به نقل از خبرنگار فرهنگی مهتاب من از تنسیم، سی و دومین نمایشگاه بین المللی کتاب دهلی نو این روزها اینجا در هند سرزمینی پر از خرده فرهنگهای گوناگون در حال برگزاری است. ایران نیز در کنار ۱۶ سرزمین خارجی دیگر در این نمایشگاه وجود اشکار کرده است.
عاشقان زبان و ادب فارسی. در هند کم نیستند و این عشق آن ها را به یک نقطه جغرافیایی یعنی ایران رهنمود میکند. از همین روست که بازدید از غرفه ایران برای عمده افرادی که از سالن ۴ این نمایشگاه گذر میکنند، امری است توام با شوق و شوق.
در کنار همه رخدادهایی که در جریان این بازدید ها در غرفه ایران رخ می دهد، چند مسئله حایز اهمیت است.
یکی از اتفاقات دلنشین غرفه ایران در روزهای تازه مراجعه نوجوانان مسلمانان هندی به غرفه ایران است، مسلمانانی که هم ایران را خوب می شناسند و هم شخصیتهای انقلاب را، امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب را رهبر خود می دانند و شهید سلیمانی را قهرمان خود.
احمد علی صدیق یکی از نوجوانان مسلمان هندی است که برای خرید کتابی درمورد شهید سلیمانی همراه با دوستانش به غرفه مراجعه کرده است، صدیق می گوید: ایران را با پدربزرگش شناخته است. او می گوید : من افتخار می کنم همانند شهید سلیمانی مسلمان هستم او را مسلمانان همه جهان از هندوستان و پاکستان تا چین و… دوست دارند او فقط متعلق به ایران نیست.
وی با گفتن این نوشته که کتابهای از آیت الله خمینی و رهبر انقلاب خوانده است، می گوید: آیت الله خامنهای رهبر همه ماست، امیدوارم خدا عمرش را طویل کرده و سایه اش باقی باشد، در زمان رهبری ایشان ایران پیشرفت کرد.
عاشقان زبان و ادبیات فارسی نیز در هند کم نیستند، آن هایی که فارسی نمی دانند اما اشعار فارسی را نگه داری اند.
پرادیپ شرما یکی از عاشقان شعر فارسی و امیرخسرو دهلوی است، تا جایی که نام خود را نیز خسرو نهاده است.
او می گوید: من طرفدار بزرگ حضرت امیرخسرو دهلوی هستم که بیشک یکی از بزرگترین شاعران پارسیزبان در تاریخ هند است.
او شاگرد حضرت نظامالدین اولیا می بود و در اشعارش پیغام برادری را به همه مردم جهان داد.
او در ۷ سالگی و با پیگری پدرش امیرسیفالدین محمود، شاگرد حضرت نظامالدین اولیا شد و به مدرسه او در دیاری دیگر رفت.
وقتی که امیرسیفالدین محمود از امیرخسرو هفت ساله سوال کرد که چه احساسی از وجود در این مدرسه در دیاری دیگر داری، او گفت: داری او گفت: من تو شدم، تو من شدی، من تن شدم، تو جان شدی تاکس نگوید سپس از این، من دیگرم، تو فرد دیگر….
به نظر من همه مردم باید پیغامی که امیرخسرو در این شعر تلاش در رساندن آن دارد را بشنوند؛ همه کشورها درحال جنگ بایکدیگر می باشند درحالی که این سوال را باید بپرسیم که برای چی میجنگند؟ برای قطعیای زمین؟
.
هند و ایران هزاران سال دوست بودند و فرهنگ ما زیاد به یکدیگر نزدیک است. ما اساتید ایرانی را دعوت میکنیم که به هند همراه شوند و آثار کمیاب امیرخسرو را ببنید و نه تنها در کتابخانههای بزرگ بلکه حتی در کوچکترین کتابخانهها در روستاهای هند نیز میتوان این آثار را اشکار کرد. در هند نسخههای کمیاب امیرمسعود دهلوی در نزد تعداد بسیاری از خانوادهها وجود دارد.
من یک نسخه از حکایت امیرخسرو را تهیه کردم و این تنها نسخه فارسی در جهان است و ۳ هزار صفحه دارد و این تنها نسخه این کتاب می بود که در یک خانواده در پاکستان می بود و من این را به هندی و انگلیسی ترجمه کردم.
من از استادان زبان فارسی میخواهم که به هند همراه شوند و روی این نسخههای کمیاب، کار کنند.
در بین کتابهای اراعه شده در غرفه ایران، کتابهای حوزه تاریخ، ادبیات، ادبیات کلاسیک، کودک و نوجوان و یقیناً ادبیات پایداری دقت بازدید کنندگان را به خود جلب کرده است.
انتهای مطلب/
منبع