به گزارش مهتاب من
به گزارش خبرنگار فرهنگی مهتاب من از تنسیم، “شعر”، این میراث ایرانیان، مدام و همیشه در گذرگاههای تاریخ همراه او بوده و انسان ایرانی را در شدیدترین احوالات تنها نگذاشته است. شعر از گهواره تا گور همراه ما بوده و در مقاطع گوناگون، با زندگی ما عجین شده است؛ چنان عجین که گاه او را نمیبینیم. و این چیزی نیست جز معجزه زبان فارسی که برای سخنورانش حکم کیمیا را دارد.
این روزها که رژیم صهیونیستی با همدستی آمریکا به خاک وطن تجاوز کرده و جمعی از هموطنان را به شهادت رسانده، شعر اولین هنری است که آلامی بوده بر زخمها و مرهمی بوده بر دل مادرانی که فرزندانشان را بدرقه کردهاند. احتمالا یکی از دلایل این همراهی، پیشینه شعر حماسی و ادبیات مقاومت در ادبیات فارسی است.
در تاریخ هزار ساله زبان فارسی، از دوره رودکی تا امروز آثار متنوع و بسیاری در این فضا خلق شده است. این میراث در دوره معاصر با نمادها و واژگان روز عجین و آثاری خلق شد که در پهنه ادب فارسی ماندگار است. از جمله این آثار، قصاید ملکالشعرای بهار است. او با داخل کردن خون تازه آزادیخواهی و میهندوستی به همراه پاسداشت مفاهیم بلند آیینی و سنتی فرهنگ نیاکانمان، حال و هوای فرد دیگر به شعر کهن فارسی و بالاخص قالب قصیده بخشید.
بهار که هم دوره استبداد، بهاختصاصی پهلوی اول، را فهمیدن کرده و هم توانایی استعمار و جنگ جهانی دوم را داشت، زبان شعر را مجالی برای گفتن آرمانهای ایرانی معاصر یافت. او در همه این قصاید، تصویری روشن از دردها، رنجها، آرزوها و آرمانهای ایرانیان را به عکس کشیده است. بهار در اشعارش به روحیه صلحطلبی ایرانیان اشاره میکند و در عین حال، از اقتدار و عزت ایرانی و سر فرو نیاوردن بر ظالمین میگوید.
ملکالشعرای بهار با “دماوندیه” در ذهن تکتک ایرانیها زنده است؛ قصیدهای که حاصل سالهای استبداد برای گفتن روحیه ظلمناپذیری ایرانیان خلق شد. شاعر به درستی با فهمیدن جایگاه اسطورهای دماوند، آن را به نمادی از ملت مقاوم ایران تبدیل میکند؛ ملتی که به ظاهر در بند استبداد دچار شدهاند اما اندیشه متعالی، آنها را چو سرو محکم کرده است.
بهار که از جوانی داخل گود سیاست شد، در این تاثییر و دیگر آثار دغدغههای سیاسی اجتماعی دارد و چون بهدرستی نبض زمانه را در دست دارد، سخنش تا دههها بعد از حیاتش نیز مورد دقت خواص و عوام است. بعد از بهار شاعران فرد دیگر نیز چون سیاوش کسرایی، فریدون مشیری، محمدرضا شفیعی کدکنی و نادر نادرپور نیز از نماد دماوند برای گفتن مقاصد خود منفعت بردند اما هیچکدام از این آثار موفق نشد جایگاه بهار را بیابد. اما بهار در حوزه مبارزه با استعمار نیز آثاری خلق کرد که چندان برای عامه مردم شناخته شده نیست.
“جغد جنگ” از جمله این آثار است که محصول سالهای پایانی حیات شاعر است. بهار در این قصیده روحیه صلحطلبی ایرانیان را به عکس میکشد و در عین حال از خوی استعماری و خونخواری سردمداران غرب از جمله آمریکا و بلایی که بر سر ملتها میآورد، سخن میگوید. شاعر در این تاثییر چون پدری مشفق، نصایحی به فرزندانش برای آبادانی وطن میکند و در ادامه، از جنگ جهانی دوم و تأثیر آن بر زندگی مردم جهان میگوید.
بهار تنها یک نمونه از صدها شاعر بیدار دل ایرانی است که در فراز و فرود تاریخ، قدر کلمه و کلام را دانسته و “این قیمتی درّ لفظ دری را” به “پای خوکان” نمیریزد.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها