به گزارش مهتاب من
به گزارش خبرنگار فرهنگی مهتاب من از تنسیم، حج درس زندگی است و بانگ بیداری، و زمان برگشت برای آنان که قسمتی از عمر خویش را به غفلت گذراندند و این همه نه تنها در حج، که در لحظه لحظه طبیعت و نیز دیگر عبادات هویداست؛ اما در حج آشکارتر. هرکس به فراخور ظرفیت فهمیدن خویش از این کلاس بزرگ برداشتی دارد.
رحیم مخدومی نویسنده در سفرنامهاش از حج که با گفتن «یار کجاست؟» انتشار شده است، ضمن اشاره به این برداشت از حج،میگوید: در سفرنامهاش تلاش داشته تا علاوه بر آنچه در این سفر توانایی شده روایت را در ابعاد وسیعتری همانند اتفاقات و وقایع تاریخی نقل کند.
اما سفرنامه مخدومی از حج یک ویژگی منحصر به فرد نیز دارد که آن را نزدیک از دیگر سفرنامههای نوشته شده در این عرصه میکند و آن تقریظی است که رهبر انقلاب بر این کتاب نگاشتهاند.
رهبر انقلاب بعد از مطالعه این کتاب، در تقریظی بر آن نگاشتند: «بار دیگر موسم حج شد و زمان انس و معاشقهی من با سفرنامههای حج. دود کبابی به الزام، با مصداقی از «توصیفالعیش، نصفالعیش»؛ و «ماشاءالله کان». اما بیشک این یکی از بهترین سفرنامههای حج است که من خواندهام. اگر نگویم بهترین؛ لطیف، پرنکته، ژرفنگر، با روح، موعظهآمیز، گویا و همراه با هنرمندیهای ادیبانه؛ از قبیل زیبایی قلم، همراهی طنز، اشتمال بر عکس، آمیختگی به خیال؛ و… خلاصه اینکه، نوشته قشنگ و شیرینی است.»
رحیم مخدومی در سال ۷۲ همراه با تعدادی از هنرمندان حوزه هنری توفیق وجود در مراسم حج را اشکار میکند، سفری که علیرضا قزوه نیز در آن وجود داشته و ماحصلش برای او «پرستو در قاف» بوده است. مخدومی گفتن کتابش را از این شعر « کعبه یک سنگ نشان است که ره گم نشود، حاجی احرام دگر بند و ببین یار کجاست؟« گرفته و تلاش کرده تا علاوه بر ذگکر مشاهدات خود، گذری نیز به تاریخ اسلام، احکام حج، سیر اتفاقات و تغیرات و وجود حجاج ایرانی در عربستان و شرح معماری مدرن در کنار آثار برجای مانده از صدر اسلام که منظرهای شگفت را شکل داده داشته باشد.
وی در او گفتوگویی درمورد الزام جا افتادن فرهنگ حج میگوید: احتمالا فرهنگ حج به درستی جا نیفتاده است و برخی هزینهها را بهانهای برای عدم وجود در این مراسم روح قسمت بدانند؛ گروه دیگر نیز ثبتنامهای طویل زمان را عاملی برای وجود اشکار نکردن در مراسم عظیم حج میدانند، اما با دقت و نظارت بر مفهوم استطاعت به خوبی در مییابیم که استطاعت معانی زیاد سختی ندارد، صرف این که شما بتوانید زندگی بکنید و خانواده نیز گرسنه نماند مفهوم استطاعت را میرساند. فرهنگ حج به درستی در بین افراد جامعه شکل نگرفته و مسئولین در این مهم ماموریت خطیری بر مسئولیت دارند. من در «یار کجاست» تلاش داشتم تا تشنگی برای عازم شدن به سفر حج را در افراد تشکیل کنم.
«تلاش؛ هفت مرتبه حرکت بین دو کوه صفا و مروه است و اکنون نه دو کوه، بلکه دو سر یک سالن بزرگ. همانند این است که با هواپیما از روی قله اورست عبور کنی و بگویی فتحش کردم! همان احساسی که در کوهنوردی هوایی به تو دست میدهد، در تلاش تو سالن سنگکاری شده و مجهّز به کولر نیز به تو دست خواهد داد. آنگاه اگر تو در آنجا مشقت کوهنوردی و شوق فرار سنگ از زیر پا و بیم سقوط در دره و سوزش زخمهای ایجادشده از سنگهای نوکتیز و سرما و گرما و تشنگی و شبانهروز کوهنوردی را بر روی صندلی راحت و دمای مطبوع هواپیما توانستی فکر نمایی، هاجر و کوششاش را نیز خواهی توانست در اینجا فکر نمایی.
نمیدانم در درون این دستههای نیجریهای که در نظم مناسکشان همانند لباسهایشان هیچگاه خدشهای داخل نمیشود، و اکنون نیز زیاد متین و منظم و آرام و باوقارِ هیأتی حرکت میکنند، چه میگذرد. یا در درون این نظم سیاهان نمیدانم کجایی که همانند ورزشکاران زورخانه دستبهدست هم داده، شعارهایی محکم و مردانه سر خواهند داد و همه طول مسیر را سنگین و دوان همانند لودر طی میکنند و هرآنچه را سر راه ببینند، همانند غلتک صاف میکنند و میگذرند؛ چه میگذرد. و یا این رُورُوکسوارانی که یا برای پول زیاد و یا برای توان کم، همه مسیر تلاش را یا در خواب طی میکنند و یا در هپروت، چه! اما من دوست دارم بیابانی را فکر نمایم در برهوت بین دو کوه زمخت و سنگی که از اضلاع سنگهای سخت و سیاه، پارههای حرارت میوزد و از شکافهای دشت کویرزده، پارههای آتش؛ و من در این نمایش سهمگین در معرض امتحان الهی قرار گرفتهام. همراه با امانتی الهی که در روزگار خوشی و صفا بدان عشق میورزیدم. اما اکنون در این روزگار تلخی و بلا باید از بین دو عشق، دو نیاز و دو وجدان یکی را انتخاب کنم. یکی خودم هستم؛ من دروغین که روزگاری او را «خود» میشمردهام. و فرد دیگر امانتی الهی که سرنوشتساز منیّت مهم من است.»
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها