه برایش درست شد، الکس جونز می بود.تاکر کاوسون که از نزدیک ترین ژورنالیستهای به ترامپ هست و رسانه موثری دارد، اخیراً با او مصاحبه کرد و اکنون این شخص از صداهای موثر ضد جنگ با ایران در آمریکا است، با ادبیات آخر الزمانی. آنقدری که او دل آمریکا را نسبت به جنگ با ایران خالی میکند خودمان نمیکنیم و از قوت ایران میگوید، حاج نادر از آن زمان ایشان را شناسایی کردند.
وی او گفت: تدریس ایشان در دانشگاه صدا و سیما در دورهای محدود می بود. در دوره تدریس، شخصیت زیاد جذابی برای دانشجوها داشتند، دانشجوها فقط از علمش منفعت گیری نمیکردند بلکه مجذوب شخصیت او میشدند. تعداد بسیاری شاگردانش اکنون از کارگردانان و تهیه کنندگان به نام می باشند.
حامد قشقاوی در ادامه گفت: دانشجویان افغانستانی و لبنانی که حاج نادر با آنها کار کرده می بود، سپس از فوتش برایش نامه نوشتند.
او همین طور گفت: پرویز جاهد، منتقد سینما، میگوید قوی ترین سمینار سینمایی را اواخر دهه هفتاد در باغ فردوس نادر طالب زاده برگزار کرد. بعدها سید حسن نصرالله نیز از او برای پرورش نسل رسانه ای حزب الله سپاس کرد.
اصلا ملی بودن همایش به همین معناست که او با طیف های متنوع فکری مراوده داشت.
بهروز افخمی تصریح کرد: آخرین هفته های زندگی نادر، رفتم مصاحبهای با او بکنم، نشستن برایش سخت می بود و به سختی نفس میکشید.
او همین طور گفت: او در آن روزهای آخر، درمورد حکم ناعادلانه اموال پدری برای شخص خودش حرفی نمیزد، او غصه مملکت و حاکمیت را میخورد، نه غصه اموال پدری را. در واقع بخشی از اموال پدر و جد مادریش را غصب کرده بودند اما زیاد تر غصه جمهوری اسلامی را میخورد ک با این کارها تیشه به ریشه خود میزند. اگر حکومت دینی است امتحانات بسیاری را از سر میگذراند. اگر درمورد یک حکمی سهل انگاری کند درمورد حکم فرد دیگر اهمیت بدهد، امواج سهمگینی امکان پذیر برایش پیش بیاید.
دکتر اسفندیاری: به گفتن سخن بگویید آخر، آقای قشقاوی اشاره به توانایی وجود الیور استون محضر حاج نادر کردند.
او همین طور گفت: در همین رابطه باید او گفت: امروزه مخصوصاً سپس از اتفاق غزه، قضیه دیپلماسی عمومی پررنگ تر شده است. افرادی که حالت بی نظمی ظالمانهای را در این مخصوصاً دو سال دارند به رخ میکشند.
اسفندیاری اذعان داشت: زیاد ها اعتراف کردند در این جهان شرایط جنگل حاکم است و نهادهای بین المللی و قوانین و … ابزاری است برای اعمال زور قدرتمندان.
وی تصریح کرد: جیدی ونس معاون ترامپ میگوید؛ یک وقتی به سود ما می بود، نیروی کار ارزان و… ما رفتیم در کشورهای جنوب شرق آسیا، اما الان انتقال تکنولوژی اتفاق افتاد و آن ها از ما جلو زدند، بعد زیر میز تجارت جهانی زدند. بعد سوال اساسی هم چنان این است که آیا واقعا جهانی شدن یک پروسه به سود همه است یا یک پروژه ای به سود قدرتمندان؟ آقای طالب زاده کار مهمی که کردند منفعت گیری از دیپلماسی عمومی برای برقراری ربط بین اندیشه های گوناگون در این حوزهها است.
او همین طور گفت: در شرایط جهانی اتفاقات مهمی در حال رخ دادن است. برای اولین بار در آمریکا افکار منفی نسبت به اسرائیل از مثبت پیشی گرفت ( ۵۳ درصد)
و بین افراد ۱۸ تا ۳۵ ساله، این نسبت نزدیک به ۷۰ درصد است. این یعنی نسل های بعدی آمریکا نسلی ضد اسرائیل است ( اگر عملیات جدیدی برای تحول این افکار عمومی انجام ندهند)، اگر تنها نتیجه ۷ اکتبر همین باشد، می ارزد.
اسفندیاری تصریح کرد: یک گروه رپ ایرلندی اخیراً در کنسرتشان در آمریکا شعار ضد اسرائیلی دادند، رسانههای آمریکایی برآشفتند. امثال نادر طالبزاده عرصه این ارتباطات فکری و روشنگریها و دیپلماسی عمومی را تشکیل کردند.
حامد قشقاوی در ادامه همایش سوالی را نقل کرد و او گفت: امروز اگر در جامعه ایرانی بخواهید یکی دو دغدغه مهم فرهنگی هنری اجتماعی را نام ببرید چه میگویید؟
بهروز افخمی در جواب این سوال او گفت: امروز برای دنیا اشکار شده که تمدن یک لایه نازک فریبکارانه است ک بر اصل توحش حاکم بر دنیا کشیده شده و شرایط جنگل حاکم است.
او همین طور گفت: باید بپذیریم که نادرست کردیم ک فکر میکردیم میتوانیم دنیا را تبدیل کنیم به یک بهشتی ک انسانهایش عقلایی می باشند که میتوانند بدون توحش کنار هم زندگی کنند.
افخمی تصریح کرد: برخی سخن بگویید های امام را سانسور کردند و کم کم در آرشیوها نهان میشود.
وی اذعان داشت: خاطرم هست امام میفرمود: شما جوان ها تصمیم گرفتید انقلاب کنید که عدل را محقق کنید و ظلم را ریشه کن کنید معلوم است که نمیشود اما ما ماموریت داریم که این کار را بکنیم.
افخمی تصریح کرد: افرادی که با فرهنگ پهلوانی شاهنامه آشنا می باشند میدانند پهلوانها به جستوجو تشکیل بهشت یا پیروزی نیستند بلکه جستوجو کشته شدن جوانمردانه و پیروزمندانه می باشند.
وی با اصرار بر نقش فرهنگ او گفت: فرهنگ فراموش شده ما این است که شهادت خوشحال کننده تر از پیروزی است. قاعده برقرار، جنگ است نه صلح، توحش است نه تمدن، هر کس سخن بگویید از تمدن کرد بدانید میخواهد فریبی انجام دهد اسلحه ات را بگیرد. این سخنها را اگر بزنیم فکر میکنند دیوانه هستیم، اما این مسائل امروز برای زیاد از آمریکایی ها آشکار شده هر چند تا این مدت برای برخی ایرانیها اشکار نشده است.
دکتر اسفندیاری در ادامه او گفت و گو او گفت: آثار ادوارد سعید استاد شرق شناسی نیز در راستای سخن بگوییدهای آقای افخمی است، او میگوید غربیها برای استعمار شرق آمدند و انها گفتند ما نژاد برتریم و …در عرصه فرهنگی هم انها گفتند ما متمدنیم و شما وحشی، ما آمده ایم شما را متمدن کنیم، شما صلاحیت منفعت گیری از منابعتان را ندارید
حامد قشقاوی او گفت: بله، متاسفانه حتی ما نمیدانیم که چه تعداد کشته در جنگ جهانی دوم ۸۰ میلیون نفر است. حاج نادر میاو گفت وحشی گری هایی که بلژیک در کنگو انجام داده فرانسه در الجزایر نکرده اگر منفعت وری درست را نداشتند دست را قطع میکردند.
اسفندیاری تصریح کرد: بله، مشکل این است ک ابتدا جا میاندازند ما نرمال نیستیم، ک پایشان را روی گردنمان بگذارند. نرمال نبودن از واژه های مهم استعماری است. ما کهن ترین نظام و حکومت جهانیم، اما روشنفکر ایرانی حسرت کشورهای امارات و قطر و … را میخورند. اصلا گویا نظام فکری عوض شده است، برای مثال در مذاکرات گونه ای وانمود کردند، که گویی آمریکا تهدیدی کرد تا ایران ناچار شد مذاکره کند، اگر واقعا ما اینقدر ضعیفیم و در حال فروپاشی هستیم، چرا آمریکا نامه مینویسد و خواست مذاکره میکند.
او همین طور گفت: خودشان میگویند جنگ با ایران، فاجعه برای جهان است، اینها به متحدین خودشان رحم نمیکنند، اگر نامه مینویسند و مذاکره میکنند چون میدانند چاره ای ندارند و نمی توانند با ایران جنگ کنند.
رئیس دانشگاه صداوسیما او گفت: سال ها انها گفتند چون روی موشکهایتان نوشتید مرگ بر اسرائیل، مشکل تشکیل شد و صلح اتفاق نمی افتد؛ خواهشاً طنز نگویید آنها هر دو جمله یک بار سخن بگویید از بمباران میکنند.
سعید زیباکلام فیلسوف و نویسنده در او گفت و گو حکمرانی او گفت: سخن بگویید من به طور غیرخطابی و مکتوب هست برای این که برایم فوق العاده مهم می بود که این نکات رو تأمل شده را گفتن کنم.
وی تصریح کرد: موضوعم این است که چطور یک نهادی در جمهوری اسلامی ایران مرور زمان و راه اندازی شد. ما درمورد عموم کلان سیاستهای نظام دارای گفتمان نیستیم و منظورم از گفتمان در همین ابتدا عبارت است از ابراز نظر، تبادل نظر، تحلیل و نقادی نظر در عرصه سیاست. از جمله آثار بزرگ این فقدان یکی این است که عموم کلان سیاسیتهای مصوب و قانونی حکمرانی ما زیاد خام و سطحی باقی میماند. چون در عرصه سیاست عموم نخبگان و تحلیلگران از گفتن و تحلیل خودداری میکنند. چون میدانند نظام از نظرات ناموافق و معارض ناخشنود میشود.
دکتر بیژن عبدالکریمی فیلسوف و پژوهشگر او گفت: درمورد فرمایشات استاد زیباکلام که دردمندانه گفتن کردند تقریبا همدل هستم. اما فکر میکنم کاری که دکتر زیباکلام کردند و در جامعه امروز ما میکنیم توصیف حالت حاضر است، همه ما مدام میکوشیم حالت حاضر و دردها در همه حوزهها، از اقتصاد تا فرهنگ و حکمرانی را گفتن بکنیم. من تا این مقدار در کنار استاد زیباکلام گرامی هستم. اما ذکر دو مسئله رو خالی از منفعت نمیدانم و فکر میکنیم ما بیشتر از این که بخواهیم توصیف اوضاع نابسامان رو داشته باشیم باید به دو سوال هم دقت داشته باشیم یکی این که چرا حالت این چنین است؟ چرا این چنین شد؟ آیا این یک امر اخلاقی است؟ حاکمان ما بداخلاقاند؟ روی نفسشان کار نکردند؟ من بر این باورم که امام خمینی و فرزندانش پاکترین نیروهای تاریخی بودند که این سرزمین به خودش دید.
او همین طور گفت: از شهید همتها و باکریها و طالبزادهها و سردار سلیمانیها و زینالدینها به لحاظ اخلاقی بسیار بودند. احتمالا ما دیگر اینها را ندیدیم. اما چرا به اینجا رسیدیم؟ میفرمایند قرار این چنین نبوده است. هیچ کس این چنین قراری در سال ۱۳۵۶ نداشت و فکر نمیکرد در سال ۱۴۰۴ در این نقطه باشیم.
عبدالکریمی در ادامه گفت: بعد آیا این مشکلات این یک او گفت و گو روانشناختی است؟ اگر این فرد نبوده است و کس فرد دیگر می بود ما سرنوشت فرد دیگر داشتیم؟ استاد زیباکلام روی صداقت و شجاعت حاکمان دست گذاشتند. آیا ما در بین حکمرانان صداقت و شجاعت نمیبینیم؟ این مهم است. من این چنین باوری ندارم
وی او گفت: چه فردی این قرار را به هم زد؟ این کدام ساختارهاست که اجازه نمیدهد در نزدیک به دو قرن این ملت به مطالباتش دست اشکار کند. چه حکومت سکولار باشد چه به کلمه دینی باشد. تفاوت قیمتهای اخلاقی در بین این دو حکومت اصلا قابل قیاس نیست. اما چرا با دقت به این همه فداکاریهای مردم ما به قسمت بسیاری از مطالباتشان دست اشکار نکردند. لذا من فکر میکنم قضیه شخصی و اخلاقی و روانشناختی نیست بلکه ساختاریست. چیست که نمیگذارد ما از برهوت گسترشنایافتگی نجات اشکار کنیم؟
چطور میشود از این حالت رها و خارج شویم؟ به جواب این سوالات در هر عرصهای کمتر پرداخته میشه. به جای دقت به تاریخ به اخلاق و روانشناسی و جزییات دقت میشود.
عبدالکریمی تصریح کرد: من بحثم رو با اجازه دوستان از اینجا اغاز میکنم که جبهه مقاومت ظهور جبهه مقاومت در جهان جاری زیاد تر به یک معجزه همانند است. در جهانی که تمدن غرب و نظام سلطه همه جهان را تحت سیطره خودش درآورده در غرب آسیا نیروهایی دست به مقاومت زدند که ناشی از یک ایدئولوژی بزرگ است که ریشه در فرهنگ و تاریخ ما داشته است.
وی او گفت: جبهه مقاومت به نظر من یک یگانه نیروی نفی در جهان جاری است. سپس از فروپاشی جماهیر شوروی تقریبا جهان دیگر نیروی نفی ندارد. دیگر چگوارا و فیدل نیست که نیروهای نفی خود به نیروهای اثبات تبدیل شد. امروز آرمان داشتن و نزاع و چالش برای تحقق آرمانهای انسانی از هر سو سرکوب میشود و آرمانهای اکثر روشنفکران جهان داشتن خانه و ماشین و..است. در این جهانی که نیروی نفی نیست بخشی از فرزندان ما کوشیدهاند در برابرش مقاومت کنند و این معجزه است و نظام سیاسی ما در عرصه بینالمللی یک شاهکار خلق کرده است. اما در کنار این شاهکار در عرصه داخلی نه فقط خوب عمل نکردیم که باید از یک ناکامی سخن بگویید کنیم. تا جایی که من امروز آنقدر از جبهه داخلی میترسم از آمریکا و اسراییل نمیترسم. قضیه من این است که در جامعه با یک شکاف داخلی رو به رو هستیم و این را نمیشود تکذیب کرد که دوقطبی شدید داریم. ما در جنگهای هشت ساله اگر وحدت نبوده است نمیتوانستیم دربرابر دشمن دفاع کنیم. امروز این وحدت وجود ندارد و این عدم انسجام داخلی در واقع محل رشد جرثومههای فساد است.
با این قضیه که چرا این چنین است و چطور میتوانیم قابل فهمش کنیم چندین جواب سطحی وجود دارد که استاد زیباکلام هم اشاره کردند. برای مثال نفوذ بیگانگان میتوانم با آن موافق باشم اما قضیه عمیقتر است.
چرا ما به لحاظ رسانهای ناکامی خوردیم؟ چرا مردم با رسانه ملی قهر کردند؟ باز هم سادهاندیشی است اگر بگوییم مدیریت بد و شخص را جابجا کنیم. باید در لایههای عمیقتری قضیه رو مورد بازدید قرار داد.
عبدالکریمی تصریح کرد: چرا فرهنگ بیگانه این این چنین در ما نفوذ کرده است. در یک جمعی گفتم ما صفر ده بازی رو واگذار کردیم. چرا؟ اگر قضیه را فقطً مدیریتی یا سیاسی یا تبلیغی بدانیم عوامانه برخورد کردهایم. من میکوشم با مسائل متافیزیکی و آنتروپولوژیک و انتولوژیک و موارد این چنینی طرحش کنم.
ما امروز گفتمان انقلاب و جبهه مقاومت فیلسوفی ندارد تا آن را به زبان امروز تعبیر کند. انقلاب ایران در گسست تاریخی شکل گرفت. انقلاب ما در یک برهوت تاریخی یعنی انقطاع از سنت فکری و معنویمان شکل گرفت. انقلاب ما به تبع سنت نظری ما فاقد یک سنت اندیشه در فلسفه سیاسی و اجتماعی است.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها